یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

کار, کار انگلیسه


کار, کار انگلیسه

بررسی بیش از یک قرن استعمار انگلیس در ایران

گویا این انگلیسی‌ها هم مثل اجداد‌شان قصد ندارند دست از سر تاریخ ما بردارند، از قدیم گفته‌اند: «توبه روباه پیر مرگ است!» نمی‌دانم شاید هم ما دچار توهم شده‌ایم و این همه دخالت و چاپیدن و بردن و خوردن و دست‌آخر با پر رویی غرامت خواستن، به خاطر توهم ما بوده. این بندگان خدا سرشان توی کار خودشان است و این معنی می‌دهد که: تاریخ و اسناد، همه کشک!!

● ۱۲۲۵

حمایت از تشکیل فرقه گمراه «بابیت» در جنوب ایران، توسط سید علی‌محمد باب و به دنبال آن حمایت از «بهائیت». اگرچه روس‌ها نقش اصلی را در تشکیل فرقه داشتند اما بعد از فروپاشی روسیه تزاری، انگلیسی‌ها در گسترش جریان بابیت و بهاییت سنگ تمام گذاشتند. که البته پای خدمات متقابل در میان بود. نقش انگلیسی‌ها در به‌وجود آمدن و پروراندن بابیت و بهائیت به گونه‌ای ملموس است که «دالگورکی» -شاهزاده روس حامی بهائیت- به وضوح در خاطراتش از آن می‌گوید.

● ۱۲۳۳

تحریک امام مسقط و فرزندش به استقلال طلبی در نواحی جنوبی ایران، تلاش جهت تجزیه نواحی کرمان و سیستان‌وبلوچستان با حمایت شیوخ منطقه و آقاخان کرمانی رهبر فرقه اسماعیلیه. جنگ محمره و تصرف خوزستان. تصرف خارک و جنگ بوشهر. (از آن‌جایی که همه این حوادث مربوط به نواحی جنوبی‌اند. در یک تقسیم بندی قرار گرفته‌اند.)

● ۱۲۳۵

عهدنامه پاریس: انگلیس با تصرف بخش‌هایی از جنوب ایران (بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب) ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به قبول پیمان پاریس کرد. بر طبق این پیمان ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت.

● ۱۲۵۰

امتیاز رویتر؛ امتیازی که ناصرالدین شاه دو دستی به «بارون ژولیوس دورویتر» اعطا کرد. برای استخراج کلیه معادن، فلزات و زغال سنگ و نفت ایران! (البته از سر دست و دل‌ بازی حضرات قجری و البته بی‌تدبیری و بی‌عرضگی و...)

در شرم‌آور بودن امتیاز رویتر همین بس که «لرد کرزن» که خودش از دار و دسته همین بریتانیایی‌هاست در کتابش نوشته: «وقتی که امتیاز رویتر منتشر گشت، مندرجات آن حاکی از تسلیم کامل و خارق‌العاده کلیه منابع صنعتی کشور به بیگانگان بود و این کاری بود که هیچ‌گاه در تاریخ سابقه نداشته و حتی شاید خواب آن را هم کسی نمی‌دیده است.»

● ۱۲۶۶

حق کشتی‌رانی در رود کارون و استخراج انواع فرآورده‌های دریایی که به شرکت برادران لینچ اعطا شد. البته به لطف خدا و عدم هم‌کاری اهالی جنوب این امتیاز آن‌قدر‌ها هم برای برادران لینچ نان و آب نداشت. با این حال انگلیسی‌ها اعتقاد داشتند که یک مو از خرس کندن هم غنیمت است!

● ۱۲۶۷

امتیاز بانک شاهنشاهی رویتر که در کسب امتیاز بالا با شکست مواجه شده بود، در برابر لغو امتیاز هیچ غرامتی طلب نکرد (از روی مرام و معرفت!) اما ناصرالدین شاه که از فرط رحم و شفقت دلش نمی‌آمد رویتر را دست خالی برگرداند امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی را به او داد، بانک مذکور به زودی حق نشر اسکناس و تاسیس شعب در شهرستان‌ها و حتی خارج از کشور را به دست آورد.

● ۱۲۷۰

امتیاز رژی یا تنباکو: به موجب این امتیاز که در زمان ناصرالدین شاه قاجار با «تالبوت» انگلیسی منعقد شد، شرکت رژی به مدت ۵۵ سال صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی ایران و حتی نظارت در زراعت آن شناخته می‏شد. که با حکم تحریم استعمال تنباکو توسط میرزای بزرگ شیرازی، تکلیف مردم و شاه یکسره شد.

● ۱۲۷۴

حمایت از ترویج و قدرت گرفتن فرقه اسماعیلیه و آقاخان کرمانی، دخالت در شورش‌های شرق خراسان که توسط طوایف قادریه (نقشبندیه) واقع شد. تشکیل مجموعه‌های سری نظیر «آدمیت» و «فراماسونری»، برای جذب نخبگان و بدنام کردن آن‌ها در بین مردم و اجرای اهداف خویش توسط آن‌ها.

● ۱۲۸۰

امتیاز نفت دارسی: مدت امتیاز دارسی ۶۰ سال و ابتدای آن از هشتم صفر ۱۳۱۹ قمری بود. حوزه امتیاز دارسی سراسر خاک ایران به استثنای ایالات خراسان و مازندران و استرآباد (گرگان کنونی) و آذربایجان بود. برای حفاری چاه جهت دست‌یابی به نفت که سر انجام به موفقیت منجر شد و انگلیسی‌ها در مسجد سلیمان نفت پیدا کردند و لنگر انداختند!

● ۱۲۸۵

سعی در به انحراف کشاندن انقلاب مشروطه ایران، نفوذ در بین نمایندگان مجلس مشروطه و سرکوب مبارزان و محافظان این نهضت. جریان نهضت مشروطه هم از آن قصه‌های دراز و پر آب چشم است که نقش انگلیس در به انحراف کشانیدن و سوء استفاده از آن جای هیچ تردیدی ندارد.

● ۱۲۸۵

تقسیم ایران به سه منطقه و تصرف قسمت وسیعی از خاک ایران طی قرارداد ۱۹۰۷. براساس این قرارداد ایران میان روس‌ها و بریتانیایی‌ها تقسیم شد. شمال ایران به اشغال روس‌ها درآمد و پس از جنگ جهانی اول نیز بریتانیایی‌ها با اشغال بوشهر به سوی شیراز پیشروی کرده و مناطق جنوبی ایران را به تصرف خود درآوردند. (انگار که ارث پدری‌شان بوده است مملکت ما!)

● ۱۲۹۹

به قدرت رساندن رضاخان: پس از قرارداد ۱۹۱۹ دخالت‌های استعماری انگلیسی در امور ایران افزایش یافت. آن‌ها به راحتی توانستند علاوه بر پشت سر گذاشتن مجلس و مجلسیان مشروطه، از طریق نمایندگان حامی و دست نشانده خود حکومت ایران را به راحتی تغییر دهند و دست‌نشانده رسمی خود (پهلوی) را به حکومت برسانند.

● ۱۲۹۷

قرارداد ننگین ۱۹۱۹: که ایران را رسما مستعمره انگلیس می‌کرد. این قرارداد که به امضای وثوق‌الدوله و هیئت انگلیسی رسید، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و اقتصادی و نظامی ایران را به کلی از بین می‌برد. در آمد نفت جنوب، گمرکات و مدیریت اجرایی تمام امور کشوری و لشکری و تعیین فرماندهان نظامی و سایر مسئولان به دست انگلیسی‌ها افتاد. (اگر چه که طبق معمول علما به میدان آمدند و شاه مجبور شد لغوش کند، لیک لکه ننگش ماند بر دامان قجری‌ها و صد البته این پیر استعمار.)

● ۱۳۰۵-۱۳۲۰

سرکوبی و خفقان در ایران: با به قدرت رسیدن رضاخان میرپنج، که بی‌تردید عامل انگلیس بود، سرکوب قیام‌ها و نهضت‌های مردمی ایران آغاز شد و شعائر مذهبی مورد هجوم قرار گرفت و علمای وارسته‌ای چون مدرس، کاشانی و... منزوی شدند یا به شهادت رسیدند. انگلیس بانی اصلی همه جنایات رژیم پهلوی بود.

● ۱۳۲۰

به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی: وی که پس از شهریور ۱۳۲۰ با حمایت انگلیس، جای پدرش را گرفت، در این راه از هیچ خوش خدمتی برای انگلیسی‌ها و ایضا آمریکایی‌ها کوتاهی نکرد. در طول این دوران حتی کابینه‌ها هم توسط وابستگان انگلیس تشکیل می‌شد. شاه مملکت که دست‌نشانده انگلیس باشد تکلیف اطرافیانش روشن است دیگر.

● ۱۳۳۲

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا -سیا- علیه دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید. کودتایی که صرفا برای براندازی مصدق نبود بلکه برای سرکوبی نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران بود.

● ۱۳۵۹

به همه این موارد بیافزایید حمله به سفارت ایران در لندن گروگان‌گرفتن دیپلمات‌های ایرانی و شهادت دو تن از دیپلمات‌ها به نام‌های عباس لواسانی (وابسته مطبوعاتی سفارت ایران) و علی‌اکبر صمدزاده. حالا به نظر شما چه کسی باید طلب غرامت کند؟!

● ۱۳۵۷

بعد از پیروزی انقلاب هم انگلیس کوتاه نیامد و از آن‌جا که کفرش حسابی در آمده بود، موش دواند، از آن جمله حمایت‌هایش از «سلمان رشدی» مرتد، حمایت از «صدام» و کمک تسلیحاتی در هشت سال جنگ تحمیلی به ایران و مداخله‌ها و دشمنی‌های آشکارش در قضیه انرژی هسته‌ای است، که بر کسی پوشیده نیست.

● ۱۳۶۰

حمایت از صدام و کمک تسلیحاتی در هشت سال جنگ تحمیل شده به ایران که هم اکنون اسنادش موجود است و البته اعترافات خود حضرات مبنی بر این‌که اشتباه کردیم که برای حمله عراق به ایران کمک تسلیحاتی میلیاردی به صدام نمودیم!

مداخله‌ها و دشمنی‌های آشکار انگلیس در قضیه انرژی هسته‌ای و تلاش مکرر این کشور معلوم‌الحال برای تصویب قطع‌نامه ضد ایران در شورای امنیت ملی بر کسی پوشیده نیست. حالا هر طور شده می‌خواهند ثابت کنند که قضیه هسته‌ای ایران یک جایش لنگ می‌زند. این یک قلم را که ناکام ماندند.

نویسنده: الهام یوسفی