چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

صحنه آرایی و رنگ


صحنه آرایی و رنگ

واژه صحنه نگار تقریباً شامل خیلی چیزها می شود, طراحی بیش از حد, نقاشی بیش از حد, دانش بیش از حد و فن آوری بیش از حد من احساس می كنم كه ما افرادی هستیم كه صحنه آرائی را خلق می كنیم

هر چند تأتر در گروه هنرهای تجسمی قرار نمی گیرد، اما طراحی صحنه تئاتر رابطه ای ناگسستنی و عمیق با مجموعه هنرهای بصری دارد. متن زیر به بهانه هفته تئاتر، تقدیری است از هنر صحنه آرائی.

بی گمان صحنه آرائی نمایش در ایجاد ارتباط بصری با مخاطب سهم مؤثری دارد. هنگامی بیشتر به اهمیت این نكته پی خواهید برد كه بدانید هشتاد درصد از تأثیرپذیری انسان در ارتباط با دنیای اطرافش برعهده حس بینایی است.صحنه آرایی (scenery) عبارت است از هر تمهیدی كه باعث تغییر در صحنه می شود، و اساساً با تغییر در كف صحنه آغاز می شود.

اصطلاح صحنه نگاری، اول بار در رابطه با كار طراح افسانه ای كشور چك «جوزف اسوبودا» به كار رفت و اصطلاحی است تمام شمول كه اثر و كار طراح صحنه در طول تولید را در برمی گیرد. با این وجود مینگ چولی یكی از طراحان صحنه ای است كه نظری متفاوت ارائه می دهد: «ما در واقع یك نوع كاركرد پدر و مادری داریم؛ كاركردی كه بسیار فعال و بسیار غریزی است.

واژه صحنه نگار تقریباً شامل خیلی چیزها می شود، طراحی بیش از حد، نقاشی بیش از حد، دانش بیش از حد و فن آوری بیش از حد. من احساس می كنم كه ما افرادی هستیم كه صحنه آرائی را خلق می كنیم. این صحنه آرایی ممكن است بسیار مدرن، فرامدرن و یا معاصر به نظر برسد، اما، زمانی كه نمایش تمام شد آرایه ها دیگر ارزشی ندارند. یك حالت گذرا و ناپایدار در كار ما وجود دارد. این اصطلاح كمی آشفته و غیرعلمی است. این موضع من در قبال واژه صحنه نگار است.»

صحنه آرائی فعالیتی است بی اندازه خلاق و در عین حال دقیق و قانونمند و محدود چرا كه خلاقیت طراح وابسته به متنی است كه مجاز به گریز از قراردادها و معیارهای آن نمی باشد.

فرانكوئیس كه از طراحان معاصر تئاتر است می گوید: «من به یگانگی كار صحنه نگاری چه برای فیلم یا برای صحنه نمایش باور دارم. صحنه نگاری، حرفه ای با دامنه وسیع است. این یگانگی- یگانگی ای كه به دانشجویان طراحی ام می آموزم- وابسته به متن به عنوان منبع و درونمایه اثر می باشد. پیش از هر تصوری از كارگردانی یا طراحی، متنی وجود دارد. این متن نقطه عزیمت، لنگرگاه و مخلصی برای كارمان می باشد. دستور كار ما بوسیله واژه ها، افكار و شعر تعیین می گردد كه همگی در حرفه طراحی صحنه جمع شده اند.»

مرحوم گارلند رایت یك بار گفته بود كه: «نمایش علمی تبدیلیست. بازیگران واژگان را به مردم زنده درگیر در رخدادهای انسانی تبدیل می كنند و طراحان واژگان را به تصاویر، جلوه های بصری، دنیای فیزیكی ای كه درون آن وقایع رخ می دهند، تبدیل می كنند.»

● رنگ و تركیب (كمپوزسیون):

رنگ و تركیب اصل هنر صحنه نگار می باشد. هنگامی كه در مورد متن كاملا پژوهش گردید و فضای نمایش شناخته شد، چالش بعدی برای صحنه نگار تنظیم و تركیب و رنگ آمیزی فضای نمایشی با پیكرها و اشكال جهت خلق پوشش و لفاف بصری برای اجرا می باشد. هر چیزی در صحنه، ثابت یا متحرك، بخشی از این تركیب جنبشی می باشد.

یكپارچه سازی تركیب با رنگ، هنرمند را قادر به جلب نظر تماشاچیان به نقاط كانونی هر صحنه در طی پیشرفت اجرا می سازد. جهت خلق تركیبی راضی كننده، صحنه نگار باید هم آنرا حس كند. تحت كنترل درآوردن فضا به نمایش، آزادی در اندازه و رنگ می دهد تا كه، همانند زندگی ایستای نقاشی، اشیاء انتخاب شوند و تغییر شكل یابند.

تماشاچی از طریق چشمان هنرمند آنچه را كه منظور روایت داستانی ضمیمه گردیده است، می بیند و می تواند معنی ضمنی آن را تصور كند.اشیاء و عناصر به خودی خود صحبت نمی كنند آنها باید در رابطه ای با فضا و یكدیگر قرار داده شوند كه دارای معنا و فصاحت گردند.

سپس آنها در عرض فضای خالی با یكدیگر گفتگو می كنند (شیوه ای كه تندیس قرار داده شده، واقعیت را به هنر مبدل می سازد) در یك تركیب صحنه، شی، بیش از خود تحت اللفظی خویش است. آن تبدیل به دنیای نمادی برای دنیای پنهان نمایش می گردد، چیزی كه در پشت قرار دارد، اما واژه های بازیگر را حمایت و پشتیبانی می كند.

قدرت و مناسبت آن اهمیتی فرای آنچه كه ظاهراً باید باشد یافته و متعاقباً ایجاد حس ارضاكننده از زیبایی و صلاحیت و اختیار می دهد. هدف آفرینش تصاویر بصری ای است كه تماشاچی تئاتر را مسحور سازد. بازدیدكننده ای از یك گالری هنری، آزادی حركت آهسته یا گذشتن سریع از یك نقاشی به نقاشی دیگر را بسته به علائق شخصی خویش دارد. آثار عرضه شده ثابت بوده و تغییر نمی كنند. در تئاتر، تماشاچی ثابت است و صحنه، مرتباً تصاویر بصری خویش را از طریق به هم آمیختن رنگ و تركیب تغییر می دهد.

استفاده از رنگ در تركیبی تصویری، همانند گزینش آهنگساز از گام موسیقی است. یكبار كه گام تعیین شد، دو انتهای مخالف گام ثابت شده هم انتخابها محدود به محدوده بین این دو انتها می گردد. به همان شكلی كه اشكال و ریخت ها درون فضا توازن می یابد، رنگها نیز متوازن می گردند. رنگ چشم تماشاچی را به نقطه كانونی و معنای تركیب بندی از طریق قرارگیری با دقت درون یك قاب یا فضا، هدایت می كند. فهم رنگ اغلب یك چشم بندی است.

چیزی كه ممكن است توسط یك تماشاچی از یك مسافت به صورت یك رنگ تنها به نظر آید ممكن است مجموعه ای از بسیاری رنگ ها باشد كه تنها از نزدیك قابل مشاهده اند. مطالعه شیوه ای كه تماشاچی سبز را (یك رنگ بیش از حد در دید روزمره) با نگاه به مناظر تشخیص می دهد، شیوه های بسیار متنوعی از به تصویركشی دشت ها و درختان و اینكه چند رنگ فقط با كنار هم قرارگیری می توانند سبز به نظر برسند را آشكار می سازد.

استفاده از رنگ برای خلاصه سازی و انگیزش زندگی احساسی و عاطفی نمایش اغلب اولین و حقیقی ترین واكنش به یك متن است. رنگ می تواند برای نشان دادن و به ظهور رساندن ارتعاش عاطفی و حسی نمایش استفاده گردد.

آرش باران

منابع: Stage design Tony Davis

What is scenography? Pamela Howard