شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
دستخطی كه خط خطی شد
● نگاهی به «حباب شیشه»؛ زندگینامه نویسنده به قلم خودش
درخت انجیر درست مابین خانه مرد یهودی و صومعه مسیحیان سبز شده است. فصل انجیرها كه میشود هر روز و در یك زمان مشخص مرد یهودی و راهبهیی زیبا برای چیدن انجیرها میآیند. قصه همینطور ادامه دارد و آن دو همیشه پس از چیدن انجیرهاشان به راه خودشان میروند. روزی جوجه پرندهیی روی شاخه انجیر نشسته، توجه یهودی و راهبه را به خود جلب میكند. آن دو غرق تماشای جوجه هستند كه یك مرتبه دستشان به هم میخورد. از فردای آن روز راهبه برای چیدن انجیرها نمیآید. صومعه پیشخدمت پیر عبوسی را میفرستد كه در هنگام چیدن انجیرها مواظب است كه درست به اندازه مرد یهودی بچیند. مبادا انجیری بیشتر نصیب مرد یهودی شود و این یهودی را سخت عصبانی میكند.
لازم است همه جا آینه جیبی داشته باشی؛ وقتی در اتوبوس نشسته یی و در ترافیك به اطراف نگاه میكنی، وقتی در میان جمعیتی انبوه از سالن سینما خارج میشوی، وقتی در صف پمپبنزین ایستادهیی و خلاصه هر وقت و هر جا، باید آینه جیبی داشته باشی. آینه برای آن لازم است كه درست در همین زمانها كه به فكر خویش نیستی و نمیدانی كه هستی و چكار میكنی، درش نگاه كنی و به بودنت ایمان بیاوری. این تازه در حالی است كه تصویر آینه را مجازی ندانی.
به هر حال تصویرت در آینه، پیشخدمت صومعهیی است كه تو را از لذت تماشای جوجه پرنده بر شاخه انجیر باز میدارد. تو چه حقی داری كه از جوجه پرنده لذت ببری؟ تو فقط باید انجیرت را بچینی و بروی؛ چرا كه این درخت مشترك است؛ مال تو و مال آن راهبه زشت عبوس.
تمام حرف و حدیثها بر سر آن است كه «استر» شخصیت اول داستان «حباب شیشه» نوشته سیلویا پلات میخواهد عصیان كند. عصیانی كه به ظاهر حق انسانی اوست. او دوست دارد برای خودش زندگی كند نه برای دیگران. با این همه از همه چیز آگاه است. پس این چنین است كه میگوید: «زندگیام را دیدم كه جلوی چشمم، مثل درخت سبز انجیر آن داستان، شاخه میدهد. و از سر هر شاخه، مثل یك انجیر درشت بنفش، آینده درخشان به من علامت میداد و چشمك میزد. یك انجیر، شوهری بود و خانواده خوشبختی و فرزندانی و انجیر دیگر شاعره بیهوده و انجیر دیگر استاد دانشگاه موفقی و انجیر دیگر «ای.جی»، سردبیر شگفتانگیزی بود، یك انجیر دیگر اروپا، آفریقا و امریكای جنوبی بود... و بالای فراز این انجیرها، انجیرهای دیگری بود كه دیگر نمیتوانستم ببینم.» (حباب شیشه ص ۸۴)
«سیلویا پلات» شاعره و نویسنده معاصر امریكا، تقریبا به همه آن انجیرها رسید. انگار این نظریه خاص، كه در داستان «حباب شیشه» آمده، كاملا در مورد او صادق بوده است؛ «دلم میخواست تمام كارها را یك بار و برای همیشه انجام بدهم و خیال خودم را راحت كنم» (حباب شیشه ص ۱۳۶)
رمان «حباب شیشه» برای اولین بار در سال ۱۹۶۳ یعنی یك سال پس از خودكشی نویسنده با نام مستعار «ویكتور یالوكاس» در انگلستان به چاپ رسید. چاپش در امریكا به علت مسائلی هفت سال به تاخیر افتاد تا بالاخره در ۱۹۷۰ منتشر شد.
در اینكه «استر» شخصیت اول داستان خود سیلویا پلات است و وقایع و اتفاقات رمان، وقایع و اتفاقات سالهای اولیه جوانی نویسنده هستند، هیچ شكی نیست. نشانههایی در رمان هست كه ما را به این نظریه میرساند. اینكه «استر» مدام به خودكشی میاندیشد و همانند سیلویا پلات بارها دست به این كار میزند، اینكه او به بیماری روانی دچار میشود و بالاخره اینكه او به مانند سیلویا پلات از مادرش خوشش میآید و پدری دارد كه در موردش میگوید: «فكر كردم اگر پدر نمرده بود، تمام چیزها را در مورد حشرهها به من یاد میداد، چیزی كه تخصص دانشگاهیاش بود.» (حباب شیشه ص ۱۷۶) و این درست با پدر نویسنده سنخیت دارد، همه و همه نشانگر این هستند كه نویسنده در متنی واقعنگار، به دنبال نگارش دغدغهها و اتفاقات زندگی خودش بوده است. توضیح آنكه سیلویا پلات با استفاده از یك بورس به دانشگاه اسمیت راه یافت. پیش از پایان دانشگاه او در یك تابستان برنده مسابقات سردبیری مدعو مجله «مادموازل» شد و به مدت یك ماه به نیویورك رفت تا در دفتر بسیار مدرن مجله به كار مشغول شود. اما هنگامی كه به خانه بازگشت، خسته و افسرده بود.
سیلویا پلات وقایع و اتفاقات اقامت در نیویورك و همینطور وقایع و اتفاقات پس از بازگشت از نیویورك تا زمان فارغ شد از دانشگاه را در قالب داستان بیان میكند. با این همه این واقعیت نمیتواند ارزش هنری «حباب شیشه» را از بین ببرد زیرا كه عمده شهرت سیلویا پلات به مجموعه شعر او «غزال» و رمان «حباب شیشه» وابسته است.
در اولین خوانش آنچه دستگیر خواننده «حباب شیشه» میشود مواجهه با یك سری رویدادها و اتفاقات است كه همه برای دختری اتفاق میافتد كه غیرطبیعی و برخلاف دیگران است. او دوست دارد عصیان كند. عصیانی كه حق طبیعی اوست. زندگی نكردن برای دیگران و پرداختن به آن زندگی كه اطمینان دارد از آن خودش است، همین؛ عصیان قهرمان «حباب شیشه» همین است نه هیچ چیز دیگر كه نكوهیده و زشت باشد تا آدم را به واسطه آن مجازات كنند و احتمالا محكوم به دیوانگی كنند. مردم اما «استر» را به دیوانگی محكوم میكنند و به آسایشگاه روانی میفرستند؛ «بیمار روانی؟ هان؟! اگر بیماری روانی، خواستن دو چیز متغایر در آن واحد است كه من از هر بیماری بیمارترم. تا آخر عمر همینطور بین یك عنصر متغایر و عنصری دیگر در پرواز خواهم بود.» (حباب شیشه ص ۱۰۲)
همه چیز از یك سوءتفاهم، یك تفكر خلاف وعده پیش آمده است. «استر» سن و سالی ندارد. دختری است كه خیلی چیزها را تجربه نكرده و دلش میخواهد تجربه كند. مساله همین جاست؛ همه ظاهرا از این مرحله عبور میكنند اما آنها نمیدانند كه تحت كنترل دیگران هستند و برای دیگران عوض شوند؛ «او خیال میكند كه از پنجره میپرد، ولی نمیتواند از پنجره بپرد چون همه پنجرهها میلههای فلزی دارند.» (حباب شیشه ص ۱۵۲)
مشكل از همین جا شروع شده است. پرندهیی میخواهد از قفس فرار كند با این وجود نه دری باز است و نه راهی برای فرار وجود دارد. پیش او تا چشم كار میكند میله است و شبح چیزهایی پشت میله. اگر شروع كند احتمالا به میلهها میخورد. «استر» مدام به میلهها میخورد. بالهایش میشكند، تنش خونین و مالین میشود و بالاخره از حال میرود و تسیلم آن آدمهایی میشود كه تنها شبحشان از پشت میلهها پیدا است.
«حباب شیشه» نگاهی انسانی به انسان دارد. اگر خواسته باشیم داستان را تعریف كنیم باید از وقایع و اتفاقات زندگی نویسنده یاری بگیریم. هر آن چیزی كه در مورد نویسنده گفته شد در مورد قهرمان «حباب شیشه» هم صادق است. «استر» به نیویورك میرود. آنجا میان آدمها و ماشینها و ساختمانها احساس غریبگی میكند.
محمدجواد صابری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انگلیس دولت انتخابات عراق دانشگاه تهران مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم چین روز معلم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی
سیل آتش سوزی زلزله شهرداری تهران سازمان هواشناسی آموزش و پرورش هلال احمر قوه قضاییه پلیس معلم فضای مجازی قتل
تورم بانک مرکزی مسکن قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا
مهران غفوریان ساواک رضا عطاران تلویزیون موسیقی عمو پورنگ سریال شهاب حسینی صداوسیما مسعود اسکویی سینمای ایران دفاع مقدس
اسرائیل فلسطین رژیم صهیونیستی جنگ غزه غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه اوکراین یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر بازی لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی صاعقه گوگل ناسا تلفن همراه عکاسی مدیران خودرو کولر
کبد چرب فشار خون چای دیابت بیماری قلبی