شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نمی میرم تا برای نوه هایم تعریف کنم


نمی میرم تا برای نوه هایم تعریف کنم

هنرمندان کوبایی با بازیافتن اصلاحاتی که از ابداعات مردمی سرچشمه گرفته است , ترانه هایی را اجرا می کنند که از موضوع های واقعی یا از چیزهای ساده زندگی الهام می گیرد آنها با ارایه آهنگ های قوی و موزون باعث افتخار میراث آفریقایی , اروپایی و حتی عرب می شوند, تماشاگران تمام دنیا را سرگرم می کنند و به رقص وا می دارند

هنرمندان‌ کوبایی‌ با بازیافتن‌ اصلاحاتی‌ که‌ از ابداعات‌ مردمی‌ سرچشمه‌ گرفته‌ است‌، ترانه‌ هایی‌ را اجرا می‌ کنند که‌ از موضوع‌ های‌ واقعی‌ یا از چیزهای‌ ساده‌ زندگی‌ الهام‌ می‌گیرد. آنها با ارایه‌ آهنگ‌ های‌ قوی‌ و موزون‌ باعث‌ افتخار میراث‌ آفریقایی‌، اروپایی‌ و حتی‌ عرب‌ می‌شوند، تماشاگران‌ تمام‌ دنیا را سرگرم‌ می‌ کنند و به‌ رقص وا می‌ دارند. آنان‌ که‌ دایم‌ در حال‌ اجرا هستند در چهارگوشه‌ دنیا مورد تشویق‌ قرارگرفته‌ اند و اکثرا آموزش‌های‌ آکادمیک‌ و هنری‌ شان‌ در سطح‌ بسیار بالایی‌ قرار دارد. با این‌ همه‌، در جزیره‌ کوبا و درمجاورت‌ هموطنان‌ خود هستند. آنان‌ که‌ اغلب‌ مهربان‌، زود جوش‌ و حراف‌ هستند، هنگامی‌ که‌ روزنامه‌نگاری‌ بیگانه‌ از آنها درخواست‌ مصاحبه‌ می‌کند، کم‌ پیش‌ نمی‌آید که‌ شاهد ناپدید شدن‌ این‌ شادابی‌ و طراوت‌ باشیم‌. برای‌ این‌ کارشان‌ نیزدلایل‌ محکم‌ خود را دارند: «در مصاحبه‌ با ما، رسانه‌های‌ بین‌المللی‌ همواره‌ در پی‌ جنبه‌ های‌ سیاسی‌ مسائل‌ هستند و می‌خواهند با تحریف‌ گفته‌های‌ ما، به‌ کوبا و انقلاب‌ لطمه‌ زنند.» اینها گفته‌های‌ چوچووالدس‌ است‌ که‌ احتمالا می‌توان‌ او را کاملترین‌ پیانیست‌ دنیا دانست‌. او پنج‌ بار جایزه‌ گرمی‌ را برده‌ و دارای‌ چندین‌ دیپلم‌ افتخاری‌ است‌ که‌ مدارکی‌ دال‌ بر قدردانی‌ بین‌المللی‌ از اوست‌ .

درسال‌ ۱۹۶۰، چندین‌ هنرمند هنگامی‌ که‌ متوجه‌ شدند که‌ انقلاب‌ می‌رود تا به‌ فساد و شهوت‌ رانی‌ سازمان‌ داده‌ شده‌ توسط‌ «کوسانوسترا» مافیا پایان‌ بخشد، کشور خود را ترک‌ گفتند. کوسانوسترا از جزیره‌ کوبا، کاباره‌ و همچنین‌ بزرگترین‌ مرکز روسپی‌گری‌ کاراییب‌ را ساخته‌ بود. هنگامی‌ که‌ دولت‌ جدید نظام‌ تولید موسیقی‌ را اصلاح‌ کرد، این‌ عزیمت‌ها تشدید یافت‌. از آن‌ لحظه‌ به‌ بعد رادیوها، تلویزیون‌، شرکت‌ های‌ تولید موسیقی‌ ملی‌ گشتند و دریک‌ مرکز گردهم‌ آورده‌ شدند؛ تبلیغات‌ ممنوع‌ اعلام‌ شد و هنرمندان‌ تنها حقوقی‌ ؤابت‌ دریافت‌ می‌کردند.

درسال‌ ۱۹۶۲، هنگامی‌ که‌ رییس‌ جمهوری‌ وقت‌ امریکا، جان‌ اف‌ کندی‌ هرنوع‌ رابطه‌یی‌ را با هاوانا قطع‌ کرد، قاره‌ امریکا منبع‌ عمده‌ موسیقی‌ مردمی‌اش‌ را ازدست‌ داد. تقریبا همه‌ دولت‌ های‌ قاره‌ نیزهمین‌ کار را کردند. اثرات‌ این‌ انزوا بر روی‌ موسیقی‌ با تصمیماتی‌ که‌ درجزیره‌ گرفته‌ شد تشدید گردید. موسیقی‌ جاز، راک‌ و پاپ‌ که‌ به‌ عنوان‌ ناقل‌ «ورود امپریالیسم‌» محسوب‌ می‌ گشتند، به‌ مدت‌ چندین‌ سال‌ تقریبا سانسور می‌شد. تولید موسیقی‌ رقا، پخش‌ آن‌ و کنسرت‌ های‌ بزرگ‌ مردمی‌ که‌ به‌ عنوان‌ «باقی‌ مانده‌های‌» عصری‌ که‌ دوران‌ آن‌ به‌ سرآمده‌ تلقی‌ می‌شد، به‌ گونه‌ قابل‌ ملاحظه‌یی‌ کاهش‌ یافت‌. خوان‌ فورمل‌ و گروهش‌ به‌ نام‌ وان‌ وان‌ که‌ دربطن‌ زمان‌ یاد شده‌ یعنی‌ سال‌ ۱۹۶۰ به‌ وجود آمده‌ بود واکنون‌ به‌ نماد جهانی‌ کوبا تبدیل‌ شده‌ است‌ در این‌ مورد چنین‌ توضیح‌ می‌دهد: «این‌ موسیقی‌ها به‌ نوعی‌ تابو شدند و از آنها تصویری‌ نادرست‌ ارایه‌ داده‌ شد. در واقع‌ این‌ موسیقی‌ ها را هرگزرسما ممنوع‌ اعلام‌ نکردند. هرگز فرمان‌ صریح‌ و روشنی‌ دراین‌ باره‌ صادر نشده‌ بود . این‌ فقط‌ تصمیم‌ برخی‌ از محافل‌ بود.»

در واقع‌ در آن‌ زمان‌، برخی‌ ازکارمندان‌ وقت‌ دولت‌ که‌ شاید ادعای‌ ناب‌ بودن‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ انقلاب‌ را داشتند موفق‌ می‌ شوند چندین‌ دانشجوی‌ رشته‌ موسیقی‌ را که‌ درحال‌ نواختن‌ جاز یا موسیقی‌ مردمی‌ غافل‌ گیر شده‌ بودند بیرون‌ کنند یا مورد توبیخ‌ قراردهند . خیرالدو پیلوتو، یکی‌ از جوان‌ ترین‌ آهنگ‌ سازان‌ کوبای‌ معاصر، نوازنده‌ سازهای‌ کوبه‌یی‌ ومدیر گروه‌ کلیماکس‌ چنین‌ گواهی‌ می‌دهد:« چند نفر بودند که‌ تصمیم‌ گرفته‌ بودند زندگی‌ را برما سخت‌ کنند زیرا آنان‌ چنین‌ تصور می‌ کردند که‌ پس‌ ازموسیقی‌ کلاسیک‌ موسیقی‌ مرجع‌ موسیقی‌ نوع‌ دیگری‌ نمی‌ تواند وجود داشته‌ باشد.» با گذشت‌ زمان‌، چوچووالدس‌ از آن‌ دوران‌ چنین‌ یاد می‌ کند: «طی‌ سال‌های‌ نخست‌ انقلاب‌، دورانی‌ را گذراندیم‌ که‌ آکنده‌ از عدم‌ درک‌ها واشتباهات‌ بود. ولی‌ این‌ طبیعی‌ است‌ که‌ درآغاز یک‌ انقلاب‌، سردرگمی‌ های‌ بسیاری‌ وجود داشته‌ باشد. برای‌ همین‌ چیزهاست‌ که‌ یک‌ انقلاب‌، انقلاب‌ است‌. در آن‌ زمان‌، برخی‌ از نواختن‌ سرباز زدند. ما به‌ مبارزه‌ ادامه‌ دادیم‌ تا به‌ مقصود خود رسیدیم‌.»

درسال‌ ۱۹۷۷، با رسیدن‌ جیمی‌ کارتر به‌ ریاست‌ جمهوری‌، ستیزه‌ جویی‌ ایالات‌ متحده‌ نسبت‌ به‌ کوبا کاهش‌ می‌یابد. چندین‌ گروه‌ ازهنرمندان‌ جوان‌ به‌ امریکای‌ شمالی‌ سفر می‌کنند و نشان‌ می‌دهند اگرچه‌ تولید هنری‌ درجزیره‌ کوبا کند شده‌ ولی‌ متوقف‌ نشده‌ است‌. در همان‌ سال‌، یک‌ کشتی‌ با بیش‌ از پنجاه‌ نوازنده‌ جاز که‌ توسط‌ دیزی‌ گیلسپی‌ ودیوآمرام‌ هدایت‌ می‌شدند به‌ کوبا می‌رود. تقریبا هم‌ زمان‌، گروه‌ لاتیپیکا ۷۳، نخستین‌ گروه‌ امریکای‌ لاتینی‌ رقا سالسا مستقر در ایالات‌ متحده‌ امریکا است‌ که‌ از کوبا دیدار می‌کند. آنها در بازگشت‌شان‌ به‌ نیویورک‌ و میامی‌ با تهدید مرگ‌ روبرو می‌شوند و رادیوهای‌ متعددی‌ ترانه‌ های‌ آنها را تحریم‌ می‌کنند.

هنگامی‌ که‌ در سال‌ ۱۹۸۳، اسکاردلئون‌ هنرمند ونزوئلایی‌ رقا سالسا در فستیوال‌ بین‌ المللی‌ موسیقی‌ وارادرو شرکت‌ کرد، کما بیش‌ باهمان‌ واکنش‌ ها روبرو گشت‌. کمی‌ پس‌ ازآن‌، سازمان‌های‌ ضد انقلابی‌ مقیم‌ میامی‌ از وی‌ می‌خواهند تا در ملاء عام‌ پوزش‌ بخواهد و اگر چنین‌ نکند موسیقی‌ او سانسور خواهد شد، او باید متعهد می‌شد که‌ دیگر به‌ کوبا باز نگردد. ازآن‌ لحظه‌ به‌ بعد، به‌ صورت‌ قطره‌ چکان‌ و تقریبا همواره‌ به‌ گونه‌یی‌ پنهانی‌ است‌ که‌ یک‌ گروه‌ از ارکسترهای‌ امریکای‌ لاتین‌ جرات‌ می‌کند خودش‌ را در صحنه‌های‌ کوبا نشان‌ دهد.

در اوایل‌ سال‌۱۹۹۰، فروپاشی‌ بلوک‌ سوسیالیستی‌، نتایج‌ وخیمی‌ برای‌ اقتصاد کوبا ازجمله‌ در زمینه‌ های‌ هنری‌ در برداشت‌. پانچوآمات‌ یکی‌ از بزرگترین‌ نوازندگان‌ گیتار سه‌ سیمه‌ ترس‌ توضیح‌ می‌دهد: «دستگاه‌ های‌ موسیقی‌ بسیار گران‌قیمت‌ شدند و دانشجویان‌ دیگرامکان‌ ورود به‌ کنسرواتوار چایکوفسکی‌ را در مسکو نداشتند. برای‌ درس‌ خواندن‌ در آنجا، نیازبه‌ مقادیرزیادی‌ دلار بود و شکر دیگر به‌ عنوان‌ وسیله‌ پرداخت‌ پذیرفته‌ نمی‌ شد.»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.