شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سانسور حق از نظرقرآن


سانسور حق از نظرقرآن

بسیار دیده اید کسانی که بی سبب با حق, ستیز می کنند و با آن که حق را می شناسند در برابر آن می ایستند و یا آن را کتمان می کنند

بسیار دیده اید کسانی که بی سبب با حق، ستیز می کنند و با آن که حق را می شناسند در برابر آن می ایستند و یا آن را کتمان می کنند. به این معنا که اگر در برابر آن موضع گیری منفی و یا ستیزه جویانه نداشته باشند، دست کم با نوعی خودسانسوری می کوشند بگویند شتر دیدی، ندیدی. از نظر قرآن حق ستیزی و کتمان حق و نیز خودسانسوری در برابر حق و بیان آن امری نکوهیده است. از این رو شماری از آیات قرآنی به این مسئله توجه داشته است. نویسنده در این نوشتار با بهره گیری از آموزه ها و تحلیل و تبیین قرآنی کوشیده است تا علل و آثارحق ستیزی را در حوزه های مختلف بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● حق طلبی، فطرت انسانی

حق در لغت عربی در کاربردهای متفاوت و متنوعی بکار رفته از جمله به معنای مطابقت و موافقت آمده و به خداوند نیز به عنوان موجودی که براساس حکمت و فلسفه عقلانی، آفرینش را پدید آورده، حق اطلاق می شود (مفردات الفاظ القرآن الکریم، راغب اصفهانی، ص ۲۴۶) همچنین به معنای وجوب و ثبوت در برابر باطل (همان و نیز لسان العرب ج۳ ص ۲۵۵) آمده و به این معنا در چهار مورد به کار رفته است مانند ایجادکننده چیزی براساس حکمت؛ شی ایجاد شده براساس حکمت؛ اعتقاد به چیزی آن گونه که هست؛ و فعل و سخنی که به اندازه و به هنگام باشد (مفردات ص ۱۴۶) ولی با این همه، آن چه در این نوشتار مورد توجه است سه معنای اخیر آن است.

از نظر قرآن، انسان به عنوان موجودی مخلوق، گرایش به حق و حق طلبی در وی امری ذاتی است و اگر به باطل گرایش دارد همانند گرایش به نقص و کاستی، امری انحرافی و کژ روی در ذات و ماهیت طبیعی و فطری او می باشد.

● علل حق ستیزی

خداوند در آیات ۷۱ سوره بقره و نیز ۵۵ سوره انبیاء حق جویی و حقیقت پذیری را به عنوان فطرت و طبیعت سالم انسانی مطرح می کند. در آیه اخیر، حق جویی را در مشرکان بت پرست نیز اثبات می کند و علت اینکه آنان برخی از امور را به عنوان حق نمی پذیرند به سبب شک مصداق و یا تغییر در ماهیت و سرنوشت آنان می داند وگرنه مشرکان نیز به دعوت های پیامبران پاسخ های مثبت می دادند، اگر آن را به عنوان حق تشخیص می دادند.

از جمله مواردی که قرآن برای حق ستیزی برخی با توجه به گرایش طبیعی و فطری آنان به حق بیان می کند، تندخویی و برخوردهای نادرست بیان کنندگان حق است. چنان که عامل دیگر را نیز سنگدلی اشخاصی می شمارد که در برابر حق موضع گیری منفی دارند. (حج آیه ۵۲ و ۵۴) از دیگر عواملی که پذیرش حق را سخت می کند آمیختگی حق و باطل با هم است که تشخیص حق را برای برخی دشوار می کند و این گونه است که به حق ستیزی رو می آورند. خداوند بر این اساس از عالمان و نخبگان جامعه می خواهد برای این که موجبات حق ستیزی گروهی از مردم را فراهم نیاورند، در بیان حق، روشنگری داشته باشند و با آمیختن حق و باطل، مردم را به گمراهی و ستیز با حق نکشانند. (بقره آیه ۴۲ و نیز آل عمران آیه ۷۱)

در همین آیات از نقش کتمان و سانسور حق به هر شکلی و نیز به نوعی از خودسانسوری و عدم بیان حق با تحلیل های نادرست سخن گفته شده است.

در بسیاری از نشریات و نهادهای علمی و اطلاع رسانی، مشکل کتمان حق (سانسور) و عدم بیان کامل آن به انگیزه ها و علل واهی و باطل (خودسانسوری) انجام می شود. از این رو بسیاری از مسایل حق و آموزه های دینی و حتی آموزه های قرآنی کتمان می شود و یا دچار خودسانسوری می گردد.

در آیات قرآنی آن چه اصالت دارد بیان حق است و خداوند به صراحت بیان می کند که از بیان حق، حیائی ندارد و استحیا در این باره مساوی با کتمان حق و سانسور و خودسانسوری است. از نظر قرآن تنها چیزی که باید در بیان حق مراعات شود، حفظ ادب اجتماعی و خودداری از پرده دری است ولی این بدان معنا نیست که حق یا اصولا گفته نشود و یا به شکلی ناقص و نارسا بیان شود و در نتیجه شبهات بسیاری بر حق و اهل حق وارد گردد.

سانسور، کتمان حق، التباس حق به باطل، تحریف و تصحیف و مانند آن از نظر قرآن، نوعی فرار از حق و یا سانسور حق است که ریشه در جهت و یا تغییر سلامت نفس و شخصیت این کسان دارد.

این درحالی است که ازنظر خداوند و در بینش قرآنی، حق طلبی و حق جویی امری طبیعی و فطری هر انسانی است و علل و عوامل حق ستیزی را می بایست در جای دیگری جست و با آن مبارزه کرد. حتی اگر این حق ستیزی و یا کتمان آن به ظاهر ریشه در حیا و حفظ آداب اجتماعی و دیگر دستاوردهای ظاهری داشته باشد.

خداوند در آیه ۵۷ سوره انعام به صراحت اعلام می کند که خداوند حق را به طور دقیق، به کامل بی هیچ سانسور و خودسانسوری بیان می کند و نسبت به بیان حق چنان که باید و شاید، حیا نداشته و بی حیایی را دراین بخش درپیش می گیرد؛ زیرا حیا زمانی باید مراعات شود که حق را تهدید نکند و زمینه التباس و کتمان آن را فراهم نیاورد. از این رو به صراحت می فرماید:والله لایستحیی من الحق (احزاب آیه ۵۳)

درحقیقت در این آیات و مانند آن خداوند بر لزوم بیان حق بدون شرم و حیا تاکید کرده و اجازه نمی دهد که به بهانه شرم و حیا، کتمان حقی انجام شده و سانسور و خودسانسوری در پیش گرفته شود؛ زیرا آن چه مهم است، بیان حق و راهنمایی مردم به سوی آن است.

از نظر قرآن خودسانسوری و سانسور حقایق و کتمان آن از مصادیق اعراض از حق و افتادن در گمراهی است و انجام این عمل توسط مؤمنان امری نکوهیده و شگفت آور است. (یونس آیه ۳۲) به این معنا که چگونه خداوند مطلبی را بی سانسور و کتمان و حیا و شرم بیان می کند، ولی مؤمنان به هر عنوانی آن را سانسور می کنند و حق را به گوش مردم نمی رسانند و بلکه بدتر از همه به تحریف قرآن با ترجمه های ناروا و نارسا می پردازند؟ زیرا به حکم آیه ۲۱۳ سوره بقره ترویج و تبلیغ حق خواسته خداوند و وظیفه پیامبران و به تبع آنان، تکلیف و مسئولیت مؤمنان است.

قرآن در آیه ۳۳ سوره فرقان، ارائه حق و بهترین تفسیر حقیقت در برابر سخنان باطل و شبهه انگیز را شیوه درست تبلیغ حق می شمارد و از همه می خواهد که این شیوه را درپیش گیرند، نه آن که حق را سانسور و کتمان کنند و یا آن را به شکل نارسا و ناقص ارائه دهند.

● عوامل و زمینه های حق ستیزی

با توجه به مطالب پیش گفته دانسته شده که کتمان و سانسور حق نوعی حق ستیزی است و به قول معروف دفاع بدکردن، بدتر از دشنام و ستیزه کردن است. کسی که به عللی چون حیا و شرم، حق را کتمان و سانسور می کند و از بیان آموزه های قرآنی در مراکز تبلیغی دین و منابر مخصوص و صفحات ویژه آن باز می دارد، درحقیقت گرفتار حق ستیزی است هرچند که به بهانه حفظ حیا و شرم و ادب اجتماعی، این ستیزه و کتمان و سانسور حق انجام پذیرد.

از دیگر علل و عواملی که ستیزه با حق را سبب می شود و آدمی را از مسیر طبیعی انسانیت یعنی حق جویی و حق طلبی دور می سازد، می توان به استکبار شخص اشاره کرد. انسان های متکبر به سبب باور بیش از اندازه خود به خود و ظرفیت های خویش در برابر خداوند هستی در عمل اجتماعی گرفتار استکبار می شوند و با هرگونه مصادیق حق به ستیزه می پردازند. خداوند در آیات ۷۵ و ۷۶ سوره یونس در بیان ستیزه جویی فرعون نسبت به حق، به این عنصر به عنوان عاملی اشاره می کند.

تعصب های جاهلانه به مسایل و اصول باطل و آیین های ناروا و نادرست از دیگر علل و عواملی است که موجب کتمان حق، خودسانسوری و سانسور حق و ستیزه جویی با حق می شود. آن چه درباره مؤمنان گفته شده است می تواند مصداقی از این معنا و مفهوم باشد؛ زیرا علت کتمان حق و خودسانسوری مطبوعاتی و رسانه ای درباره آموزه های وحیانی به ویژه در برخی حوزه ها چون حوزه های مسایل جنسی و حق و حقوق مردم و ظلم های دولتمردان و یا نهادهای دولتی و انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر از سران کشوری و لشکری، می تواند آیین های بزرگداشت ناروا از سران و دفاع از اشراف و سران قوم، یا حفاظت بر اصول حیا و شرم و مانند آن باشد که در آیه ۴۳ سوره سبا به عنوان عامل و زمینه ساز کتمان و ستیزه با حق مطرح شده است.

از دیگر علل و عواملی که قرآن برای کتمان حق و ستیزه نسبت به آن بیان می کند، جرم و جنایت است. کسانی که خود گرفتار جرم و جنایت و خیانتی هستند برای این که در آب گل آلود حق و باطل ماهی بگیرند، حاضر نمی شوند تا حق چنان که هست با شفافیت مطرح شود و حقیقت چهره خویش را بنمایاند. از این رو قرآن مجرمان را به عنوان حق ستیزان معرفی می کند. آیات بسیاری به این مهم توجه می دهد که می توان به آیاتی چون ۸ سوره انفال و ۷۵ و ۷۶ و ۸۲ سوره یونس و آیات ۷۴ تا ۷۸ سوره زخرف اشاره کرد.

در این آیات به خوبی نشان داده شده است که یکی از علل حق ستیزی را می توان در جرم افراد پی گیری و ردگیری کرد. اصولا انسان های مجرم می کوشند تا حق، خودنمایی نکند تا بتوانند در کمال آرامش در پس ابری ضخیم و آمیخته از حق و باطل، کارهای خویش را پیش برند. این گونه است که همواره از تحقیق و تفحص نهادهای نظارتی فرار می کنند و امر به معروف و نهی از منکر را ناخوش دارند و به ستیزه با هرگونه تفکر شفاف سازی می پردازند.

عامل دیگری که قرآن برای حق ستیزی و کتمان حق بیان می کند حسادت برخی از افراد است. حسادت موجب می شود تا شخص به انکار حق بپردازد و یا حتی به مبارزه با آن برخیزد. بسیار دیده شده است که دوستان و بستگان و آشنایان تنها به سبب حسادت، از حق گویی پرهیز می کنند و حتی مطالب و مسایل را به گونه ای دیگر جلوه می دهند. از این رو خداوند در آیه ۱۰۹ بقره حسادت افراد نسبت به دیگران را یکی از علل و عوامل حق ستیزی و کتمان حق و سانسور و خودسانسوری معرفی و مطرح می کند.

آیه ۴۳ سوره سبا عامل مهم دیگر را که موجب می شود افرادی به جنگ و ستیزه با حق اقدام کنند، کفر می شمارد؛ زیرا کفر به معنای پوشاندن حق است و افرادی که کافر هستند، همواره در اندیشه آن هستند که حق آشکار نشود تا بتوانند کارهای خویش را پیش برند.

دست یابی به متاع دنیوی (بقره آیات ۱۷۴ تا ۱۷۶) نفاق (توبه آیه ۴۸) شرک (انبیاء آیه ۱۱۲) تعصب های اهل کتاب (بقره آیه ۱۷۶) و حسادت های آنان (بقره آیه ۱۰۹) و تغییر در برخی از مواضع اهل حق (بقره آیه ۱۴۴) از دیگر علل مصداقی و عوامل عینی است که قرآن برای کتمان حق و حق ستیزی افراد بیان می کند.

● آثار حق ستیزی

خداوند در آیات ۱۷۴ تا ۱۷۶ سوره بقره حق ستیزی به انگیزه دست یابی به متاع دنیوی را در پی دارنده عذاب دردناک در آخرت می شمارد و در آیات ۵ و ۶ سوره انعام و ۵ سوره غافر تشریح می کند که بسیاری از امت های پیشین به سبب حق ستیزی و یا کتمان حق و سانسور و تغییر و تحریف و مانند آن دچار هلاکت و عذاب های سخت در دنیا شده اند.

بر این اساس می توان گفت که حق ستیزان از اهل کتمان و سانسور و خودسانسوری باید مواظب باشند تا خشم خدا را در دنیا به جان خویش نخرند و گرفتار عذاب های دنیوی و یا اخروی نشوند.

خداوند در آیات ۶۰ و ۶۱ آل عمران کسانی را که در برابر حق لجاجت می ورزند و به تکذیب آن می پردازند به عنوان ملعون می شمارد و آنان را مستحق لعن و نفرین می داند و به آنان هشدار می دهد که با این کار از رحمت خداوندی دور خواهند شد.

حق ستیزی موجب می شود تا انسان ها نسبت به دیگری روش های نابهنجار رفتاری در پیش گیرند و بی جهت مردم را به اموری متهم سازند. ازاین رو خداوند در آیات ۶۹ و ۷۰ سوره مؤمنون حق ستیزی را عامل متهم سازی دیگران به امور ناروا و نادرست و باطل می شمارد.

انحراف در بینش و نگرش و ارائه تفسیرهای غلط و ناروا از مسایل، از جمله آثار حق ستیزی افراد است که در آیات ۵ و ۶ سوره انعام به آن اشاره شده است. این مسئله را می توان به شکل بارز در احزاب و جناح بندی های سیاسی جست وجو کرد؛ زیرا حق ستیزی آنان موجب می شود تا تفاسیر نادرستی از کارها و عملکرد دیگران ارائه دهند و همواره از یک زاویه دید بسته به مسایل بنگرند و آن را تحلیل و تفسیر کنند.

محاجه با حق و مباهله با اهل آن (آل عمران آیات ۶۰ و ۶۱)، گرایش به کفر و افزایش آن (مؤمنون آیات ۶۹ و ۷۰)، گرفتار شدن در گمراهی و ضلالت (بقره آیات ۱۷۴ و ۱۷۶)، محرومیت از خودسازی و تزکیه نفس و بهره مندی از یاری خداوند در تزکیه آن (همان) و نیز محرومیت از لطف و توجه و محبت ویژه خداوندی (همان) از دیگر آثاری است که خداوند در قرآن برای حق ستیزی بیان داشته است.

هر یک از این آثار، خود آثار و تبعات و پیامدهای دیگری به دنبال دارد که پرداختن به همه آنها در این نوشتار کوتاه ممکن نیست. از این رو به همین مقدار بسنده می شود. باشد با تصحیح در رفتار خویش، از حق ستیزی به هر شکلی خودداری کرده و از تزکیه الهی و رحمت و فضل خداوندی خود را محروم نسازیم ولو این که این حق ستیزی را به عنوان سانسور و خودسانسوری و حیا و ادب اجتماعی و مانند آن انجام دهیم.

محمد کرامت پناه



همچنین مشاهده کنید