جمعه, ۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 24 May, 2024
مجله ویستا

شما دو نفر از خدا معذرت بخواهید!


شما دو نفر از خدا معذرت بخواهید!

حکیمی همراه با بعضی از دوستانش که در بین آنها افراد ثروتمند و مسئول نیز بودند، از مسیری می گذشت. آنها پیرمرد فقیر و بیماری را دیدند که قدرت کارکردن نداشت و در گوشه ای نشسته بود …

حکیمی همراه با بعضی از دوستانش که در بین آنها افراد ثروتمند و مسئول نیز بودند، از مسیری می گذشت. آنها پیرمرد فقیر و بیماری را دیدند که قدرت کارکردن نداشت و در گوشه ای نشسته بود و از رهگذران طلب کمک می کرد.

حکیم به پیرمرد نزدیک شد به او سلام کرد و مقداری پول را به آرامی در دست پیرمرد نهاد و با لبخندی با او خداحافظی کرد و به راه خویش ادامه داد.

در بین همراهان حکیم یکی از مسئولین حضور داشت. حکیم به او رو کرد و گفت: اگر همکارانت خوب عمل می کردند، او که پیرمرد بیمار و فقیری است نباید در زیر آفتاب سوزان تابستان گدایی کند و هم شخص و هم شخصیت خویش را با اینکار ملکوک نماید. چرا به داد این بیچارگان نمی رسید؟!

مسئول اظهار داشت: اینها گدایی را شغل خویش کرده اند، معلوم نیست نیازمند باشند، عادت کرده اند و خصلت گدایی دارند و...

حکیم گفت: اتفاقاً چون شماها دقیقاً به اینها رسیدگی نمی کنید و راستگو را از حقه باز و دروغگو جدا نمی کنید، چنین شده است! چرا بررسی نمی کنید تا معلوم شود چه کسی واقعاً نیازمند است و باید به او کمک کرد و چه کسی نیازمند نیست و با او باید برخورد شود؟

مسئول سر به زیر انداخت و خاموش شد.

مرد ثروتمند که شاهد گفت وگوی حکیم و مسئول بود ایستاد و به عقب برگشت و فریاد زد:

آی پیرمرد! بیا اینجا ببینم!

پیرمرد لنگان لنگان و با آه و ناله حرکت کرد.

مرد ثروتمند گفت: زودباش دیگر! اوضاع و احوالش را ببین! آدم رغبت نمی کند نگاهش کند و...

حکیم با چهره ای متغیر و ناراحت به مرد ثروتمند نگاه کرد و گفت: آقاجان! چرا با این بنده خدا، اینطور برخورد می کنی؟

مرد ثروتمند در حالیکه اسکناس دوهزارتومانی از جیب درآورده بود و به سوی پیرمرد گرفته بود گفت: می خواهم یک کمک درست و حسابی به این آدم بدبخت کنم!

حکیم گفت: اولاً خوشبختی و بدبختی واقعی انسانها در روز قیامت معلوم می شود که چه کسی بهشتی و چه کسی دوزخی است. ثانیاً بدان و آگاه باش که: انفاقی که همراه با غرور و منت گذاری باشد ارزشی ندارد! مرد گفت: چرا؟

حکیم اظهار داشت: مگر سخن حضرت حق را نشنیده ای؟

مرد گفت: کدام سخن را؟

حکیم گفت این آیات را: یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی

ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منت و آزار، باطل نسازید...(۱)

سپس ادامه داد: قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذی...

گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان) و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها) از بخششی که آزاری به دنبال داشته باشد بهتر است.(۲)

مرد ثروتمند گفت: معذرت می خواهم!

حکیم اظهار داشت: از این مرد فقیر معذرت بخواه و به درگاه خداوند متعال نیز استغفار و طلب بخشش کن. سپس رو به مسئول کرد و گفت: شما هم! سپس زیرلب نالید: ایحسب الانسان ان یترک سدی. آیا انسان گمان می کند بی هدف رها می شود...؟(۳)

عباسعلی کامرانیان

۱) بقره/ ۲۶۴

۲) بقره/ ۲۶۳

۳) قیامه/ ۳۶