پیشگیری از آسیب‌های ازدواج مجدد

تاکنون بارها اخبار و گزارش‌هایی را درباره جرایم رخ داده توسط افراد بعد از ازدواج مجدد خوانده‌ و شنیده‌ایم. چنین اخباری ازجمله قتل همسر یا کودک‌آزاری و... بعد از ازدواج مجدد لزوم بررسی شرایط و چگونگی ازدواج‌های مجدد را یادآوری می‌کند.

تاکنون بارها اخبار و گزارش‌هایی را درباره جرایم رخ داده توسط افراد بعد از ازدواج مجدد خوانده‌ و شنیده‌ایم. چنین اخباری ازجمله قتل همسر یا کودک‌آزاری و... بعد از ازدواج مجدد لزوم بررسی شرایط و چگونگی ازدواج‌های مجدد را یادآوری می‌کند.

آمار نشان می دهد افراد به طور متوسط چهار سال پس از جدایی، مجدد ازدواج می کنند، البته مردان کمی سریع تر از زنان به ازدواج مجدد تن می دهند شاید به این دلیل که در همه دنیا زنان بیشتر از مردان نگهداری فرزندان را به عهده می گیرند.

در جامعه ما نگرش به طلاق با وجود آمار بالای طلاق هنوز منفی است و این نگرش منفی به شکل پایین آمدن توقعات افراد مطلقه بخصوص زنان در ازدواج بعدی و دید منفی به این افراد بروز می یابد و این باور غلط که گویا این افراد مرتبه و موقعیت اولیه را از دست داده اند و باید قانع تر و مطیع تر از قبل باشند فضای غیرمنصفانه ای برای آنان ایجاد می کند و اگر خود فرد هم چنین احساس و تفکری بیابد، در ازدواج مجدد خواست ها و معیارهای خود را تعدیل خواهد کرد در حالی که فرد متارکه کرده کسی است که نتوانسته از کمبودها و نقاط ضعف یک رابطه بگذرد و خواهان زندگی و رابطه بهتری است.

اما این اشخاص تحت تاثیر محیط و تلقینات و البته بسیاری از مشکلات که اغلب قبل از طلاق به وجود آنها واقف نیستند، به ازدواج های مجدد نسنجیده تر تن می دهند و این ازدواج ها معمولا با افرادی که شرایط مشابه دارند اتفاق می افتد که بارزترین این شرایط مشابه، داشتن فرزند است یعنی فرد باید به غیر از مسائل مربوط به آشنایی، تفاهم و ایجاد یک رابطه دو طرفه رضایت بخش به روابط جدید و ناتنی با فرزندان و خانواده همسر متمرکز شود و تلاش های بیشتری برای مدیریت یک خانواده غیر همخون بکند که این کار همیشه با موفقیت همراه نیست و شانس خوشبختی زوجین را به مراتب پایین می آورد.

به طور کلی چند علت باعث فسخ ازدواج های مجدد یا آسیب های دیگر می شود که در زیر توضیح داده می شود.

افراد اغلب برای عشق و مسائل عملی مانند امنیت مالی، کمک به بزرگ کردن بچه ها، رهایی از تنهایی و مقبولیت اجتماعی ازدواج مجدد می کنند و در عین حال روی ازدواج دوم خود بیشتر از ازدواج اول حساب و به آن فکر می کنند در حالی که این نگرانی ها شالوده محکمی را برای همسری با دوام تامین نمی کند.

دوم این که افرادی که زندگی زناشویی شکست خورده داشته اند هنگاهی که مشکلات زناشویی پیش می آید به احتمال بیشتری طلاق را راه حل قابل قبول می دانند. البته این مورد بستگی به فرهنگ آن جامعه و تفکر شخصی فرد دارد، چون تحت شرایطی ممکن است فرد در دومین ازدواج خود برای اجتناب از طلاق به تمکین و تحمل بیش از حد رضایت بدهد و طلاق دوم را بی آبرویی و فاجعه بار بداند و بالاخره زوج هایی که ازدواج مجدد کرده اند فشار بیشتری را از جانب خانواده همسر جدید خود تحمل می کنند.

اغلب سه تا پنج سال طول می کشد تا خانواده های جدید و آمیخته، پیوند و آسایش خانواده های تنی را برقرار کنند، آموزش زندگی خانوادگی و زوج درمانی می تواند به افراد مطلقه و آنها که ازدواج مجدد کرده اند کمک کند تا با دشواری های شرایط جدیدشان سازگار شوند.

رابعه موحد

روان شناس