دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

شكست دوگانه جهانی كردن


شكست دوگانه جهانی كردن

جهانی كردنی كه از سوی شركت های بزرگ هدایت میشود فراگشتی است به شدت فاسد كه بطور عمیقی مخرب دموكراسی است شل یك بررسی موردی جالبی در نیجریه بود

گفته می شود كه در سیاست و جنگ شانس زیاد دوام نمی آورد. پس از این كه به دولت بوش اجازه داد تا برای مدت كوتاهی سرخوش و سرمستِ پیروزی در افغانستان باشد، تاریخ، كه مثل همیشه فریبكار و مرموز است به ناگهان دو ضربه جانانه به دولت او وارد آورده است. انفجار انران و سقوط اقتصاد آرژانتین. این دوفاجعهٔ عظیم نخبگان جهانی را دو بارهٔ با بحران مشروعیت كه قبل از ۱۱ سپتامبر هژمونی جهانی شان را به مصاف طلبیده بود، روبرو ساخته است.

جریان انران به روشنی ووضوح بیاد ما می آورد كه شعارهای بازار آزاد یك بازی فریبكارانهٔ شركت های بزرگ است. نئولیبرالیسم كه دوست دارد در پوشش بالاترین كارآئی و اخلاق برای بیشترین تعداد به كمین بنشیند، درواقعیت، مبلغ و مشوق قدرت شركت های بزرگ است. انران دوست داشت همیشه به اصطلاح محاسن بازار را برای توضیح موفقیت های خویش به رخ بكشد ولی به واقع مسیر آن برای این كه به صورت هفتمین شركت بزرگ امریكا در بیاید نه با دنباله روی از اصول بازار بلكه بطور استراتژیك با پرداخت پول به مقدار زیاد هموار شد. انران رسما راه رسیدن به آن بالا را در كمتر از دهسال گذشته با صرف صدها میلیون دلار خریداری كرد. آن گونه كه یك تاجر به نیویورك تایمز گفت صرف این همه پول برای ایجاد یك « سوارخ سیاه» در بازار كنترل زدائی شدهٔ انرژی كه در آن كارهای مالی پرسش برانگیز انران بطور نامحدود ادامه یابد، لازم بود.

برای كسب اطمینان از این كه دولت رویش را بطرف دیگر بر می گرداند و اجازه می دهد « بازار» كار خودش را انجام بدهد، انران با كسانی كه حاضر به خدمت گزاری بودند، بسیار سخاوتمندانه رفتار كرد. و كمتر كسی است كه به اندازهٔ جرج دبلیو بوش از دلارهای انران استفاده كرده باشد. دوست او، كنث لی رئیس انران، به فعالیت های انتخاباتی بوش در تگزاس و در امریكا ۶۳۲۰۰۰ دلار پرداخته است. آلودگی عمیق بوش و شماری از دستیاران او - معاون رئیس جمهور دیك چینی، دادستان كل جان اشكرافت ،‌ نمایندهٔ تجاری امریكا رابرت رائولیك، مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور لاری لیندزی، فقط از مهم ها نام برده ام - در تور كمپانی انران ، تصویر بعد از ۱۱ سپتامبر بوش را به عنوان رئیس جمهوری برای همهٔ امریكائی ها، به شدت مخدوش كرده است. و این واقعیت را پیش كشیده كه بوش به واقع، عامل اجرائی شركت های بزرگ امریكائی است.

رسوائی انران امریكائی ها را درست به تجربیات تلخ دههٔ ۹۰ ، یا همانطور كه خود بوش در اولین سخن رانی اش به عنوان رئیس جمهور گفت، « بنظر می رسد ما یك قاره را مشتركیم نه یك كشور را»، عودت داده است. این رسوائی چارچوب اپدئولوژیك مبارزات انتخاباتی تعیین كننده سال ۲۰۰۰ را در خاطره ها زنده كرد. در طول آن انتخابات، نامزد دیگر حزب جمهوری خواهان، جان كی، با تكیه بر یك مورد - تامین مالی گستردهٔ انتخابات بوسیلهٔ شركت های بزرگ، دموكراسی امریكا به صورت پلوتكراسی [ حكومت ثروتمندان] تصویر كرد ومشروعیت اش را به شدت كاهش داد- نزدیك بود بر بوش پیروز شود.

من همیشه گفته ام كه جهانی كردنی كه از سوی شركت های بزرگ هدایت می شودفراگشتی است به شدت فاسد كه بطور عمیقی مخرب دموكراسی است. شل یك بررسی موردی جالبی در نیجریه بود. شماری از شركت های چند ملیتی و بانك جهانی دراقتصاد سیاسی سوهارتو در اندونزی در گیر بودند. اكنون انران ماسك آن چه را كه وال استریت « اقتصاد جدید» می خواند كنار زده است. « اقتصاد جدید» در حالیكه به فعالان مالی فاسد مثل انران پاداش می دهد، هزینه را بر بقیهٔ دنیا سرشكن می كند. یكی از هزینه هایش اكنون به صورت جدی ترین ركود از سال های ۱۹۳۰ به این سودر حال شكل گرفتن است. به همین خاطر بود كه ما همیشه به كسانی چون بانك جهانی كه می كوشید برای ما در بارهٔ « حكومت خوب» سخن رانی كند می گفتیم، آنها باید اول از واشنگتن بخواهند تا خود را اصلاح كند.

فساد شركت های بزرگ در نظام سیاسی امریكا مركزیت دارد. این واقعیت كه این نوع فساد قانونی است و به صورت كمك «مالی به مبارزه انتخاباتی» از طریق « كمیتهٔ عمل سیاسی» در اختیار سیاست مداران قرار می گیرد باعث نمی شود كه نظام امریكا را از انواع سرمایهٔ سالاری رابطه سالار آسیا كمتر غیر اخلاقی بدانیم. در واقع فساد از نوع واشنگتن، بسیار زیان بار تر است چون تصمیمات بسیار مهمی كه با صرف هزینه های بسیار زیاد خریداری می شوند نه فقط پی آمد ملی، كه پی آمد جهانی دارند.

تردیدی نیست كه سیاستمداران فاسد جهان سوم را باید دار زد، به دریا انداخت، ولی بیائید واقع بین باشیم. میزان پول وقدرتی كه دراختیار آنهاست در مقایسه با مقیاس و پی آمد فساد در واشنگتن به راستی هیچ است.

اگر انران فساد و فریبكاری كنترل زدائی را به نمایش می گذارد، آرژانتین چهرهٔ دیگری از پروژهٔ جهانی كردن بوسیلهٔ شركت های بزرگ - رها سازی تجارت و جریان آزاد سرمایه- را عیان می سازد. با بدهی خارجی ۱۴۰ میلیارددلاری به سازمان های بین المللی، صنایع گرفتار بحران و برآوردِ افزوده شدن ۲۰۰۰ نفر در روز به كسانی كه در زیر خط فقر زندگی می كنند، وضع آرژانتین به واقع بد و بحرانی است.

در مقایسه با دیگر كشورهای امریكائی لاتین، آرژانتین موانع تجاری را سریع تر كنار گذاشت. رهاسازی حساب های سرمایه ای بطور رادیكال تری انجام گرفت. و به عنوان ایمان نئو لیبرالی بسیار چشمگیر، دولت آرژانتین داوطلبانه با وابسته كردن ارزش پزو به دلار هر گونه ابزار كنترل معنی دار اقتصاد داخلی را در برابر تغییرات اقتصاد جهانی از دست داد. دلاری كردن، آن گونه كه شماری از تكنوكرات های وعده داده بودند، دم دست بود ووقتی این گونه شد و آخرین مانع بین اقتصاد داخلی و بازار جهانی كنار رفت، ادعا كردند كه ملت آرژانتین به نیروانای رونق دائمی وارد شده است.

اكنون همهٔ این سیاست ها، یا به اصرار و یا با تائید وزارت خزانه داری امریكا و دست پرودگانش - صندوق بین المللی پول - به اجرا درآمده است. درواقع، هم زمان با بحران مالی آسیا وقتی كه اغلب ناظران، رهاسازی حساب های سرمایه ای را به عنوان مسبب اصلی بحران می شناختند،‌لاری سامرز كه در آن موقع وزیر خزانه داری امریكا بود، خصوصی كردن بانك های آرژانتین را به عنوان الگوئی برای جهان در حال توسعه ستود. او گفت، « امروزه، ۵۰ درصد نظام بانكی، ۷۰ درصد بانك های خصوصی آرژانتین در مالكیت خارجی هاست كه میزانش در ۱۹۹۴ فقط ۳۰ درصد بود. نتیجهٔ این كار، نظام بازار گسترده تر و كارآمد تر و سرمایه گذاران خارجی است كه منافع بیشتری در حفظ آن دارند».

تكنوكرات های آرژانتینی مصمم بودند تا از رقبای شیلیائی خود در فرمان برداری از بازار فراتر بروند. جالب است كه این كار درست در هنگامی صورت گرفت كه خود شیلیائی ها كارآمدی بازار را در شرایط متغیر جریان سرمایهٔ به پرسش گرفته بودند.

همراه با افزایش ارزش دلار دراواسط سالهای ۱۹۹۰، ارزش پزوی وابسته به آنهم هم بالا رفت و در نتیجه، كالاهای آرژانتینی در بازارهای بومی و جهانی قادر به رقابت نبودند. بالابردن تعرفه روی واردات سیل واره كه قابل قبول نبود. برای تامین مالی كسری تجاری خطرناك، وام گرفتن آغاز شد. آرژانتین در مارپیچ قرض گرفتار آمد وهمراه با قرض بیشتر، نرخ بهره هم بیشتر شد. وام دهندگان اگر چه از رفرم های اولیه بهره مند شده بودند ولی رهاسازی كنترل نشدهٔ بازار را خطرناك می دیدند.

برخلاف ادعای سامرز، كنترل نظام بانكداری بوسیلهٔ‌ خارجی ها مددكار نبود. در واقع، كنترل خارجی ها فرار سرمایه را تسهیل كرد. آنهم سرمایه ای كه به شدت مورد نیازبانكها بود كه بطور روزافزونی علاقه كمتری به وام دادن به دولت و یا شركت های بومی داشتند. عدم دسترسی به اعتبار باعث شد كه شركت های كوچك و متوسط وبزرگ تعطیل شده، هزاران نفر را بیكار كردند.

برای یك وام چند میلیاردی برای بازپرداخت بدهی ۱۴۰ میلیاردی كه سررسیدش نزدیك بودو مثل بچه ای مودب، آرژانتین، به مراد خود، صندوق بین المللی پول مراجعه كرد. صندوق جواب رد داد مگر این كه دولت از هزینه هایش كاسته و سیاست پولی سخت تری در پیش بگیرد. همانطور كه ژوزف اشتیگلیتز یاد آورشد این دقیقا همان اشتباهی بود كه صندوق در آسیا مرتكب شده بود. به جای كوشش برای گسترش فعالیت ها یك برنامهٔ تورم ستیز كه فراگشت ركود را تشدید می كند بكار گرفته شد. بنظر می رسد كه صندوق از نظر سازمانی و عمدا قادر به درس آموزی از اشتباهات خود نیست. آرژانتین سند دیگری است كه چرا این سازمان باید منحل شود.

ریجنالد دیل سرمقاله نویس انترناشنال هرالد تریبیون كه در ضمن یك ایدئولوگ بازار آزاد است نگران است كه پی آمد های شكست آرژانتین ممكن است از مرزهای آرژانتین بگذرد. از همه آنها مهمتر، مشروعیت زدائی از پروژهٔ جهانی كردن و احیای پوپولیسم است كه كوشش دولت بوش برای ایجاد « منطقه آزاد تجاری برای امریكا» را غیر ممكن می سازد.

این دیگر به عهدهٔ نهضت مخالف جهانی كردن در هدایت شركت های بزرگ است تا نه فقط در امریكای لاتین بلكه در همهٔ جهان ثابت كنند كه دیل ومافیای وال استریت- واشنگتن - هوستون به درستی نگران اند. علل شكست انران و آرژانتین آن چنان روشن و آشكار است كه به سهولت می توان آنهارا برای مردم سراسر جهان توضیح دادو این كار می تواند به صورت سكوئی برای نهضت در آید تا ابتكار عمل جهانی را كه در ۱۱ سپتامبر از دست داده است دو باره به دست بگیرد.

آن گونه كه در تگزاس می گویند: « وقت آن رسیده است كه كار این حرامزاده ها را تمام كنیم».

والدن بلو

ترجمه: دکتر احمد سیف( بهروز امین)