جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

خوشبختی را برایم تعریف کن


خوشبختی را برایم تعریف کن

روان شناس معروف آمریکایی, تعاریفی از خوشبختی ارائه می دهد «همه انسان ها همواره به دنبال خوشبختی هستند, در واقع خوشبختی را افراد دیگر منتشر می کنند

روان‌شناس معروف آمریکایی، تعاریفی از خوشبختی ارائه می‌دهد: «همه انسان‌ها همواره به دنبال خوشبختی هستند، در واقع خوشبختی را افراد دیگر منتشر می‌کنند. خوشبختی یک سلامتی مخفی است.» اما او در ادامه می‌افزاید: «خوشبختی همان چیزی است که گاهی بتوانی آن را به درستی احساس کنی.» تحقیقات جدید روا‌ن‌شناسی مثبت‌گرایی طی سال‌های اخیر، سه‌گونه از زندگی انسان را در روند خوشبختی به تصویر می‌کشد.

● مقدمه کوتاهی بر خوشبختی

گربه هفت جان دارد، انسان سه جان. «ما انسان‌ها سه جان داریم.» این گفته روان‌شناس معروف آمریکایی، مارتین سلیگمن، است. او در ادامه این سه جان را معرفی می‌کند:

۱. زندگی مطابق میل

۲. زندگی مفید

۳. زندگی معنی‌دار.

۱) زندگی مطابق میل

بدین معنا که ما فقط احتیاجات غریزی خود را به طور کامل ارضا کنیم تا لذت هیجانات مثبت درون خود را به درستی احساس کنیم.

۲) زندگی مفید

بدین معنا که ما با قدرت و مهارت‌ درک پیرامون خود، در پیشبرد منافع خود از چهار زمینه مهم در زندگی (شغل، زندگی زناشویی و دیگر انواع زندگی مشترک، تعلیم و تربیت فرزندان، برقراری ارتباط با دوستان و خویشان) بتوانیم به درستی استفاده کنیم.

۳) زندگی معنی‌دار

بدین معنا که ما براساس ارزش‌های معنوی و باورهای شخصی خود زندگی کنیم یعنی، بر طبق همان ارزش‌های رفتاری که با ارزش‌های فرهنگی ما کاملا تطابق دارد.

مارتین سلیگمن، استاد مشهور دانشگاه روان‌شناسی پنسیلوانیای فیلادلفیا عقیده دارد که هرکدام از این سه روش زندگی، «زمان و مکان» خاص خودش را دارد و ما در افکار، احساسات، اراده و اعمال روزمره‌ خود به دفعات بین زندگی مطابق میل، زندگی مفید و معنی‌دار شناور هستیم و گاهی نیز تغییر می‌کنیم. هرکدام از این «سه زندگی» به یک گونه از خوشبختی هدایت می‌شوند.

دکتر سلیگمن، این مطالب را در کتاب تازه منتشر شده‌ خود در آمریکا به نام «خوشبختی ملموس» مستقیما بیان کرده است.

زندگی مطابق میل برای کسب خوشبختی

کسی که لحظه‌ به لحظه زندگی را مطابق میلش می‌خواهد، عادت می‌کند که همواره از سختی‌های زندگی فرار کند تا بتواند حس شهوت درون خود را همواره حفظ کند. اشکالی که این نوع لذت دارد این است که در زندگی دائمی از بین می‌رود و هر قدر بر مقدارش افزوده شود، از کیفیتش ‌کاسته می‌شود.»

فرد سیگاری در اولین پک به سیگار احساس لذت عمیقی می‌کند، اما در پک سوم دیگر آن احساس لذت اولیه را ندارد، بلکه ولع بیشتری برای به دست آوردن احساس لذت اولیه در خود دارد. چنانچه این دستاویز فریبنده و ناپایدار ، به مدت طولانی ناپدید شود، فرد، کنترل روحی خود را از دست می‌دهد.

بنابراین کسی که به دنبال این نوع لذت گذرا می‌رود، اغلب به این دام می‌افتد. چرا که به سرعت، خواسته‌ها و آرزوهای جدید پشت سرهم، در ذهنش تولید می‌شود و اغلب در یک مقیاس بسیار وسیع هم او را ارضا نخواهد کرد.

● خوشبختی از طریق زندگی مفید فعالانه

دکتر سلیگمن، در ادامه می‌افزاید که «احساسات خوب»، زندگی خوب را نمی‌سازد بلکه «فعالیت‌های فرد» آن را می‌سازد، همان فعالیت‌هایی که ما انجام آن را دوست داریم مانند: نوشتن یا خواندن یک داستان خیالی، کوه‌پیمایی، مکالمه یا سخنرانی خوب، خرید و فروش، انواع بازی فوتبال و ... . در این فعالیت‌ها که برای نمونه آوردیم، ما شکفته و سرحال می‌شویم و درک ما از زندگی بالا می‌رود. اغلب فعالیت‌های بدنی به گونه‌ای ما را در اختیار می‌گیرند که در این میان، امیال بر ما غلبه نمی‌کند. احساسات مثبت و منفی ما در این‌گونه از زندگی دائمی بین امیدواری و ناامیدی در نوسان است.

هرچند که روان‌شناسان، احساسات فرد را عمدتا بین اشتها و سیری‌پذیری معرفی می‌کنند و می‌گویند انسان براساس میل خود زندگی کرده، به دنبال ارضای نیازهای ضروری و اولیه می‌رود و از درد و رنج دوری می‌کند، پس چرا انسان آن حس «سیری‌پذیری مطلق» را ندارد. کوهنوردانی که از صخره‌های بزرگ بالا می‌روند، اسکی‌بازانی که با پشت‌های قوز کرده از صخره‌ها پایین می‌آیند، بعد از موفق شدن، احساس رضایت آنها دوام چندانی ندارد. یا بازیکن فوتبالی که ۹۰ دقیقه، پرالتهاب در زمین می‌دود و تلاش می‌کند چرا بعد از یک شکست مایوسانه، آن احساس رضایت از وجودش رخت بر می‌بندد؟ یا چرا یک پسرک ۱۰ ساله، با قطعات پیچیده تفنگ دولول ور می‌رود و آن را سوار می‌کند و در این میان، گذر زمان را فراموش کرده و برنامه مورد علاقه خود را از دست می‌دهد؟ در حالی که پسرک هم‌بازیش همان مدت را با چشم‌های از حدقه درآمده به تماشای برنامه‌های مختلف تلویزیونی پرداخته و از فرط خستگی خوابش برده است.

دلیلش این است که یک زندگی مفید، همواره با مبارزه و رویارویی با مشکلات همراه است و این روحیه به شخص اعتبار می‌بخشد. این اعتبار همچون یک ابزار «ضربه‌گیر» در مقابل تمامی مشکلات روحی و جسمی است و به عنوان یک پاداش برتر برای یک احساس خوب از خوشبختی است.

● خوشبختی از طریق زندگی معنی‌دار

یک مشخصه بارز دیگر این نوع زندگی، قدرت‌ها، جذابیت‌ها و مهارت‌های شخصی است که نه تنها در خدمت اهداف و مقصود نهایی شخص در می‌آیند بلکه پا را از جامعه «من»‌ایتی فراتر ‌گذارده و به جامعه «ما»ایتی وارد می‌شوند، یعنی دیگران هم از آن بهره می‌برند.

این است که برخی افراد در مقابل زور و خطر ایستادگی می‌کنند و به طرفداری از افراد ضعیف از خود مقاومت نشان می‌دهند، این در حالی است که برخی دیگر، حتی در اتوبوس حاضر به دادن جای خود را به یک فرد معلول نیستند.

تشخیص این موارد، درک معنوی می‌خواهد. درک معنوی و حواس قوی، پدیده‌ها را به وجود می‌آورند. شاید بتوان گفت که اوضاع را «قابل تحمل» می‌کنند. این مطالب را دکتر سی.جی.جونگ، عنوان می‌کند.

از فریدریش نیچه، یک جمله زیبا به یادگار مانده است: «هرکس یک «چرا» برای زندگی داشته باشد دیگر تمامی «چگونگی»ها، در زندگیش حل خواهد شد.»

احساسات خوب را می‌توان به راحتی در خود ایجاد و بسیاری از لحظات زندگی را به این ترتیب خوشایند کرد و با تلاش مستمر به اهداف نهایی خود رسید، البته، چنان چه با «نیت خیر» همراه باشد.

هر دو اینها بسیار مهم است، اما باید در نظر داشت برداشت سود از بازار سهام «من»، به مراتب تعدادش کمتر از برداشت سود از بازار سهام «ما» است چرا که مقدار سود بازار سهام «من»، در مدت طولانی، به مقدار بازار سهام «ما» افزایش نمی‌یابد.

و بالاخره هر انسانی روزی به یک سهم از بازار سهام «ما» برای گرفتن وام در مواقع ضروری نیاز خواهد داشت.

پس اگر یک «چرا» جلوی زندگی بگذاریم، حداقل برای خود ما یک جواب قانع‌کننده از تمامی خودخواهی‌هایمان وجود خواهد داشت.

و حالا این سؤال¬ها باقی خواهد ماند که :

۱) آیا انسان حق دارد که خود را دوست بدارد؟

۲) چرا افراد قوی روزهای ضعیفی دارند؟

۳) چرا در زندگی روزهای خوشبختی کمتر از آن است که ما فکرش را می‌کنیم ؟

۴) چرا مخفی‌گرایی، نقطه ورود به یک زندگی مفید است؟

دکتر ویلهلم بوش

فرحناز میرقمی‌زاده

http://athir.blogfa.com