سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

تام كروز و استیون اسپیلبرگ رهایی تنها آرزوی ممكن است


تام كروز و استیون اسپیلبرگ رهایی تنها آرزوی ممكن است

پس از سال ها زیستن در سایه «استنلی كوبریك », اسطوره بزرگ و پیغمبرگونه سینما در فیلم هایی چون «هوش مصنوعی » و «گزارش اقلیت », «استیون اسپیلبرگ » این كارگردان بزرگ فیلم های بزرگ پرفروش در آخرین فیلمش كه یك اثر بزرگ آخرالزمانی بر پایه قصه یی از «اچ جی ولز» افسانه یی است , می كوشد خود را به قواره یك سینماگر بزرگ به معنای هنرمندانه اش نزدیك كند

پس‌ از سال‌ها زیستن‌ در سایه‌ «استنلی‌ كوبریك‌»، اسطوره‌ بزرگ‌ و پیغمبرگونه‌ سینما در فیلم‌هایی‌ چون‌ «هوش‌ مصنوعی‌» و «گزارش‌ اقلیت‌»، «استیون‌ اسپیلبرگ‌» این‌ كارگردان‌ بزرگ‌ فیلم‌های‌ بزرگ‌ پرفروش‌ در آخرین‌ فیلمش‌ كه‌ یك‌ اثر بزرگ‌ آخرالزمانی‌ بر پایه‌ قصه‌یی‌ از «اچ‌.جی‌.ولز» افسانه‌یی‌ است‌، می‌ كوشد خود را به‌ قواره‌ یك‌ سینماگر بزرگ‌ به‌ معنای‌ هنرمندانه‌اش‌ نزدیك‌ كند و این‌، در فیلم‌ «جنگ‌ دنیاها» پس‌ از فیلم‌ «فهرست‌ شیندلر» كه‌ قصه‌اش‌ در كوره‌های‌ آدم‌سوزی‌ می‌گذشت‌، برای‌ دومین‌بار است‌ كه‌ توانسته‌موفقیتی‌ را برای‌ این‌ كارگردان‌ شهیر رقم‌ زند با اینكه‌ حتی‌ این‌ بار هم‌، فیلم‌، اگرچه‌ از ساخته‌های‌ قبلی‌ اسپیلبرگ‌ گام‌هاجلو می‌افتد، اما بازهم‌ نشانی‌ از فیلم‌های‌ پاپ‌كورنی‌ (اصطلاحی‌ برای‌ سینمای‌ صرفا تجاری‌ و وقت‌گذرانی‌)در آن‌ قابل‌ مشاهده‌ است‌. قصه‌ فیلم‌،شاید اوج‌ قصه‌هایی‌ باشد كه‌ تاكنون‌ در مورد حمله‌ بیگانگان‌ به‌ زمین‌ نوشته‌ و ساخته‌ شده‌ است‌، اما هنر بزرگ‌ اسپیلبرگ‌ در این‌ است‌ كه‌ آن‌ را با مایه‌هایی‌ موازی‌ با حوادث‌ حملات‌ یازده‌ سپتامبر ) كه‌ الان‌ از قصه‌های‌ هزار ویك‌ شب‌ هم‌ معروفتر و طولانی‌تر شده‌( در هم‌ می‌ آمیزد. باید گفت‌ بیشتر از اینكه‌ اسپیلبرگ‌ عامدانه‌ این‌ آمیزش‌ و توازی‌ را مد نظر داشته‌ باشد، این‌ جادوی‌ تصویر است‌ كه‌ این‌ موازنه‌ را باعث‌ می‌شود. جمعیت‌ گیج‌ و فراری‌ به‌ یك‌ سو، آدم‌هایی‌ كه‌ از برج‌ پایین‌ می‌پرند، گریه‌های‌ گیج‌ و بی‌جهت‌ جمعیت‌، همه‌ و همه‌ تصاویر یازده‌ سپتامبر هستند كه‌ هر تماشاگر تلویزیون‌ در این‌ سال‌ ها بارها و بارها آن‌ را دیده‌ و حال‌ اجرای‌ سینمایی‌ آنها را در فیلم‌ «استیون‌ اسپیلبرگ‌» شاهد است‌. احتمالا به‌ این‌ دلیل‌ است‌ كه‌ می‌گویند بهترین‌ لحظات‌ فیلم‌ ها، جاهایی‌ است‌ كه‌ مردم‌ یا منفجر می‌شوند یا به‌ سویی‌ می‌گریزند....

در این‌ فیلم‌،«تام‌ كروز» كه‌ خود خواسته‌ هر روز می‌كوشد محبوبیتش‌ را از هم‌ فروپاشد و از این‌ حیث‌ قربانی‌ رسانه‌ها نام‌ گرفته‌ نقش‌ «ری‌فریر» یك‌ پدر طلاق‌ گرفته‌ تنها را دارد كه‌ در یك‌ تعطیلات‌ وحشت‌آور،سعی‌ می‌كند فرزندانش‌ را نجات‌ دهد. اسپیلبرگ‌ هم‌ برای‌ ساختن‌ دنیای‌ فیلمش‌، از همان‌ ابتدای‌ فیلم‌ فرصت‌ را از دست‌ نمی‌دهدأبلاها یكی‌یكی‌ نازل‌ می‌شوند تا دنیای‌ آخرالزمانی‌ فیلم‌ بیشتر و بیشتر جلوه‌ كند...

اما مساله‌ جای‌ دیگری‌ است‌ . گویی‌ كه‌ قرن‌ بیست‌ویك‌ روی‌ این‌ كارگردان‌ بیش‌ از دیگران‌ اثر گذاشته‌«ئی‌تی‌» دوست‌ داشتنی‌ او كه‌ مظهر موجودات‌ فضایی‌ برای‌ یك‌ نسل‌ از كودكان‌ آن‌ زمان‌ (و حتی‌ این‌ نسل‌ كه‌ این‌ فیلم‌ را دیده‌) بود، اكنون‌ بدل‌ به‌ هیولایی‌ از جنس‌ فضایی‌های‌ ویرانگر «روز استقلال‌» شده‌ و از آنجا كه‌ فیلم‌ فقط‌ و فقط‌ به‌ شیوه‌ یی‌ میكروسكوپی‌ روی‌ یك‌ مرد و خانواده‌اش‌ تمركز دارد، ویرانگری‌ و ترسانندگی‌ این‌ مهاجمان‌ بیشتر و بیشتر به‌ چشم‌ می‌ آید...

اما این‌ فیلم‌، در طراحی‌ و كاربرد جلوه‌های‌ ویژه‌ یك‌ شاهكار به‌ نظر می‌رسد. «جنگ‌ دنیاها» از این‌ حیث‌ حتی‌ پیش‌ بهترین‌ و قدرتمندترین‌ فیلم‌ها نمونه‌ است‌. همچنین‌ باید گفت‌ نوشته‌ «ولز» هم‌ قابل‌ تحسین‌ است‌.نكته‌ ظریف‌ و هوشمندانه‌ دیگر فیلم‌، شیوه‌ روایت‌ است‌. اینجا دیگر به‌ روال‌ مرسوم‌ كل‌ فیلم‌های‌ این‌ نوع‌ با یك‌ روایت‌ كلی‌ سروكار نداریم‌. فیلم‌ از چشمان‌ و از نگاه‌ «تام‌ كروز» در نقش‌ یك‌ مرد معمولی‌ كه‌ تمام‌ تمركزش‌ روی‌ حفظ‌ سلامت‌ و امنیت‌ فرزندانش‌ (جاستین‌ چاتوین‌ و داكوتا فانینگ‌) است‌ روایت‌ می‌شود. همچنان‌ كه‌ دنیا را شعله‌های‌ ویرانی‌ در بر می‌گیرد، رهایی‌ و نجات‌ برای‌ او تنها امید و آرزوی‌ ممكن‌ است‌. گفت‌ وگویی‌ كه‌ خواهید خواند،با كارگردان‌ وهنرپیشه‌ این‌ فیلم‌،یعنی‌ اسپیلبرگ‌ و تام‌ كروز انجام‌ شده‌. در این‌ گفت‌وگو كه‌ در «اشپیگل‌» انجام‌ شده‌،اسپیلبرگ‌ در آغاز می‌گوید كه‌ «همواره‌ آرزو داشته‌ یك‌ فیلم‌ كامل‌ در مورد تهاجم‌ موجودات‌ فضایی‌ بسازد» و تام‌ كروز هم‌ روی‌ این‌ نكته‌ تاكید دارد كه‌ «من‌ فقط‌ می‌خواهم‌ به‌ مردم‌ كمك‌ كنم‌.»آقای‌ اسپیلبرگ‌،تاكنون‌ كارگردانی‌ به‌ اندازه‌ شما فیلم‌هایی‌ ذهنیت‌ پرور و تصویرساز در مورد بیگانگان‌ نساخته‌. در «برخورد نزدیك‌ از نوع‌ سوم‌» و «ئی‌تی‌» شما آنها را موجوداتی‌ دوست‌داشتنی‌ تصویر كرده‌اید. در فیلم‌ جدیدتان‌، «جنگ‌ دنیاها» اما آنها را موجوداتی‌ نشان‌ داده‌اید كه‌ به‌ دنیا حمله‌ می‌كنند. دلیل‌ این‌ همه‌ تغییر در نگاه‌ و احساستان‌ چیست‌؟

اسپیلبرگ‌:شاید من‌ عوض‌ شده‌ام‌.

تام‌كروز: آدم‌ با دل‌وجرات‌ تری‌ شده‌اید. نه‌؟

اسپیلبرگ‌:بله‌. تقریبا چیزی‌ شبیه‌ این‌. من‌ پیش‌ از این‌ سفیر صلح‌ و دوستی‌ میان‌ جامعه‌ بیگانگان‌ و تمدن‌ خودمان‌ بودم‌ و سعی‌ می‌كردم‌ همه‌ را برای‌ یك‌ همزیستی‌ صلح‌آمیز آماده‌ كنم‌. این‌ نگاه‌ خسته‌ام‌ كرد. من‌ با فیلم‌هایی‌ علمی‌ تخیلی‌ بزرگ‌ شده‌ام‌ كه‌ در دهه‌ پنجاه‌ و شصت‌ میلادی‌ ساخته‌ می‌شدند و در آنها بیگانگان‌ با بشقاب‌های‌ پرنده‌ به‌ مردم‌ حمله‌ می‌كردند و مردم‌ هرچقدر امكان‌ داشتند از آنها دوری‌ می‌ جستند. تا اینكه‌ خسته‌ شدم‌ و فكر كردم‌ پیش‌ از اینكه‌ بازنشسته‌ شوم‌ باید یك‌ فیلم‌ كامل‌ در مورد تهاجم‌ موجودات‌ فضایی‌ بسازم‌!

فیلم‌ شما یعنی‌ «جنگ‌دنیاها» بر اساس‌ رمانی‌ از «هربرت‌ جرج‌ ولز» كه‌ یك‌ رمان‌ آینده‌نگرانه‌ به‌ همین‌ نام‌ و در سال‌ ۱۸۹۸ نوشته‌ شده‌، ساخته‌ شده‌ است‌. در پایان‌ رمان‌ «ولز» گفته‌ می‌شود كه‌ «زمین‌ در آینده‌ جای‌ امنی‌ برای‌ زندگی‌ نخواهد بود». آیا این‌ جمله‌ دقیقا ترجمان‌ حال‌ امریكایی‌ها پس‌ از حملات‌ یازده‌ سپتامبر نیست‌؟

تام‌ كروز:این‌ جمله‌ درباره‌ احساس‌ و میل‌ زندگی‌ در تمام‌ دنیا است‌.ما در جامعه‌یی‌ زندگی‌ می‌كنیم‌ كه‌ به‌ شیوه‌های‌ مختلف‌ امكان‌ و توانایی‌ ارتباط‌ را با دیگران‌ در تمام‌ نقاط‌ دنیا داریم‌، اما دقیقا در همین‌ زمان‌ است‌ كه‌ امكان‌ برقراری‌ ارتباط‌ انسانی‌ سخت‌تر از همیشه‌ شده‌ است‌. ما در حقیقت‌،بیش‌ از همیشه‌ نیاز به‌ ارتباط‌ فوری‌ را حس‌ می‌كنیم‌ چرا كه‌ دشمنان‌ ما، یكی‌ هستند،حال‌ می‌ خواهیم‌ در هر جای‌ دنیا باشیم‌، مواد مخدر،جنایت‌ و بیسوادی‌ و جهل‌ دشمنان‌ همه‌ دنیا هستند. ما با كمك‌ همدیگر باید با این‌ دشمنان‌ مقابله‌ كنیم‌. فیلم‌ «جنگ‌ دنیاها» در حقیقت‌ تمثیلی‌ از این‌ منازعه‌ است‌.

اسپیلبرگ‌:ما می‌خواستیم‌ فیلمی‌ بسازیم‌ كه‌ در آن‌ مردم‌ فراتر از هر مرز و رنگ‌ و ملیتی‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ و در مقابل‌ دشمنی‌ كه‌ از طبیعت‌ انسانی‌ نیست‌، مبارزه‌ كنند.

اما قصه‌ فیلم‌ در امریكا می‌گذرد. آیا واقعا قصه‌ شما در مورد یك‌ فاجعه‌ جهانی‌ است‌؟

اسپیلبرگ‌:فیلم‌،قصه‌ یك‌ فاجعه‌ جهانی‌ از نقطه‌نظر سوبژكتیو است‌.تماشاگر فیلم‌ جنگ‌ را از منظر نگاه‌ «تام‌ كروز» تجربه‌ می‌ كند.از نقطه‌نظر یك‌ كارگر امریكایی‌.اما همچنان‌ ما در فیلم‌ شكی‌ باقی‌ نگذاشتیم‌ كه‌ كل‌ دنیا دارد تهدید می‌ شود.

تام‌ كروز: البته‌ كه‌ تماشاگران‌ فیلم‌ در هر نقطه‌ دنیا فیلم‌ را با نگاه‌های‌ مختلفی‌ خواهند دید،برای‌ اینكه‌ آنها با خودشان‌ دیدگاه‌های‌ سیاسی‌ و نگرش‌های‌ متفاوتی‌ را نسبت‌ به‌ امریكاییان‌ دارند. اما من‌ فكر می‌كنم‌ حس‌ وحشت‌ و تهدید در هر جای‌ دنیا با دیدن‌ این‌ فیلم‌ ظاهر خواهد شد.از این‌ نمی‌ترسید كه‌ تماشاگران‌ فیلم‌ در برخی‌ نقاط‌ دنیا وقتی‌ ببینند امریكاییان‌ روی‌ خاك‌ می‌افتند خوشحال‌ خواهند شد؟

اسپلبرگ‌: من‌ اصلا نمی‌خواهم‌ در مورد این‌ نگرش‌ فكر كنم‌. اما اگر تماشاگران‌ دیگر جاهای‌ دنیا به‌ دلیل‌ تفاوت‌ ایدئولوژی‌ و نگاهشان‌ به‌ كشور ما فیلم‌ را جور دیگری‌ درك‌ كردند، آن‌ وقت‌ مسوولیت‌ ما بیشتر خواهد بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.