شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

سیاست آمریکا در خاورمیانه


سیاست آمریکا در خاورمیانه

آنچه در خاورمیانه می گذرد, ریشه در هجوم نظم نو جهانی دارد, که نخستین بار به دنبال حمله آمریکائی ها به عراق در دفاع از کویت از جانب جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا عنوان شد

اما گرایش به جهانی شدن و یک پارچه شدن تمدن، از قرن نوزدهم با رشد و تکوین ناسیونالیزم و حضور دولت های ملی در اروپا آغاز شد و پایه های رشد و بلوغ آرمان ها و خواست های ملی - که در ذات خود انحصارگرا بود و منشأ جنگ ها و تصادم ها و از جمله دو جنگ جهانی گردید _ اندیشه جهانی شدن برای پرهیز از جنگ ها و نا امنی ها و بی عدالتی ها، رشد یافت.

تأسیس مجمع اتفاق ملل پس از جنگ جهانی اول و با تجربه از شکست آن، تأسیس سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دوم، نقطه های تلاش جمعی برای رسیدن به این هدف بود.

در واقع ارکان مختلف سازمان ملل، در خدمت برنامه ریزی زیرسازی چنین آینده ای پدید آمد.

تأسیس صندوق بین المللی پول و بعدها بانک جهانی توسعه و عمران و قرارداد گات برای هماهنگ کردن مقررات گمرکی دادوستد جهانی، در دنیای دوقطبی شرق و غرب، به هموار کردن همکاری های اقتصادی در غرب، اختصاص داشت.

و پس از انحلال بلوک شرق _ که مروج اقتصاد هدایت شده و دولتی بود _ بلوک غرب به آستانه فضای باز و یک پارچه بازار آزاد جهانی رسید و سازمان جهانی تجارت را جایگزین قرار داد گات کرد؛ بر پایه تجربه اتحادیه اروپا، در آمریکا و آسیا و آفریقا، محورهای منطقه ای طراحی گردید.

اما این کوشش ها، هنوز با شرایط عینی حاکم بر افتصاد جهانی هم سازی ندارد، و سرمایه های بزرگ تمرکز در صنایع نظامی و انرژی، که از جبهه نبرد با اقتصاد دولتی پیروز بیرون آمده اند، از منظری دیگربه جهانی شدن، می نگرند.آنها با تمرکز و تسلطی که در متروپل اقتصاد آزاد بدست آورده اند، برنامه گسترده ای برای پیشروی خود طراحی کرده اند.

هرچند این طراحی ها از آغاز با تردید و بدگمانی و با واکنش های سخت در مرحله اجرا رویارو شد: ادغام سرمایه صنایع و مؤسسات بزرگ بین المللی، با همه سودهای کلان که برای صاحبان آنها داشت، به بحران اجتماعی دامن زد و موجی از مخالفت جهانی برانگیخت.

کنفرانس داووس که نقش مهندسی هماهنگی دولت ها و سازمان ها و بنیادهای مالی و اقتصادی جهان را ایفا می کند، خود را رو در روی سازمان ها، جمعیت ها و بنیادهای مدافعان انبوه مردمان آسیب پذیر در سطح بین المللی دید که برای مهار کردن جهانی شدن افسار گسیخته به تکاپو در آمده اند.

در جنگ نخست عراق سال ۱۹۹۱ واشنگتن به عنوان طلیعه نظم نوین جهانی (کروکی) طرحی را در خاورمیانه به اجرا سپرد که کشورهای عربی با حسن نیت از آن استقبال کردند.

قرارداد اسلو برای صلح فلسطین و اسرائیل به امضاء رسید و اعتبار بین المللی پیدا کرد.

و اسرائیل با کشورهای عرب منطقه _ تا شمال آفریقا _ در مراکش به گفتگوی همکاری نشست و حضور خود را تا امارات وخلیج فارس بسط داد.در این طرح اسرائیل پایه محوری بود که با پشتیبانی آمریکا خاورمیانه را تا شمال آفریقا می پوشاند.

اما اسرائیل مرتکب بزرگ ترین خطا پس از تأسیس خود شد و قرارداد اسلو را به سکوی سرکوب فلسطینی ها بدل ساخت و صلح را به بن بست کشاند و راه خشونت را در منطقه هموار کرد.

بحران اقتصادی تکان دهنده در ژاپن و کشورهای آسیای شرقی و آمریکای لاتین که در آمریکا نیز اثر گذاشت، صنایع نظامی و مؤسسات مالی آمریکا را به تکاپو واداشت تا ابتکار اجرای طرح های نظم نوین را به دست گیرند.آنها نخست در انتخابات آمریکا با هدف پیروزی به هر قیمت شرکت کردند و با پیروزی ناموجه جرج والتر بوش، تکنوکرات های صنایع نظامی و انرژی، جانشین دولت مردان در حکومت شدند و روی دوم برنامه نظم نوین را پیش کشیدند.

اسکاندال مؤسسه عظیم انرژی انرون _ که یک پای مبارزه برای انتخاب بوش بود _ می تواند دلیل شتاب زدگی حکومت دو بوش را در اعلام جنگ پیش گیرانه توضیح دهد.

در پیش دستی آمریکا برای نوع خاص نظم نوین جهانی ماهیت آنها که همراه او قدرت را قبضه کرده اند، تجسم یافته است؛ این دولتمردان سیاسی نیستند که برنامه ریزی و تعیین خط مشی می کنند، بلکه تکنوکرات های صنایع عظم انرژی و زرادخانه ها که سررشته امور را به دست گرفته اند، با شیوه های خودشان که از مردان سیاسی متفاوت است سیاست آن صنایع را پیش می برند.آنها در عین حال برای آن که افکار عمومی در داخل آمریکا، علیه جنگ برانگیخته نشوند می کوشند حمله به عراق را بی خطر و با کمترین تلفات انسانی نمایش دهند و برای اعزام نیرو به عراق از خیل بیکاران داوطلب کشورهای همجوار با وعده تابعیت آمریکایی پس از پایان جنگ استفاده کرده اند.

فراموش نکنیم که در شرق نزدیک و میانه و پاکستان و افغانستان، آمریکا از دهه ۵۰ قرن گذشته پشتیبان اصلی حکومت های مرتجع و مستبد و عامل استقرار این گونه دولت ها بوده است.همان طور که در لحظه های حساس نیز برای جابه جایی آنها با جانشینانی از همان قماش نقش اصلی داشته است.

بسیج قبایل افغانی و انتقال شبکه تروریستی القاعده و سکت وهابی از سرزمین های عربی به افغانستان برای برچیدن بساط حکومت وفادار به مسکو و پایگاه های شهری آن و کشاندن پای امارات و دولت سعودی و پاکستان به جنگ داخلی بیست ساله افغانستان، مراحل مختلف حرکت آمریکا در آنجا بود؛ تا در آغاز هزاره سوم، افغانستان با شعار سرکوب القاعده و طالبان زیر سلطه مستقیم نظامی و سیاسی آمریکا درآمد و نقطهء اتکا ء حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی شد.

در خلیج فارس، امیران، سلطانها و شیوخ کانون های نفتی، متحد نظامی و مشتری عمده زرادخانه های آمریکا و بهانه حضور ارتش آمریکا بوده اند، و حالا واشنگتن حمله به عراق را، نقطه آغاز حمله به این وابستگان دیرین اعلام می کند.

صدام حسین که در بازی ایجاد رقابت بین قدرت ها ماهر بود، دوره درخشان این بازیگری را در حمایت آمریکا گذراند و در همین بازیگری بود که وسوسه قدرت او را به دام تعبیه شده آمریکا انداخت و به جنگ با سازمان ملل و نمایش قدرت جنگی آمریکا دچار ساخت.ماشین جنگی آمریکا که تکنوکرات های نظامی و نفتی به راه انداخته اند، در عراق و خاورمیانه توقف نخواهد کرد، و با هدفی که رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده، آسیای مرکزی و خاور دور را هم در تیررس خود گذاشته است و نقشه مستعمرات قرن نوزده را برای سهمیه بندی جدید پیش رو دارد.هدایت کنندگان این ماشین، در پی استیلای مطلق بر سراسر کره زمین هستند.این که ماشین جنگی آمریکا تا کجا و چه مدت می تواند روی خط ترسیم شده پیش رود، به شیوه مقابله و حرکت قدرت های دیگر که در برابر آن قرار دارند؛ و شرایط پذیرش جهانی این تهاجم وابسته است وموضوع بحث دیگر است.

نقش انگلستان در هم گامی با آمریکا و تجاوز به منشور سازمان ملل متحد قابل تأمل است.

در آستانه جنگ جهانی دوم چمبرلن نخست وزیر وقت انگلیس به دیپلماسی مطالبه فضای حیاتی، هیتلر روی خوش، نشان داد، ولی در اعلام جنگ خیر و شر بوش که خاطره جنگ های صلیبی را تازه می کند، بلر، تا لشکر کشی به عراق هم دوش به دوش آمریکا پیش رفت.آنجا، جامعه ملل از پا درآمد و اینک سازمان ملل متحد است که زیر دست و پای سربازان آمریکا و انگلیس افتاده است، و واشنگتن آشکارا از اتحادی از همگامان آمریکا در برابر سازمان ملل - که دیگر بی مصرف شده _ یاد می کند.

معنای روشن این جبهه گیری آنست که آمریکا از پیش تصمیم گرفته است که سازمان ملل را هم چون مانعی از سر راه خود بردارد.(رفتار حاکمانه آمریکا و تأدیه نکردن بدهی تعهدهایش طی سالها، به سازمان، سابقه این قصد را نشان می دهد).انگلستان که همگامی با آمریکا را به قصد ملایم کردن سیاست واشنگتن توجیه می کند اکنون در برابر وضعی که برای سازمان ملل پیش آمده، چه راهی پیش خواهد گرفت ؟در منطقه آغاز حرکت جنگی آمریکا، وضع کشورها از این قرار است: پاره ای ارتباط و پیوند دیرین با اروپا دارند؛ سوریه و لبنان از گروه کشورهای فرانکوفون به شمار می آیند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.