پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
ضرورت اصلاحات
زمینه های پیدایش انقلاب از لحاظ تفاوت و تشابهاتی كه گفته شد شاید غیرقابل شمارش و پیش بینی باشد. اما تك تك آنها بعد از پیروزی انقلاب و به قدرت رسیدن، وجوه تشابه بسیاری از جنس توانایی و یا شكست در اداره كشور دارند كه به راحتی قابل دسترسی و پژوهش است و حتی می توان آینده انقلاب های آتی را نیز حدس زد. اپوزیسیونی كه در داخل یا خارج از كشور در حال تقویت شدن است، موج نارضایتی ها از وضع موجود، جلب توجه به شعارهای اپوزیسیون، شكل گیری حمایت های مردمی و غیرمردمی از اپوزیسیون و تقویت آن و در جبهه مقابل تضعیف هیات حاكمه، همه و همه اپوزیسیون را تبدیل به یك آلترناتیو قوی برای به دست گیری قدرت می كند كه پس از شكل گیری انقلاب، به دلیل نبود تجربه حكومت، شعارها تبدیل به موانع مزاحم و دست و پاگیری می شوند كه تشابهاتی را در همه كه نمونه بارز آن «تلاشی برای نشستن در راس هرم قدرت، تشكیلاتی شدن مبارزین و در نتیجه خروج و دشمن شدن بعضی تشكیلات ها و ناكام ماندن از سفره گسترده انقلاب و شكل گیری اپوزیسیون های جدید و كوچك در اطراف» است می شود. اما چیزی كه مدنظر نگارنده است، فرمول شكل گیری انقلاب، زمینه های آن و یا وجوه تشابه و تمایز بین آن نیست بلكه سعی شده در ادامه به نحوه از بین رفتن انقلاب ها كه جزء لاینفكی است كه از لحظه پیدایش همچون همزاد انقلاب متولد شده و در نهایت سبب سقوط انقلاب از منظر تئوریك و كاركردی می شود، بپردازیم.
انقلاب در دل انقلاب
پس از وقوع انقلاب شور و شعف و خوشحالی مردم از اینكه توانسته اند كاری را به انجام برسانند، آنها را پرتوقع و به یك اعتماد به نفس می رساند كه باعث می شود مردم خواهان به انجام رسیدن هر چه سریع تر شعارها و آرمان های انقلاب باشند كه در این بین اگر هرم قدرت در تحقق اداره مردم و آرام كردن شان از خود سستی نشان دهد لاجرم در مدت زمان نه چندان دراز شاهد هرج و مرج و ایجاد نارضایتی دوباره و شیطنت گروه های جدا شده از انقلاب كه در پی رسیدن به قدرت هستند خواهیم بود كه این خود باعث ایجاد تنش و حتی حمایت های گسترده از گروه های دیگر و در نتیجه وقوع انقلابی در دل انقلاب می شود. دولت هایی كه پس از انقلاب بتوانند این برهه را با سلامتی كامل طی كنند، مجبورند در ابتدا از قدرت های نظامی و انتظامی برای ایجاد امنیت و جلوگیری از هرگونه شورش در سطح شهرها استفاده كنند كه این خود نوعی انقباض اولیه و گذرا در پی خواهد داشت. برای نمونه سخنی از مهندس بازرگان كه در اوایل انقلاب طی بیانیه ای از مردم خواستار آرامش شده بودند این چنین بود: «مردم قدم رنجه فرموده انقلاب كرده اند، حالا لطف كنند به خانه هایشان بروند تا مملكت را اداره كنیم.»
كودتای نظامی
دولت جدیدالتاسیس برای اعمال و یا حفظ قدرت نیاز صددرصدی به نیروی قوای مسلح دارد تا در مقابل تهدیدات برون مرزی و یا اغتشاشات احتمالی داخلی، فرماندهی و كنترل داشته باشد كه این خود ملزم به اطاعت و فرمانبرداری قوای مسلح از دستورات آنها است. اما چه چیزی سبب می شود كه قدرت از یك حكومت جدید، ایدئولوژی جدید و نظام جدید اطاعت كند؟ حكومتی كه توسط انقلاب بر سر كار بیاید، می بایست كه در پی ایجاد تحول در درون قدرت های نظامی و یا بده بستان های سیاسی و ایدئولوژیكی با آنها باشد و رضایت كامل آنها را جلب كند و به اصطلاح آنها را خودمانی كند كه در این میان ایجاد تشكیلات موازی در درون قدرت های نظامی و انتظامی و دادن آزادی عمل به آنها و كاستن قدرت از قوای مسلح و افزایش كنترل بر نیروها می تواند موثر واقع شود كه اگر هیات حاكمه در ایجاد برقراری رابطه با این نیروها شروع به پافشاری بر مواضع خلاف میل آنها بكند و یا در برآورده ساختن خواسته های طرف مقابل از خود ضعف نشان دهد، باید منتظر به وقوع پیوستن حادثه ای تلخ باشد. البته مورد سوءتعبیر واقع نشود كه برآورده ساختن خواسته ها باید دو طرفه و از سوی طراحان حكومت و قدرت های نظامی و انتظامی ایجاد شود تا به یك ایدئولوژی واحد كه شامل آرمان ها و اهداف هر دو طرف است برسند كه اگر چنین نشود، بالطبع صبر میلیتارها لبریز شده و با استفاده از قدرت زور، حكومت را از چنگ انقلابیون به در آورده و حكومتی نظامی ایجاد می شود كه نتیجه آن كودتا است.
حمله نظامی كشور خارجی
این گزینه شاید در عصر حاضر پررنگ تر، ملموس تر و واقعی به نظر برسد. انقلابی صورت گرفته و همان طور كه گفته شد تجربه حكومت نیز وجود ندارد، اما در عصر حاضر اگر كشوری بتواند روابط دیپلماتیك در همه سطوح به خصوص سطوح بالا را در عرصه بین الملل ایجاد كند و بتواند نیاز كشورهای مختلف و علی القاعده قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را از طریق سیاستگزاری هایی كه باعث به وجود آمدن همكاری های دوجانبه و چندجانبه شود، تامین كند، می تواند در سطح خارجی و به خصوص داخلی یك هژمونی ایجاد كند كه این موضوع تقویت، ثبات و ماندگاری طولانی مدت در عرصه قدرت را فراهم می سازد. اما اگر دولت انقلابی نتواند در دادن و گرفتن امتیازات از خود خلاقیت و استعداد نشان دهد و روی مواضع خاصی پافشاری كند و سوق به اقتدارگرایی داشته باشد كه ساختار حكومت را تك حزبی، تك بعدی و به اصطلاح سلسله مراتبی بوروكراتیكی و نه شبكه ای بكند و مخصوصاً اگر در نقطه ای حساس از نقشه ژئوپولتیكی هم قرار گرفته باشد در نهایت منجر به بالا رفتن هزینه های بازیگران قدرتمند عرصه بین الملل شده و موج نارضایتی قدرت های برتر، لابی های عظیم برای چاره اندیشی و یافتن آلترناتیو دلخواه به جای دولت انقلابی را شكل می دهد و در صورت دشمنی های علنی، ابرقدرت ها به دنبال یافتن بهانه مناسبی برای متقاعد كردن افكار عمومی و بسیج توده مردم برای حمله و براندازی هر چه سریع تر انقلابیون می روند تا با یك تیر چند نشان را هدف بگیرند: ۱ - كاهش هزینه در درازمدت ۲ _ شكل دهی ساختار حكومتی دلخواه ۳ _ دسترسی به منابع طبیعی و ژئوپولتیكی ۴ _ ایجاد بازار برای كالاهای مصرفی خود ۵ _ در نهایت نفوذ در منطقه و نظارت بر كشورهای منطقه.
اصلاحات
در سه رویكرد بالا شاهد از بین رفتن انقلاب ها البته طی فرایندهایی شامل نارضایتی، خشونت و خونریزی بودیم كه این شكست به خاطر عدم آشنایی با شیوه های حكومت كردن، عدم ایجاد و تعادل قوا، عدم ایجاد روابط بین المللی مناسب و عدم برآورده ساختن خواست ها و نیازهای داخلی و خارجی، نتیجه معكوس داد. یعنی عدم ثبات و از بین رفتن قدرت و در نهایت سقوط. اما رویكرد نهایی كه پس از انقلاب می تواند بدون خشونت و خونریزی تغییرات اساسی ایجاد كرده و حتی كلیت انقلاب را به صورتی نظام مند و هدف مند تغییر داده و مسیر آن را از سوق به انحطاط كامل نجات دهد، اصلاحات است. بزرگترین انقلاب و اصلاحات تاریخ مربوط است به انقلاب فرانسه كه در آن پیشه وران و دهقانان با حمایت سرمایه دارها و خرده بورژواها در راستای آزاد شدن از ظلم پادشاه و شاهزادگانی كه برای خود حكومت های محلی تشكیل داده بودند به پا خواسته و تمامی اشراف را از دم تیغ گذرانده و پس از به قدرت رسیدن درصدد اصلاحات برای بقای عمر خود شدند كه پس از گذشت بیش از یك قرن، دیگر نه تنها از انقلاب و آرمان های آن اثری نمی توان یافت بلكه یك جامعه كاملاً دموكراتیك را نیز مشاهده می كنیم كه دیگر سه رویكرد فوق الذكر در آینده كشور اتفاق نخواهد افتاد. حتی جنگ دوم نیز با همه ابهت و خانمانسوزی نتوانست تاثیری در روند اصلاحات كشور به وجود آورد.یكی از اولویت های برتر در الزامات اصلاحات، آینده نگری و از خودگذشتگی كسانی است كه در راس هرم قدرت نشسته و بدنه حكومت را تشكیل داده اند باعث می شود تا این خوان گسترده هم بر چیده نشود و هم پابرجا بماند به نحوی كه آیندگان سهم بیشتری از این سفره برداشت خواهند كرد.اصلاحات از ساختار بدنه سیاسی حكومت شروع شده و به اصلاح ساختار اقتصادی و فرهنگی می انجامد كه در این بین وجود فرهنگی مبتنی برخودخواهی و زیاده خواهی باعث مانع تراشی بر سر راه اصلاحات خواهد شد.مخالفت كاندیداهای جبهه های مختلف در انتخابات هفتم و هشتم با شعارهای اصلاحات، در انتخابات نهم تبدیل به استفاده از فرم شعارهای اصلاح طلبان شده است. بعد از انتخابات نهم موج عظیمی از ناباوری در میان روشنفكران افتاد كه اصلاحات با شكست مواجه شده است. در حالی كه این موضوع روی دیگر سكه را نیز به همراه دارد. این اصلاحات نیست كه با شكست روبه رو شده، بلكه این شكست روشنفكران بود كه به خاطر ایرانی بودنشان در طول تاریخ عاجز از برنامه ریزی و برنامه سازی های درازمدت شده و همیشه دم را غنیمت شمرده اند. اگر فرضی را پیش روی خود بگذاریم مبنی بر اینكه از هشت سال پیش برنامه هایی را برای دانش آموزان و دانشجویان سطوح مختلف جهت آشنایی هر چه بیشتر با مقوله اصلاحات پایه ریزی می كردند تا در اثر جوزدگی و ناآشنایی با اصلاحات به دشمن بدل نشده و از آنها متحد همراه بسازند، هم اكنون این جبهه دارای آرای هشت نسل تحصیلكرده جوان و آشنا به امور را در اختیار داشت كه اگر حمایت حتی پنجاه درصدی همین هشت نسل می بود، می توانست قدرت را در دست اصلاح طلبان نگاه دارد. در حالی كه این آرا در میان امواج پرتلاطم دریاهای خروشان به امان خدا سپرده شد. اینها همه مفروضاتی است كه فقط زمانی توانسته آنها را به اثبات بكشاند و باز هم این زمان است كه همه چیز را آشكار خواهد ساخت.طی چهار رویكردی كه به آنها پرداخته شد تنها راهی كه می تواند انقلاب راحفظ كند اصلاحات است. باید خیالبافی ها را به كنار گذاشت و به این باور مهم رسید كه اصلاحات به مثابه دارویی هر چند تلخ، دارای فرمول هایی است كه بدن را از گزند مصون خواهد ساخت برای مثال، خصوصی سازی كه بسیار مورد انتقاد قرار گرفت و از آن برای بد جلوه دادن اصلاح گرایان و گاه به عنوان دشنام از آن استفاده شد، هر چند در كوتاه مدت عوارضی مانند بیكاری و تورم را در دل خود دارد اما باید تاثیرات آن را در درازمدت حتی برای نسل های بعدی نیز در نظر گرفت كه فقط آیندگان قدر اصلاحات را خواهند دانست. دوباره متذكر می شوم كه اصلاحات شكست ناپذیر است اگر به اصطلاح چوب لای چرخ نگذارند و اگر شكستی مشاهده شد این شكست روشنفكران بوده.در انتها باید این زنگ خطر را به صدا درآورد كه برای به وقوع نپیوستن سه رویكرد اول باید تلاش ها، اعمال و رفتارهایی كاملاً پراگماتیكی در مسائل داخلی و خارجی جهت سربلندی و سرافرازی كشوری كه دارای تمدن و قدمتی تاریخی است به كار گرفته شود تا شاهد شكوفایی استعدادهای فراوان در همه زمینه ها باشیم.
بیژن حاجی امیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست