یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
آیا امام زمان مصداق آیات وراثت زمین است
یکی از شبهاتی که درباره حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه مطرح شده، این است که آن حضرت مصداق آیات وراثت زمین و روایات حکومت جهانی نیست. نوشتار حاضر، ضمن اثبات انقلاب جهانی از دیدگاه قرآن و روایات، با نقل چهار دسته از روایات معتبر نزد شیعه و سنی- مانند حدیث ثقلین و لزوم شناخت امام و...- به این شبهه پاسخ میدهد و عقیده شیعه را به اثبات میرساند.
(و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون)؛ و ما بعد از تورات در زبور داوود نوشتیم که بندگان نیکوکار زمین را به ارث میبرند. ۱
● مطلب نخست
نخستین مطلب، انقلاب جهانی فراگیری است که قرآن- در چند مورد- بدان اشاره میکند.
۱) در آیه پنجاه و پنجم سوره نور آمده است:
خدا به کسانی از شما که ایمان آورند و کارهای شایسته انجام دادند، وعده داد که همانگونه که امّتهای پیشین را خلافت بخشید، هر آینه آنان را هم خلافت بخشد و دینی را که برای ایشان پسندید، استوار و حاکم سازد و آنان را پس از بیمناکیشان، آرام و ایمن قرار دهد.
۲) در دو آیه پنجم و ششم سوره قصص آمده است:
ما اراده کردیم بر آن طایفهای که در روی زمین به ضعف کشیده شدهاند، منت گذاریم و آنان را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جاه (فرعونیان) گردانیم، و در آن سرزمین، به آنان قدرت و سلطه بخشیم و به فرعون و هامان و لشگریانشان آن چه را که از آن ترسان شوند، نشان دهیم.
۳) در آیه صد و پنجم سوره انبیاء آمده است:
هر آینه، ما بعد از تورات در زبور (داوود) نوشتیم که بندگان نیکوکار من، زمین را به ارث میبرند.
این انقلاب در زمانی رخ میدهد که مستکبران بر زندگی مردم حکم میرانند و بندگان خدا را به استضعاف میکشانند و ارزشها و خرد و وجدان مردمان را میربایند و بشریت به بنبست میرسد. در این هنگام، اراده الهی محقّق میگردد و سلطنت را از دست ستمگران مستکبر گرفته و به دست مستضعفان صالح میسپارد.
چنین انقلابی جهانی در تاریخ واقع شده است. از جمله، رخداد تاریخی بنیاسرائیل است آن زمانی که فرعون، استکبار ورزید و در زمین فساد کرد. خداوند میفرماید.
فرعون در زمین (مصر) تکتبر و گردنکشی کرد، مردمش را گروه گروه کرد و طایفهای را سخت ضعیف و ذلیل شمرد. پسرانشان را میکشت و زنانشان را (برای خدمت) زنده میگذاشت. هر آینه فرعون از مفسدان بود. ۲
اولین امر حتمی، جابجایی فرمانروایی از مستکبران به مستضعفان صالح است که انقلابی فراگیر در ارزشها و در سرزمینهای مختلف و در فرمانروایی و حکومت است این از سنّتهای حتمی الهی است.
● مطلب دوم
کسی که این انقلاب جهانی فراگیر را رهبری و فرماندهی میکند، مهدی موعود از ذریّه و نوادگان رسولالله صلیالله علیه واله وسلم است. این مطلب در حدّ تواتر، در روایات صحیح آمده است. این دومین مطلبی است که حدیث نبوی، آن را ثابت میکند و مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند و آن را مطلبی حق میدانند، چنانکه مطلب نخست را نیز به حکم قرآن شریف، ثابت شده میدانند. در هیچیک از ین دو مطلب جای کوچکترین تردیدی نیست.
● مطلب سوم
مهدی منتظر عجلالله تعالی فرجه که رسولالله صلیالله علیه واله وسلم از او خبر داده، محمّد بن علی علیهمالسلام است که در سال ۲۵۵ هجری در سامراء زاده شد و خدای متعال او را از دید مردمان پنهان کرد.
خداوند برای نجات مردم از ستم و نابود کردن شرک و دو گانگی و استوار ساختن توحید و پرستش خدا از سوی انسان، مهدی موعود را میفرستد و او شریعت و حدود خدا را بر پا میدارد.
از روایات فراوان اهل بیتعلیهمالسلام میفهمیم که مهدی منتظر که رسولالله صلیالله علیه واله وسلم به او مژده داده است؛ محمد بن حسن عسکری، دوازدهمین امام از اهل بیت علیهمالسلام است. سخن ما بر این موضوع متمرکز است و مخاطب ما در این بحث، کسانی هستند که به حجیّت حدیث اهلبیت علیهمالسلام اعتقاد دارند و به دنبال دلایل کافی و روشن و صریح برای اثباتِ علمی عقیده امامیّه- در خصوص این که مهدی منتظر آل محمد علیهمالسلام معیّن و مشخص شده است- هستند.
اختلافی میان شیعه امامیه و دیگر فرقههای اسلامی، در اصل قضیّه مهدویت نیست. زیرا تمامی مسلمانان- جز گروهی اندک- باور دارند که خدای متعال از میان اهل بیت رسولالله صلی الله علیه واله وسلم مهدی را برای انقلاب جهانی بزرگی ذخیره کرده است تا بشریت را نجات دهد. در این مطلب تردیدی نیست و روایات نبوی در این باره صحیح و متواتر است. اختلاف میان شیعه امامیه و دیگر مسلمانان، تنها در تشخیص و تعیین مهدی است.
شیعه امامیه معتقد است که مهدی منتظر عجلالله تعالی فرجه محمّد بن حسن بن علی علیهمالسلام است که در سال دویست و پنجاه و پنج هجری در سامراء زاده شد و خدای تعالی برای حکمتی که خود میداند، او را در پس پرده غیبت قرار و او همان کسی است که خدای بلند مرتبه، او را برای نجات بشریّت ذخیره کرده است و پیامبران و کتابهای الهی قبلاً بدو بشارت دادهاند. غیر شیعیان معتقدند مهدیای که رسولالله صلیالله علیه واله و سلم به او مژده داده هنوز به دنیا نیامده، یا زاده شده و ما نامش را نمیدانیم.
برای اثبات عقیده امامیه به دو گروه دلیل استدلال میکنیم:
گروه نخست روایات عام و کلی است که ویژه امام علیهالسلام نیست، اما قهراً بر عقیده امامیّه در مورد مهدی صلیالله علیه وآله و سلم منطبق است. اگر عقیده امامیه را در این باره به شمار نیاوریم، برای این گونه روایات، توجیه و تفسیری صحیح نمییابیم. این روایات یقناً صحیحاند. بعضی از آنها در مصادر و منابع امامیّه، متواترند و مناقشه و ایرادی در آنها نیست. بخش اعظم این روایات را در مدارک و منابع معتبر اهل سنّت نیز به سندهای معتبر یا متواتر میبینیم.
ایمان و اعتقاد به درستی این احادیث، به اثبات علمی عقیده امامیه در تشخیص و تعیین امام منتظر منجر میشود، زیرا این روایات با عقیده معروف امامیّه منطبق است و ما مصداق و تفسیر دیگری برای این احادیث نمیشناسیم. نمونهای از این گروه از احادیث چنین است:
۱) حدیث ثقلین:
نخستین حدیثی که در این باره بدان استناد میکنیم حدیث ثقلین است. این حدیث صحیح است و به تواتر، از رسولالله صلی علیه واله وسلم رسیده است. محدّثان تمامی فرقههای اسلامی بر صحیح بودنش، اجماع و اتفاق نظر دارند. از میان علمای مسلمان کسی نیست که در صحّت این روایت و صدور آن از رسولالله صلیالله علیه وآله وسلم تردید کند. برای اثبات سخن، همین کفایت میکند که افراد ذیل، آن را نقل کردهاند:
مسلم در صحیح، ترمذی و دارمی در سنن، احمد بن حنبل در مسند، نسایی در خصائص، حاکم در مستدرک، ابو داوود و ابن ماجه در سنن. طرق و اسناد روایت این حدیث در کتابهای امامیّه، بیش از آن است که در این مختصر شمارش شود.
متن حدیث چنانکه در بیشتر مصادر آمده چنین است:
ای مردم! همانا من بشرم (مانند دیگران) نزدیک است که (از سوی فرشته مرگ) خوانده شوم و من هم پاسخ دهم. من میان شما دو چیز گرانسنگ بجا میگذارم. آن دو، کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم هستند. این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا بر من در حوض (کوثر) فرود آیند. بر آن پیشی نگیرید که هلاک میشوید و بدانان چیزی نیاموزید، زیرا از شما داناترند.
این حدیث به صراحت میگوید:
پیامبر پس از خود، دو جانشین برای هدایت امّت باقی میگذارد که قرآن و اهلبیتش هستند؛
هر دو جانشین باقیاند و تا روز قیامت هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند؛
رسولالله صلیالله علیه واله وسلم فرمان داد به آن دو چنگ زنند تا از گمراهی مصون نگه داشته شوند.
چنگ زدن به معنای پیروی و طاعت است. این معنای حجّت است و حجّت و حجّیت، معنایی جز پیروی و اطاعت ندارد.
اگر نکته نخست (باقی گذاشتن دو چیز گران سنگ) را به دومین نکته (جدا نشدنشان از هم) پیوند زنیم؛ اصل مهمی به دست میآید. آن اصل این است که در هر زمان حجت و امامی از اهل بیتعلیهمالسلام وجود دارد که هرگز از کتاب خدا جدا نمیشود. ابن حجر در صواعق میگوید:
احادیثی که مردم را بر لزوم تمسّک به کتاب و اهل بیت دعوت میکنند، دلالت دارند بر اینکه هیچگاه رشته شایستگان اهل بیت تا روز قیامت بریده نخواهد شد، قرآن نیز چنین است. از اینرو اهلبیت موجب امان و قرار زمینیان هستند، چنانکه گفته خواهد شد. گواه بر این، خبر پیشین است که (پیامبر فرمود): در هر نسلی از بازماندگان امّتم، عادلانی از اهل بیتم هستند. ۳
بدون تردید، حدیث دلالت دارد بر این که همیشه حجّتی از اهل بیت علیهمالسلام به عنوان امام مردم خواهد بود. برای این حدیث جز وجود امام مهدی عجلالله تعالی فرجه و حیات و بقا و غیبت و امامتش بر مسلمانان- چنانکه امامیّه باور دارد- تفسیر یا مصداقی نیست. اگر این اعتقاد را باور نکنیم، در قرنهایی که بر حیات مسلمانان گذشته است هرگز مصداق و تفسیری نخواهیم یافت. نه اکنون و نه پیش از این میان مسلمانان، کسی نیست که ادعا کند داناترین مردمان است و مردم میبایست از او پیروی کنند و بر وی پیشی نگیرند و از او آموخته، و بدو نیاموزند.
اگر پرسیده شود فایده امامی که از دید مردم غایب است چیست؛ میگوییم خدای بلند مرتبه ما را بر اسرار غیبتش- جز انداکی- آگاه نکرده است. آنچه خدا علمش را بر ما پوشانده، بسیار است و جز اندکی به ما (دانش نداده و) نشناسانده است. حضرت رسولالله صلی علیه واله وسلم به ما خبر داد که حجّتی از اهل بیتش، میان مردم و روی زمین تا روز قیامت باقی میماند. ما سخن پیامبر را تعبّداً میپذیریم و علم آن چه را نمی دانیم، به آنکه میداند وا میگذاریم.
۲) حدیث آنکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد...: ۴
مسلم آن را در صحیحش روایت کرده است. نصّ حدیث از رسول اکرم صلیالله علیه واله وسلم چنین است:
آن که بمیرد و بر عهدهاش بیعت (امام حقّ) نباشد، به مرگ جاهلیّت مرده است. ۵
بخاری در صحیحش از نبیاکرم صلیالله علیه واله وسلم روایت کرده است:
آنکه از (گستره حکومت) سلطان (شرعی) بیرون رود- گرچه یک وجب باشد- به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است. ۶
احمد در مسند به نقل از رسولالله صلیالله علیه واله وسلم چنین روایت کرده است:
آنکه بمیرد و بر او اطاعت (امامی حق) نباشد، به مرگ جاهلیّت مرده است. ۷
طیالسی در مسندش به نقل از رسولالله صلیالله علیه واله وسلم روایت کرده است:
کسی که بمیرد بیآنکه امام (حق) داشته باشد، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است. ۸
حاکم همین حدیث را در مستدرک چنین آورده است:
آنکه بمیرد و بر عهدهاش (پیروی) امام مردم (حقپرست) نباشد، مرگش به جاهلیّت است. ۹
حاکم با شرط شیخین- بخاری و مسلم- این حدیث را صحیح دانسته و ذهبی آن را در تلخیص المستدرک آورده ۱۰ و با شرط شیخین، آن را صحیح میداند. پوشیده نیست که ذهبی در تصحیح احادیث مستدرک بسیار سختگیر است. هیتمی در مجمعالزوائد ۱۱ آن را با سندها و روایان بسیار و گونههای مختلف آورده است.
طریق (راویان) و الفاظ حدیث، بسیار و در حدّ استفاضه است و دانستیم- چنانکه ذهبی گواهی کرده- حدیث صحیح است.
ثقات محدثان امامی نیز این حدیث را روایت کردهاند. طرق (روایان) اینان نیز بسیار است که برخی صحیح است. مضمون کلی این حدیث، قریب به تواتر است. مجلسی برای آن در بحارالانوار، بابی با عنوان "من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتهٔ جاهلیّهٔ" قرار داده، و چهل حدیث را به همین معنا از راویان بسیار روایت کرده که الفاظ آن نزدیک به هم است. ۱۲
الف) طریق نخست، روایت برقی در محاسن به سند معتبر از امام صادق علیهالسلام است. وی، روایت را چنین آورده است:
زمین جز با امام، درست و راست نمیشود و هر که بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است. ۱۳
ب) دومین طریق، روایت کشّی از ابن احمد از صفوان از ابی یسع است. در این روایت آمده است:
به امام صادق علیهالسلام عرض کردم پایههای اسلام را به من معرفی بفرما حضرت فرمود: شهادت به توحید... تا فرمود: رسولالله گفته است: آن که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است. ۱۴
همه رجال این سند موثقاند. هر چند در این گونه روایات که از سوی شیعه و سنی بسیار روایت شدهاند، نیاز به توثیق سند نداریم. این روایات، بر چند حقیقت ذیل دلالت دارد:
الف) جز با امام، زمین به ثبات و آرامش نمیرسد؛
ب) در هر زمان میبایست انسان امام زمانش را بشناسد. معرفت او جزء دین است و جهل به امام و نپذیرفتنش از جاهلیّت است؛
ج) در هر زمان میبایست همگان از امام پیروی کنند و روا نیست کسی از طاعت امام زمانش سر باز زند؛
د) آن که بمیرد و گردن به بیعت امام ننهد، به مرگ جاهلیت مرده است؛
هـ) در هر زمان میبایست امامی- که باید او را شناخت و پیرویش واجب است- وجود داشته باشد. و در طول زمان باید زنجیره امامان پیوسته باشد و هیچ عصر و زمانی از آنان خالی نباشد.
درست نیست که گفته شود:
این مورد مانند حکم به شرط موضوع، یا تعلیق حکم بر موضوع، در هر قضیه حقیقیه دیگری است.
زیرا درست است که قضیه حقیقیه بر اثبات موضعش دلالت ندارد، بلکه بر فرض تحقق موضوع، حکم ثابت میشود؛ اما روایات وارد در این باب، بر معنایی بیش از این دلالت دارد. این روایات بر ضرورت ارتباط یا معرفت و پذیرش امام از سوی مردم به عنوان شرطی برای مسلمان بودن و اینکه اگر چنین نشود، مرگ جاهلی در پیش است، دلالت دارد.
۱- سوره انبیاء / آیه ۱۰۵.
۲- سوره قصص / آیه ۴.
۳- الصواعق المحرقهٔ، ص ۱۴۹.
۴- من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتهٔ جاهلیهٔ.
۵- صحیح مسلم، کتاب الامارهٔ، باب الامر بلزوم الجماعهٔ عند ظهور الفتن، ج ۶، ص ۲۲.
۶- صحیح البخاری، کتاب الفتن، باب دوم.
۷- مسند احمد، ج ۱، ص ۴۱۶.
۸- مسند الطیالسی، چاپ حیدرآباد، ص ۲۵۹.
۹- المستدرک حاکم.
۱۰- تلخیص المستدرک، ذهبی، ج ۱، ص ۷۷.
۱۱- مجمع الزوائد، میتمی، ج ۵، ص ۲۱۸- ۲۲۵.
۱۲- بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۶- ۹۳.
۱۳- رجال سند همگی ثقهاند.
۱۴- بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۹۰، رجال کشّی، ص ۲۶۶- ۲۶۷.
۱۵- سوره هود / آیه ۱۱۳.
۱۶- سوره شعراء / ۱۵۱- ۱۵۲.
۱۷- سوره نساء / آیه ۶۰.
۱۸- لا تخلو الارض من حجهٔ.
۱۹- الکافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
۲۰- همان.
۲۱- همان. سند و تمامی راویان حدیث ثقهاند. ابراهیم بن هاشم، پدر علی بن ابراهیم است. علامه، در خلاصه، اخذ به روایتش را ترجیح داده است. فرزندش علی بن ابراهیم در تفسیر بسیار از او روایت کرده است. وی در مقدمه تفسیر، ملتزم به روایت از موثقان است. این طاووس هنگام ذکر روایتی از امالی صدوق که در سند آن ابراهیم بن هاشم است میگوید: «تمامی راویان حدیث، ثقهاند».
۲۲- همان. علی بن حکم را فقیهان ما توثیق کردهاند. زیرا در اسناد کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمی قرار گرفته است.
۲۳- همان.
۲۴- همان، ج ۱، ص ۱۷۹. سند معتبر و کامل است. حسین بن محمد اشعری مورد وثوق شیخ کلینی است. معلی بن محمد بصری است. در تفسیر قمی گزارش شده که او، ثقه است. وشّاء، حسن بن علی بن زیاد است. برقی دربارهاش میگوید: «در وثاقتش، تردید روا نیست».
۲۵- نهجالبلاغه، حکمت ۱۴۷.
۲۶- صحیح مسلم، ج ۶، ص ۳، ح ۶، «باب آن الناس تبع لقریش از کتاب الامارهٔ».
۲۷- همان، ح ۸.
۲۸- همان.
۲۹- سنن الترمذی، ج ۴، ص ۵۰۱، چاپ مصطفی البابی الحلبی.
۳۰- سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۲۱، چاپ مصطفی البابی الحلبی، «آغاز کتاب المهدی».
۳۱- مسند ابی عوانهٔ، ج ۴، ص ۳۹۶ و ۳۹۸ و ۳۹۹.
۳۲- همان.
۳۳- سوره مائده / آیه ۱۲.
۳۴- اضواء علی السنهٔ المحمدیّهٔ، ص ۲۱۲، چاپ دار التألیف، مصر.
آیتالله محمد مهدی آصفی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست