چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بگاریم خاتمی اسطوره بماند
شاید این ویژگی تنها از آن کشورهای توسعهنیافته و غیر دموکراتیک باشد که عدهای در سودای انتخاب دوباره رئیسجمهور سالهای دور و نزدیکشان میسوزند و در هنگامه انتخابات نام او را همچون ناجی صدا میزنند بیآنکه خودش چندان تمایلی به این امر داشته باشد. زمانی در صدد تغییر قانون اساسی بر میآیند تا هاشمیرفسنجانی را بعد از دو دوره دوباره رئیسجمهور کنند بیآنکه از میزان استقبال مردمیاش آگاه باشند و زمانی پشت در خانه میرحسین موسوی بست مینشینند بیآنکه از میزان همسانی تفکرات او با خود مطلع باشند و زمانی هم بر طبل کاندیداتوری سیدمحمدخاتمی میکوبند بیآنکه تحلیل مناسبی از وضعیت واقعی کنونی مملکت داشته باشند. اما بهتر آن است که ابتدا تحلیلی از شخصیت سیدمحمد خاتمی و همسانی آن با وضعیت موجود کشور داشته باشیم و سپس سیدمحمد خاتمی را از منظر قضاوت جامعه بنگریم.
۱) خاتمی آن زمان که بهعنوان یکی از نزدیکترین یاران امام به وزارت ارشاد رفت وزیری نشان داد اهل تساهل و تسامح که به نسبت تواناییاش فضایی هر چند محدود برای اهالی فرهنگ و هنر کشور فراهم آورد و شد چهره «مورد احترام» فرهنگ دوستان و هنرمندان. وقتی هم که فشارها بیشتر شد او برای دفاع از حق آزادی افراد عطای وزارت را به لقایش بخشید تا بهعنوان چهرهای «شجاع» و «آزاد اندیش» در اذهان جای بگیرد. این خود شد دلیلی برای کاندیداتوری وی در انتخابات دوم خرداد ۷۶ و حمایت طیف وسیعی از روشنفکران و هنرمندان از او اینگونه بود که خاتمی رئیسجمهور دور اول محبوبتر از خاتمی وزیر شد و البته معروفتر. معروفیت انتظارات را بالا برد اما توانایی خاتمی رئیسجمهور در حد همان خاتمی وزیر باقی ماند و شجاعتش البته کمتر و تساهلاش اما بیشتر. خاتمی آنقدر در دام مصلحتاندیشی افتاد که بعد از گذشت چهار سال چهرهای دیگر از او به نمایش در آمد. حتی اگر آن گریه واقعی هم نبود باز خاتمی رای میآورد و اگر چه بیشتر از دور اول، اما محبوبیتش در سال ۸۰ به اندازه سال ۷۶ نبود. خاتمی رئیسجمهور دور دوم اگر چه آرای بیشتری بهدست آورد اما نه آن خاتمی رئیسجمهور «محبوب» دور اول بود و نه آن خاتمی «شجاع» وزیر. حتی «مصلحتاندیشی»اش، «آزاداندیشی»اش را در سایه قرار داد و صنعت «سیاستمداری» از نوع مصالحهگر بر «روشنفکری» بیشتر برازندهاش شد اگر چه هنوز رفتارها و سخنانش روشنفکرانه بود اما خروجیاش حکایت از ملاحظات سیاستمدارانه، داشت.
وقتی که دوران ریاستجمهوری خاتمی به سر آمد و از دل دولت مدعی دموکراسی و حقوق بشر دولت اصولگرای نهم متولد شد. خاتمی نیز به دلمشغولیهای روشنفکرانهاش پرداخت تا سیاست از چهرهاش زدوده شود و تقدسی ناخواسته بر گردش نشیند که البته عملکرد دولت نهم نیز مزید بر علت شده بود و نتیجه هم آن بود که به هزار و یک دلیل خاتمی رئیسجمهور تبدیل به یک رویا شد انگار نه انگار که تنها سه سال از آن روزها گذشته بود. حال نام خاتمی دوباره بر سر زبانها افتاده و وسوسهها را برانگیخته و چه آشوبهایی که بر دل نینداخته است اما خاتمی کاندیدای امروز نه «شجاعت» خاتمی وزیر را دارد نه «محبوبیت» واقعی خاتمی رئیسجمهور دور اول را. اگر در سال ۷۶ در قامت یک سیاستمدار «آزادیخواه» و «اصلاحطلب» ظاهر شد و در سال ۸۰ در لباس تنها مدافع موجود اصلاحات امروزه بسیاری، نه او را سیاستمداری غیر سازشکار میدانند که روشنفکری موضع اصلاحات تصور میکنند و نه فردی که محبوبیتش را به خاطر عملکردش به دست آورده که مدیون عملکرد دولت بعدیاش است. حال باید دید آیا سیدمحمد خاتمی روشنفکر که نه اهل سرسختی است و نه روحیه یک سیاستمدار حرفهای را دارد میتواند به وضعیت نابسامان و عجیب و غریب کنونی کشور سامانی دهد؟
۲) خاتمی وزیر را کسی از آحاد مردم نمیشناخت. حتی در انتخابات دوم خرداد ۷۶ نیز معروفیتش بیشتر ناشی از عدم محبوب بودن رقیبش بود و «نه» بزرگ به ناطق «محبوبیتی» زیاد برای خاتمی به بار آورد. تا اینکه چهار سال گذشته و «محبوبیت» کمتر شد و به جایی رسید که در انتخابات نهم هیچ یکی از هماندیشان خاتمی رای نیاوردند و این بار «نه» «بزرگتری» به اصلاحطلبان گفته شد هر چند که این پایان محبوبیت خاتمی نبود و اتفاقات سه سال بعد خاتمی را از منظر بسیاری در جایگاه اسطوره و ناجی نشاند و بسیاری را هم وادار به پس گرفتن انتقادات شدیدشان به او در سالهای گذشته کرد. حال خاتمی را بسیاری ستایش میکنند و بسیاری هم واقعبینتر هستند و او را «ترجیح» میدهند. اما حتی اگر خاتمی مورد اجماع تمام اصلاحطلبان قرار بگیرد، از سد رد صلاحیت بگذرد، رایسازان را مغلوب کند و در نهایت آرای دوباره مردم را بهدست آورد آیا میتواند از محبوبیتش در راستای اصلاح وضعیت موجود استفاده کند؟ باید این واقعیت را قبول کرد که خاتمی کاندیدای سال ۸۸ نه محبوبیت خاتمی کاندیدای سال ۷۶ را دارد و نه وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این دوره مطلوبتر از آن دوره است. آیا با رئیسجمهور کردن خاتمی اسطوره دیگری بر زمین نخواهد افتاد؟ با آمدن خاتمی به عرصه انتخابات حتی بسیاری از منتقدان دموکراسیخواهاش نیز به او رای خواهند داد چون چارهای ندارند اما نباید او را خرج راحتطلبی خود کرد. بگذارید خاتمی اسطوره بماند و نقش روشنفکریاش را ایفا کند و کاندیدای اصلاحطلبان نیز برای یک بار هم که شده در روندی دموکراتیک انتخاب و معرفی شود. ما به «خاتمی روشنفکر» بیشتر نیاز داریم.
بابک مهدیزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست