چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خیر دنیا و آخرت, در تبعیت از پیامبر ص


خیر دنیا و آخرت, در تبعیت از پیامبر ص

گزیده ای از وصایای پیامبر ص به ابوذر

آنچه ذیلا بیان می شود گزیده ای از مواعظ جامع و وصایای بسیار سودمند پیامبر اعظم (ص) به ابوذر غفاری است. متن این روایت با کمی تفاوت در کتابهای گرانسنگ “مکارم الاخلاق”، “امالی شیخ طوسی”، “مجموعه ورام”، و در “بحارالانوار” ذکر شده است. ابوالاسود دئلی می گوید: هنگامی که ابوذر در تبعیدگاه خود، ربذه بسر می برد، به خدمت او رسیدم و او روایتی را برایم نقل کرد.

ابوذر گفت: صبحگاهی در مسجد بر رسول خدا وارد شدم، ایشان نشسته بودند و کسی جز علی (ع) در کنارشان نبود. بعد از شرفیابی به خدمت آن حضرت و ادای احترام، وقت را غنیمت شمرده، به حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد، مرا به چیزی سفارش کنید که به سبب آن خداوند به من نفع رساند. حضرت فرمودند: “و انی موصیک بوصیه فاحفظها فانها وصیه جامعه لطرق الخیر و سبله فانک ان حفظتها کان لک بها کفلان؛ تو را به موعظه ای سفارش می کنم و انتظار این است که آن را حفظ کرده به آن عمل کنی زیرا این موعظه دربرگیرنده همه راههای خیر و نیکبختی است. اگر تو به این وصیت و سفارش عمل کنی خیر دنیا و آخرت به تو ارزانی می گردد. اینک به گزیده ای از وصایا و مواعظ آن حضرت اشاره می نماییم.

- یا اباذر اعبدالله کانک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک؛ ای ابوذر، خدا را چنان پرستش کن که گویا او را می بینی، زیرا اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند.

راه کسب حضور قلب، تمرین و ممارست و درک حضور خداست، اینکه انسان پیوسته خود را در محضر خدا و مانوس با او بیابد، چرا که اگر کسی با خدا انس گرفت، هرگز از سخن گفتن با او و شنیدن کلام او خسته نمی شود، چون عاشق هر چه بیشتر با معشوق خود باشد و با او سخن گوید تشنه تر می گردد.

- یا اباذر نعمتان مغبون فیهما کثیر من الناس الصحه و الفراغ؛ ای ابوذر، بسیاری از مردم در مورد دو نعمت مغبون هستند و از آن قدردانی نمی کنند یکی نعمت تندرستی و دیگری نعمت فراغ و آسایش.

سلامت و فراغ دو نعمت گرانبهایی است که خداوند متعال به انسانها عطا فرموده، ولی اکثر مردم قدر آن دو را نمی دانند و به رایگان از دست می دهند. از این جهت پیامبر به ابوذر سفارش می کند که قدر این دو نعمت را بدان و به مانند دیگران ارزان از دست نده. فراغت به معنای آسایش و نبود گرفتاری است. انسان در زندگی خویش با اوضاع و احوال متفاوتی روبروست. در برخی از فرصت ها در فراغت و آرامش به سر می برد و می تواند به خود بیندیشد و به زوایای نهفته وجود خویش پی ببرد و چه بسا در صدد رفع کجی های اخلاقی و روانی خویش برآید. در مقابل ممکن است آدمی با دوره ای از زندگی روبرو شود که به دلایل مختلف، روی آسایش و فراغت را نبیند و حسرت یک لحظه آن را داشته باشد ولی چه سود که زمان از دست رفته هرگز باز نمی گردد.

- یا اباذر اغتنم خمسا قبل خمس: شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک و غناک قبل فقرک و فراغک قبل شغلک و حیوتک قبل موتک؛ ای ابوذر، پیش از آنکه پنج چیز به تو روی آورد، پنج چیز را غنیمت شمار، جوانی را پیش از پیری، تندرستی را پیش از بیماری، توانگری را پیش از پریشانی، فراغت را پیش از گرفتاری و زندگی را پیش از مرگ.

دوران کوتاه جوانی که همراه با نشاط و سرزندگی است، بهترین دوران عمر انسان به شمار می آید و حساب ویژه ای دارد. گرچه زندگی و عمر سراسر نعمت بزرگی است ولی دوره جوانی نعمتی است مضاعف، از این جهت حضرت در ابتدا دوران جوانی را ذکر می کنند و در آخر به اهمیت اصل حیات اشاره می کنند. نعمت حیات که در آخرین فراز عبارت فوق بیان شده، نعمت عام و گسترده ای است که بعد از سایر نعمت ها ذکر شده است. در واقع نعمت های دیگر به نعمت حیات و زندگی وابسته اند. اگر زندگی نباشد، جایی برای نعمت های دیگر نمی ماند، پس ریشه و اساس نعمت ها، نعمت زندگی دنیوی است که از سوی خداوند به بندگان ارزانی شده است و بعد از مردن گرچه انسان از نعمت حیات اخروی بهره مند است، ولی قدرت عمل، انتخاب و تصمیم گیری آزادانه از او سلب می گردد.

آنجاست که بر زندگی گذشته خویش و از دست دادن فرصت ها و بر سوء انتخاب خویش حسرت می خورد و برای جبران مفاسد گذشته، درخواست بازگشت به دنیا می کند، ولی چه سود که درخواست او پذیرفته نمی شود. قرآن می فرماید: “حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون؛ آن گاه که مرگ یکی از آنها فرا رسد، خواهد گفت: بارالها مرا به دنیا باز گردان تا شاید عمل صالحی انجام دهم. این درخواست هرگز عملی نخواهد شد و این سخنی است که از روی حسرت می گوید (و سودی نمی بخشد) و پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند”(مومنون:۱۰۰-۹۹ ).

- یا اباذر ایاک و التسویف باملک فانک بیومک و لست بما بعده فان یکن غد لک فکن فی الغد کما کنت فی الیوم و ان لم یکم غد لک لم تندم علی ما فرطت فی الیوم؛ ای ابوذر، مبادا به درازی آرزویت کارهای شایسته را به تاخیر افکنی زیرا تو اکنون همین امروز را داری و فردا با تو نیست اگر فردایی داشتی در آن روز نیز به مانند امروزت، به دنبال انجام وظیفه باش و اگر فردایی نداشتی، بر کوتاهی امروزت پشیمان نخواهی شد.

“تسویف” از جمله آفاتی است که مانع انجام اعمال خیر و شایسته می گردد، از این جهت در روایات مورد نکوهش قرار گرفته است. تسویف به معنای تاخیر انداختن کارها، به این امید که بعدا انجام می گیرد. اولین مرحله تسویف، راحت طلبی و تنبلی در مورد کارهای دنیاست که موجب می گردد انسان کارهایش را به تاخیر اندازد. دومین مرحله تسویف سهل انگاری در انجام وظایف و واجبات است. پیامبر اکرم (ص) “ایاک و التسویف” به این واقعیت اشاره دارند که عامل پدید آمدن “تسویف” آرزوهای انسان در کسب لذت هاست.

رضا جاودان



همچنین مشاهده کنید