پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
همه چیز دزباره سنتــوری
سنتوری، فیلمی است که فیلمسازش عصاره سینمای ایران میباشد، داریوش مهرجویی... ایرانیان از تمامی فیلمهای او خاطره دارند. اسامی این فیلمها را بخوانید: «مهمان مامان، بمانی، دختر دایی گمشده، مگس، درخت گلابی، لیلا، پری، سارا، بانو، هامون، شیرک، اجارهنشینها، دایره سینما، پستچی، آقای هالو، گاو و الماس» و حالا حکایت «سنتوری».
● اصل داستان چیست؟
اصل ماجرای این فیلم چیست؟ «علی بلورچی» (بهرام رادان) فرزند حاج آقا بلورچی یکی از کسبه قدیمی و صاحبنام صنف بلور و شیشه است، حاج آقا در دوران کودکی و نوجوانی سختیهای زیادی را متحمل شده است و تحت تاثیر عقدههای آن دوران، پسرش را آن طور که خود دلش میخواست تربیت میکند، این نقش را (مسعود رایگان) ایفا میکند. از طرفی حامد (نادر سلیمانی) پسر بزرگتر حاج آقا از همان دوران مدرسه از درس محروم شده تا نزد پدر در حجره کار کند و ادامهدهنده راه او باشد.
علی پسر دوم حاج آقا از دوران کودکی با ساز کهنهای که متعلق به دایی مرحومش است، انس گرفته و قصد دارد زمانی که بزرگ شد، تحصیلات خود را در رشته موسیقی ادامه بدهد اما با مخالفت مادرش (رویا تیموریان)، مواجه شده و به اجبار در رشته بازرگانی درس میخواند، این مخالفت و دیگر کشمکشهای او با والدین باعث میشود، علی خانه پدری را رها کرده و از خانواده جدا شود. سپس علی به همراه دوستش «تمایل» (مهیار پورحسابی)، یک گروه موسیقی تشکیل میدهد و با اجرا در جشنها و مناسبتهای مختلف گذران زندگی میکند و به خاطر مهارتش در نواختن سنتور به «علی سنتوری» معروف میشود. اما او به تدریج در پی معاشرت با دوستان و کارهای شبانهروزی هر از گاهی به سراغ موادمخدر میرود، چرا که از درون احساس پوچی میکند و اعتماد به نفس لازم را ندارد. به عبارتی ظرفیت معروف شدن را ندارد و استفاده تفننی از موادمخدر او را رفتهرفته به ورطه اعتیاد میکشاند.
پس از مدتی که از زمان فیلم میگذرد، در یک مراسم که اجرای موسیقی آن با علی است، دختری به نام هانیه (گلشیفته فراهانی) مجذوب هنر علی میشود و این آشنایی به ازدواج آن دو منجر میشود. این آشنایی و ازدواج برای مدتی نشاط را به زندگی علی میآورد و او را تشویق به کارهای بیشتر میکند. اما او کماکان به مصرف مواد ادامه میدهد تا به خیال خود شرایط روحیاش تقویت شود، وضع بدینگونه باقی نمیماند، چرا که به خاطر اوضاع نامناسب مالی و رفتارهای حاصل از مصرف موادمخدر، بین او و هانیه مشکلاتی پدید میآید و همین مسئله باعث میشود تا هانیه منزل را ترک کند. علی که به خاطر معتاد شدن به موادمخدر کمتر امکان کار برایش فراهم است، فرصت پیدا میکند تا به همراه «تمایل» اجرای برنامه موسیقی یک مراسم عروسی را برعهده بگیرد.
در ادامه این فیلم زیبا خواهید دید که در حین برگزاری مراسم عروسی، میان اقوام خانواده داماد که با یکدیگر مشکلاتی داشتند، درگیری شدیدی به وجود میآید و کار به زد و خورد کشیده میشود. در این زد و خورد دستان علی میشکند و به آلات موسیقی او هم خسارت وارد میشود. آسیبدیدگی و عدم توانایی علی در ساز زدن که تنها راه امرار معاش اوست، باعث بیکاریاش میشود. در همین زمان صاحبخانه هم عذرش را میخواهد و او با مقداری وسایل، آواره و سرگردان کوی و خیابان میشود تا اینکه در گوشهای از یک پارک جنگلی چادر میزند.
در این دوران با بیخانمانها و معتادان همنشین شده و چون درمانده و نیازمند است، برای پول در آوردن تن به هر کاری میدهد، زندگی در میان جمعی معتاد و آواره در حاشیه شهر، علی را درمانده، شکسته و آلودهتر میکند. یک شب که او در میان این جمع مشغول مصرف موادمخدر است و میخواهد از این طریق خاطرات تلخ گذشته را فراموش کند ماموران نیروی انتظامی سر رسیده و همه را دستگیر میکنند. علی پس از دستگیری به مرکز ترک اعتیاد فرستاده میشود و مسئولان آن مرکز متوجه اختلالات روحی او میشوند و سعی میکنند با او ارتباط برقرار کنند.
گفتنی است، حسن پورشیرازی و صدرالدین حجازی در نقش معتاد در این فیلم در کنار رادان بازی میکنند. داستان در مرکز بازپروری چنین ادامه پیدا مییابد که ، محیط مناسب و شرایط درمانی به علی کمک تا او بهبودی نسبی پیدا کند و با خرید یک سنتور توسط روانشناس مرکز برای علی، او فرصت و انگیزه پیدا میکند تا دوباره موسیقی را ادامه دهد. اشتیاق علی به اندازهای است که او در همان جا به دیگر معتادان آموزش سنتور میدهد. فیلم که به پایان نزدیک میشود حاج آقا بلورچی به همراه حامد به مرکز بازپروری میرود تا به علی بگوید که از گذشته پشیمان شده و حاضر است پس از آزادی و ترک اعتیاد، تمامی امکاناتش را در اختیار او بگذارد، اما علی که دیگر معلم ویژه موسیقی آن مرکز است، میگوید: با اینکه مشکل اعتیادش برطرف شده و وضعیت جسمانی کاملا سالم و مناسبی دارد، همچنین دوران محکومیتش هم به پایان رسیده، اما تازه منزل واقعیاش را پیدا کرده است، چرا که این مکان به دور از هیاهوی جامعهای بیرحم بوده و او میتواند برای آدمهایی مثل خودش مفید بوده و با نغمه سازش به آنها عشق و زندگی ببخشد.
در پایان این فیلم که پر ازواقعیتهای تلخ زندگی است، میبینید در نهایت، علی به همراه شاگردانش که همگی از بیماران همان مرکز هستند کنسرت کوچکی اجرا میکنند. چشم علی در میان تماشاگران حاضر به هانیه میافتد که به تشویق او مشغول است اما در پایان کنسرت از هانیه خبری نبود.
از دیگر بازیگران این فیلم باید به مائده طهماسبی در نقش مادر هانیه، سیامک خواهانی ویولونیست گروه آریان در نقش جاوید، مونا ربیعی در نقش خواهر جاوید و محمد سلوکی برادر بزرگتر مهدی سلوکی که پیش از این سابقه مجریگری داشت در نقش دکتر روانشناس اشاره داشت. همچنین برنامهریز، دستیار اول کارگردان، مجری طرح، بخشی از طراحی صحنه و لباس و عکس برعهده محمدرضا شریفینیا است.
در پایان فیلم متوجه خواهید شد مهرجویی حتی در تلخترین اثرش هم، دلش نمیآید بیننده را ناامید رها کند. بازگشت شکوهمند علی سنتوری به زندگی و آشتی دوبارهاش با سنتور، مهارت استاد در پرداخت این صحنهها، آنقدر چشمگیر است که بیننده چارهای جز باور آن ندارد.
سنتوری شاهکار دیگری از این کارگردان است، کارگردانی که در طول تمامی این سالها هر بار به نوعی غافلگیرمان کرد، کارگردانی که میداند چه بسازد که بیننده را شگفتزده کند.
ایفای نقش بهرام رادان در این فیلم بینظیر است، او چه در روزهای اوج و چه در شبهای سقوط علی سنتوری و در تمامی سکانسهای مربوط به کنسرتها درخشان ظاهر میشود و خصوصیاتی از یک بازیگر حرفهای کامل را بروز میدهد. از طرفی سکانسهای مشترک میان رادان و گلشیفته فراهانی، شیطنتهای عاشقانهشان به ویژه سکانس بازی با شال گردن، بسیار دیدنی است.
● نواختن سنتور توسط رادان
ساخت موسیقی متن و نوازنده سنتور این فیلم، کسی نیست جز یکی از اعضای خانواده «کامکارها»... اردوان کامکار، او میگوید: پیش از این برای هیچ فیلمی موسیقی نساخته بودم، ساخت موسیقی این فیلم را، به دلیل آشنایی چند سالهام با مهرجویی پذیرفتم، او با من تماس گرفت و عنوان کرد، فیلمنامهای در این مورد دارد، چند بار با یکدیگر فیلمنامه را مرور کردیم و پیش از آغاز فیلمبرداری، ۵ قطعه موسیقی برای آن ساختم.
حدود دو ماه و نیم هم با رادان سنتور کار کردم و نواختنش را به او آموختم و خوشبختانه آنقدر او با استعداد بود که گامهای اولیه سنتور را یاد بگیرد. کامکار میگوید: انتخاب بازیگر اول برای این فیلم کار دشواری بود، باید دستهای بازیگر، شبیه دستهای من باشد تا تفاوتی در تصاویر مربوط به نوازندگی من و نقشهای ایشان ایجاد نشود، از طرفی موفق شدیم بین دستهایش و لبخوانی هماهنگی خوب به وجود بیاوریم. کار مشکلتر از لبخوانی بود، چون حرکات دست، همراه فیگور او نیز باید درست انجام میشد و از آنجا که بهرام توانایی خوبی دارد، توانست به نحو احسن از عهده این کار برآید. در صحنههایی که رادان در فیلم مینوازد، در نماهای نزدیک از خود کامکار در حین نواختن سنتور استفاده شد و در نماهای دور از رادان و...
● رادان به جای سلوکی
مهرجویی از ابتدا تاکید داشت که بازیگر نقش اول فیلمش، حتما جوانی لاغراندام با صورتی استخوانی باشد تا بتوان با چهرهپردازی اندک، چهره یک معتاد را بر صورتش ترسیم کرد. البته دانستن سنتور نیز یکی از شرایطی بود که بازیگر نقش اول مرد باید آن را میدانست. در حال تستگیری از متقاضیان، مهرجویی به این فکر افتاد که از بازیگران حرفهای نیز برای ایفای این نقش، تست بگیرد. اولین گزینه او پارسا پیروزفر بود که علیرغم همکاری با مهرجویی در کار قبلیش، «مهمان مامان» نتوانست نظر او را برای ایفای این نقش جلب کند.
دیگر گزینه استاد مهرجویی برای ایفای این نقش، محمد سلوکی، مجری سیما بود که از نظر فیزیک چهره با این نقش همخوانی نیز داشت، تقریبا همه چیز برای بازی او در این نقش آماده بود که ناگهان مهرجویی اعلام کرد، بهرام نقش علی سنتوری را ایفا خواهد کرد و سلوکی ایفاگر نقش دکتر روانشناس شد.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که داریوش مهرجویی زمانی، سنتور مینواخت و این ساز را به دلیل صدای زیبایش دوست داشت و یکی از دلایل نوشتن این فیلمنامه، علاقهاش به سنتور بود. گفتنی است، تصویربرداری این فیلم از هفدهم بهمن ۱۳۸۴ در کاشانک نیاوران آغاز شد و به مدت هشت ماه طول کشید.
● خواننده فیلم
قرار بر این شد که محسن چاووشی ترانههای این فیلم را بخواند، چرا که مهرجویی اعتقاد داشت کسی باید ترانههای این فیلم را بخواند تا مردم با صدایش بیگانه نباشند، به ویژه زمانی که باید لوکیشنی در کاخ سعدآباد در نمایی از کنسرت برگزار شود و این کار هم انجام پذیرفت، اما...
اولین ایراد شورای نظارت و ارزشیابی نام فیلم بود که سنتوری نمیتواند علی باشد و باید نام «علی» از فیلم حذف شود مهرجویی این موضوع را پذیرفت، سپس ایرادها به ترانهها وارد شدند که باید ترانهها را حذف کنید. مهرجویی گفت: نمیشود، ما بر روی این قضیه حسابی ویژه باز کردیم. گفتند پس چاووشی نباشد و یکی را بیاورید که صدایش مجوز داشته باشد.
مهرجویی هم در مقام پاسخ گفت: آخر صدا که مجوز نمیخواهد، این ترانه و آهنگ است که مجوز میخواهد و شما هم مجوز آن را صادر کردهاید و در پاسخ شنید که نه، باید عوض شود و سرانجام فیلم دچار تغییراتی شد و رادان باید با صدای خود روی آهنگهای ساخته شده، یکبار دیگر ترانهها را بازخوانی میکرد تا فیلم مجوز پخش بگیرد و اینگونه هم شد. هدایت فیلم پخشکننده این فیلم است که ید طولایی در زمینه پخش دارد و به اندازه کافی از مهارت برای فروش هر چه بیشتر یک فیلم برخوردار است. گفتنی است تهیهکنندههای این فیلم فراز فرازمند و داریوش مهرجویی هستند. اما این فیلم چه زمانی به نمایش درآید خدا میداند، با این حال شنیدهها حاکی از آن است که سنتوری در اواخر مردادماه اکران خواهد شد... باید دید و منتظر ماند.
http://magiccarpet.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست