یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فلسطینیان, رسالت امروزتان را دریابید


فلسطینیان, رسالت امروزتان را دریابید

پس از قیام های مردمی در کشورهای خاورمیانه, قرارداد آشتی بین فتح و حماس بهترین خبری بود که در این ایام شنیده شد

پس از قیام های مردمی در کشورهای خاورمیانه، قرارداد آشتی بین فتح و حماس بهترین خبری بود که در این ایام شنیده شد. قیام های مردمی در کشورهای عربی که پیش از این با مبارزه ای مسلحانه صورت می گرفت و حتی این اواخر به حملات تروریست کشیده و آلوده شده بود، نتوانست کوچکترین تأثیر مثبتی را در تغییرات موردنظر در این کشورها بگذارد، و حتی برخی از برخوردهای تند حکومت ها را نیز مشروعیت بخشید، جدای از دستاوردهای منفی غیراخلاقی و ضد انسانی که بی شک به همراه داشت.

اما اینک موج تحول از طریق مبارزات مسالمت آمیز یک به یک حکومت ها را فتح می کند و گستره نارضایتی های مردمی است که بر دایره تغییرات بیشتر می افزاید و عملاً سده اخیر با ما سخن می گوید: قیام های موفق قرن بیست و یک، متمدنانه و انسانی است و اعتراضات به دور از خشونت و پایبند به اخلاقیات، از هزاران بمب و اسلحه کاراتر است و تغییرات موثر و محتوایی آینده با آنهاست که به وقوع خواهد پیوست. نیروهای خارجی اینک در عراق و افغانستان هستند، همچنان که در ژاپن و کره جنوبی هستند، اما آیا آنچه در این کشورها می گذرد، تحت تأثیر نیروهای نظامی است؟ پاسخ در مورد ژاپن و کره جنوبی، به هیچ وجه است، و درباره عراق و افغانستان باید گفت بسیار اندک. بسیاری از تصمیمات مقامات عراقی موردپسند مقامات آمریکایی نیست. کشورهای دیگر نیز که به خیال خام خود برای تأثیرگذاری متقابل و در عکس جهت آمریکا وارد عراق شده اند، باز بازنده شده اند و امواج مخالفت های عربی و مردمی است که علیه شان نشانه می رود و اگر بدون شیطنت های نظامی، می خواستند از طریق تعاملات و تبادلات فرهنگی و سیاسی مفید واقع شوند، بسیار بیشتر تأثیرگذار بودند، اما اینک دخالت های نظامی و امنیتی حتی مانع از آن می شود که مشترکات دیده شوند. در مقابل نقش کشورهایی همچون ترکیه که بدون دخالت نظامی به میانجیگری و تعامل روی آورده اند، بسیار مفید و موثر واقع شده و عملاً از آن کشوری با تأثیرگذاری در هر سه قاره آسیا، آفریقا و تا حدی اروپا ساخته است؛ رفتاری بخردانه و انسانی که آینده متعلق به آنان است.

اما حماس و فتح و سایر گروه های فلسطینی اینک می بینند که آنچه جنگ طلبان اسرائیلی را نگران می کند، نه جنگ که صلح است. صلح فلسطینیان با خود، صلح حماس با کشورهایی که با آن قطع رابطه کردند و صلحی که تشکیل کشور مستقل فلسطینی را در آینده نزدیک بدنبال داشته باشد. دیدیم که مقامات اسرائیلی، موساد را متهم به کمک کاری کردند! به عبارتی موساد با تحریک گروه های ساده لوح فلسطینی به سوی تندروی و خشونت، منافع اش را تأمین می کند و تکفیر و متهم ساختن گروه های فلسطینی، یکی از استراتژی های موفق او در ظرف این شصت سال و اندی برای تعویق انداختن تشکیل کشور مستقل فلسطینی بوده است. با تصمیم تاریخی تان، تمامی اهدافی که اسرائیل از فاش سازی اسناد ویکی لیکس و شبکه الجزیره داشت، بی نتیجه شد. و مبارزه امروز یعنی این؛ یعنی قرار است به جای جنگ، با طرف مقابل شطرنج بازی کنی. بدون نیاز به اسلحه بدانی چطور و چگونه تصمیم درست را بگیری و کنش انسانی و حق طلبانه و واکنش مسئولانه و حساب شده بگیری و دشمن را به سوی کیش و مات پیش بری. اسرائیل اگر نتواند تا سپتامبر آینده جنگی در منطقه پیش آورد، کیش و مات خواهد شد. دستاوردتان را با افق آن زمان، یک نگاه دوباره بیاندازید: تشکیل کشور مستقل فلسطینی پس از دهه ها آرزوی دیرینه ایشان با به رسمیت شناختن اتحادیه اروپا، سازمان ملل و احتمالاً آمریکا، در مقابل چنان که سیاستمداران غربی اذعان کرده اند، روابط اسرائیل و آمریکا هرگز تا بدین حد سرد نبوده است و اسرائیل برای پیشبرد اهداف اش منزوی و دست اش جلوی متحدان اش چنین رو شده نسبت به عدم تمایل واقعی به رسیدن به توافق با طرف های فلسطینی نبوده است. او ارتباط با کشورهایی از خاورمیانه را با سال ها برنامه ریزی و حتی گذشت از برخی منافع – پس دادن صحرای سینا به مصر- بدست آورده بود، از دست داده است. ترکیه و مصر دیگر در کنار او نیستند و حتی بی طرف نیز نیستند، بلکه در مقابل اویند. قذافی نیز که برای حفظ قدرت با هر کسی یک توافق پنهانی کرده بود و چند سویه بازی می کرد، دیگر آینده ای در لیبی ندارد تا منافع دیگر کشورها را در منطقه دنبال کند، از جمله اسرائیل. مهمتر از همه دست اسرائیل برای نزاع بین گروه های فلسطینی رو شده است. حکومت جدید مصر نیز اولین تجربه موفق خود را برای نقش میانجی بین فلسطینیان بدرستی ایفاء کرده می رود که به همراه ترکیه در جهان عرب و خاورمیانه و شمال آفریقا نقش مفید و موثر خود را بیابد و بی شک اگر تعادل و حسابگری را با ماجراجویی و اقدامات تند که تنها به نفع فرصت طلبان جنگ طلب است، عوضی نگیرد، بی شک جایگاه حقیقی اش را در منطقه و جهان دوباره باز خواهد یافت.

اما واکنش دولت کنونی و تندروهای اسرائیلی نیاز به بررسی جدی دارد. نخست این که طرف اسرائیلی تاکنون به دنیا چنین وانموده کرده که اسرائیل، فلسطین را به رسمیت شناخته است. بزرگترین دروغی که تقریباً همه باور کرده اند!؟ اسرائیل و دولت اسرائیل تنها زمانی رسماً کشور فلسطینی را به رسمیت می شناسد که معاهده آن را امضاء کند و بیان لفظی آن، هیچ وجهی قانونی و رسمی ندارد. پس طرف فلسطینی و اعراب و ترکیه باید به جهانیان اعلام کنند که طرف اسرائیلی تنها وانمود می کند که فلسطینی ها را به رسمیت می شناسد و آن ادعا هیچ مستند حقوقی ندارد تا مگر اسرائیل رسماً کشور مستقل فلسطینی را طی قراردادی دو طرفه به رسمیت بشناسد. دوم دولت کنونی اسرائیل که برخلاف دولت میانه رو سابق حقیقتاً خواهان صلح نیست، برای ایجاد مانع در راه توافق و نشست، شروط جدید را مطرح ساخته است. اما عجیب این که این شروط را به عنوان پیشنهادهای جدید برای برطرف شدن گره گفتگوها ذکر نموده و جا انداخته است!؟ در حالی که شروط جدید، مانع جدید در راه نشست و توافق است، نه طرحی برای کمک و مهمتر این که هر پیشنهادی اساساً به معنی ایجاد راه حل نیست که چه بسا برای ایجاد مانع است و طرف اسرائیلی با شروطی چون به رسمیت شناختن اسرائیل به عنوان کشور یهود، پس ندادن بیت المقدس شرقی به فلسطینیان و غیره، پرواضح است که مانع ایجاد کرده و زمانی یک پیشنهاد راه حل خواهد بود که با انعطاف بیشتر طرف پیشنهاد دهنده توأم باشد. پس طرف فلسطینی باید به آمریکا و کمیته صلح اعلام کند: همان طور که مقامات دولت سابق اسرائیل نیز اعلام کرده اند، دولت کنونی اسرائیل بدنبال صلح نیست، بلکه بدنبال مانع تراشی برای صلح است و فلسطینیان آن را خوب می دانند و امید دولت اسرائیل برای به تعویق انداختن این بن بست و موکول کردن اش به رئیس جمهور بعدی آمریکاست، که احتمال قوی می دهند از جمهوری خواهان باشد. از این روی اگر زمانی برای این بن بست و به رسمین شناختن کشور مستقل فلسطینی تعیین نشود، طرف اسرائیلی به این بازی تأخیر در مذاکرات صلح و ایجاد شروط جدید ادامه می دهد و این چیزی است که اوباما می بایست بهتر از هر کسی آن را درک کند. اما چیزی که برای طرف فلسطینی و عربی غیرقابل درک است، این است: در مواردی که آمریکا با اسرائیل مخالف است –همچون شهرک سازی- و آن را تحت فشار قرار می دهد، باز هنگامی که صرفاً یک محکومیت لفظی مدنظر است، آمریکا نه تنها به اسرائیل فشار نمی آورد، بلکه حتی قطعنامه ها را نیز وتو می کند. طبیعی است که اسرائیل تا زمانی که بداند این گونه آمریکا حتی رای خود را هم قبول ندارد و در مقابل اش عقب نشینی می کند، هیچ وقعی به فشارهای آمریکا برای انعطاف بیشتر یا توافق عملی و جدی برندارد و آمریکا نیز با این رفتار دوگانه اش، به بازتولید این بن بست و تأخیر در صلح کمک کند! امری که تا اقدامی عملی توسط آمریکا صورت نگیرد، برای طرف های فلسطینی، عربی و ترکیه قابل پذیرش نیست و افکار عمومی این کشورها نیز آن را قابل درک نمی بینند و این همان علت گره بزرگ صلح منطقه است که تحلیلگران آمریکا به درستی آن را شناخته اند، اما برای رفع اش کاری که نمی کنند، هیچ، بلکه به تداوم اش کمک می کنند!!

سوم، حماس و سایر گروه های فلسطینی زمانی که اسرائیل به جنگ ۲۲ روزه علیه غزه رو آورد و پس از آن تاکنون، از چرخش افکار عمومی جهان به سوی فلسطینیان و مردم غزه دچار شگفتی شدند و این برایشان قابل انتظار نبود. علل اصلی چنین تحولی آن بود که طرف فلسطینی و حماس مدت ها بود که عملیات تروریستی و انتحاری را کنار گذاشته بود و حتی شهروندان عادی اسرائیلی را نیز متقابلاً مورد هدف قرار نمی داد و همان اعتراضات مسالمت آمیزی که با نشان دادن کودکان غزه در رسانه ها انعکاس یافت، به خیال برخی تأثیری در طرف اسرائیلی نگذاشت، اما بزرگترین تأثیر را روی افکار عمومی جهانیان گذاشت و یکی از عوامل تقویت جبهه فلسطینی در مقابل اسرائیل بود. همان محاصره غزه که اسرائیل آن را برای تهدید و محدودیت شما اعمال کرد، این که بدون توسل به خشونت و با کشتی های صلح به مبارزه با آن روی آورده اید، به تهدید و باختی جدی برای اسرائیل بدل شده است. روابط اسرائیل با ترکیه تیره شد و به هم خورد و افکار عمومی جهانیان نسبت به مظلومیت مردم غزه و ستمگری اسرائیل افشا گشت و حالا کالا و خدمات در غزه آن قدر زیاد است که بعضاً از آنجا برای مصر فرستاده می شود. گذرگاه رفح نیز که قرار است به زودی باز شود و این ها یعنی برد چند سویه برای شما و باخت چند سوی برای طرف جنگ طلب اسرائیلی.

چهارم دولت کنونی اسرائیل باز با رندی، اعلام کرده که سازمان آزادی بخش فلسطین بین صلح با اسرائیل یا حماس باید یکی را انتخاب کند! تو گویی حماس هم کشوری دیگر است که بین اسرائیل و آن کشور دیگر، فلسطینیان باید یکی را برگزینند!؟ حماس گروهی فلسطینی است که اتحاد یا عدم اتحاد با آن به هیچ کشوری، از جمله اسرائیل هیچ ربطی ندارد و اگر دولتی که بخواهد در فلسطین تشکیل شود، گروهی از فلسطینیان را نادیده بگیرد، یعنی دولتی دموکراتیک نیست و فلسطینیان نیز همچون اسرائیلیان –احزبا اسرائیلی- در مورد توافقات با طرف مقابل با هم اختلاف نظر دارند. جالب است، اسرائیل خود هنوز کشور فلسطینی را با امضای توافق صلح به رسمیت نشناخته، -چنان که سازمان ملل نیز- بعد طرف فلسطینی را وادار می سازد تا یک طرفه اسرائیل را به رسمیت بشناسد و اگر گروهی فلسطینی نیز به رسمیت نشناخت، پس قرارداد ملغی است!؟ همین حالا برخی از خاخام های تندروی یهودی نه تنها در گفتگو با رسانه ها، فلسطین را به رسمیت نمی شناسند، بلکه ریختن خون شان را نیز مباح دانسته اند، آیا طرف فلسطینی باید بگوید، اسرائیل می بایست بین آنان و این یهودیان یکی را انتخاب کند!؟ ما در هیچ کجای دنیا توافق یک طرفه نداریم؟ اسرائیل، فلسطین را برحسب یک کشور هنوز با قراردادی رسمی به رسمیت نشناخته و سازمان ملل نیز. بعد طرف فلسطینی که دولت رسمی فلسطینی است، اسرائیل را به رسمیت بشناسد که آن نیز شناخته و هر گروهی دیگر نیز باید به رسمیت بشناسد!؟ این گروه های فلسطینی نیستند که موضع رسمی اعلام کرده یا اساساً موضع شان رسمیت داشته باشد. موضع رسمی هر کشوری را دولت رسمی آن کشور اعلام می کند، حتی اگر اشخاصی در کابینه اش باشند که نظری به غیر از نظر دولت رسمی داشته باشند –که در نظام های پارلمانی که با ائتلاف احزاب رقیب تشکیل می شوند، زیاد است- آن ملاک نیست، بلکه نظر رسمی دولت، شرط به رسمیت شناختن است. به رسمیت شناخت با اعلام لفظی تحقق نمی یابد، بلکه با امضای رسمی قرارداد توافق رسمیت می یابد که طرف اسرائیلی تاکنون نکرده است. عملاً نیز اسرائیل طرف فلسطینی را به رسمیت نمی شناسد و هر موقع خواست، به آنجا حمله می کند و ترور می کند و یک دلیلی نیز می آورد. هر کشوری می تواند دارای گروه های تروریستی باشد، اما این بدان معنی نیست که کشوری دیگر سر خود به داخل مرزهای کشور دیگر حمله نظامی کند و اشخاص یا پایگاه هایی را مورد حمله قرار دهد و اگرچنین کند، یعنی در عمل آن را به عنوان یک کشور مستقل که دولت اش موظف است تا به شناسایی و دستگیری گروه های تروریست اش اقدام کند، به رسمیت نمی شناسد. این نحوه دبه درآوردن و یاغی گری و انتظار التزامات یک طرفه نه در قرن حاضر که در تاریخ کم سابقه است!؟

از سویی، نکته کلیدی دیگر آن است که طرف اسرائیلی هنوز امیدوار است که با وجود آن اختلاف دیدگاه بین فتح و حماس، این توافق را ظاهری ببیند و برایش برنامه ریزی کند. با توجه به نشست هایی که حماس با گروه های دیگر فلسطینی جهت عدم خمپاره پراکنی برای پاسخگویی به حملات اسرائیلیان داشته و توافقات طرف های فلسطینی طبعاً فعالیت های غیرقانونی و مهمتر از آن، غیرانسانی و تروریستی کنار گذاشته شده اند، اما در مورد به رسمیت شناختن کشور اسرائیل، احتمالاً اختلاف نظراتی وجود دارد که طرف اسرائیلی روی همان مترکز خواهد شد. از این روی توجه به چند نکته ضروری است. هر دولت ائتلافی که در فلسطینی تشکیل شود، طبعاً گروه ها و اشخاص این ائتلاف که از احزاب مختلف اند، دیدگاه های مختلفی درباره آینده فلسطینی و اسرائیل می توانند داشته باشند، اما نظر دولت فلسطینی را تنها سخنگوی رسمی آن اعلام می کند و اگر گروه هایی هستند که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند، مسأله ای نیست، بلکه مسأله این است که اساساً به رسمیت شناختن کار شخص یا گروه یا حزب یک کشور نیست، بلکه دولت منتخب آن کشور است. طرف های فلسطینی باید یاد بگیرند تا برای اختلاف نظرات یکدیگر احترام و مشروعیت قائل شوند. چون اگر پیش از تشکیل کشور فلسطینی یاد نگیرند که با هم با وجود تمامی اختلاف دیدگاه ها، کار کنند، در اداره فردای آن نیز نخواهند توانست با کمک هم آینده کشور و مردم شان را بسازند و درگیری از اسرائیل با فلسطینی به درگیری بین فلسطینیان بدل می شود؛ امری که اسرائیل در سال های پیش نیز با تهییج اختلافات و تندرویها درصدد پیگیری آن بین فلسطینیان بود و تا قبل از توافقات فتح و حماس تا حد زیادی بدان نیز دست یافته بود.

و خلاصه مهتر از همه، گروه های فلسطینی که به مبارزه با اسرائیل اعتقاد دارند، باید بدانند که هویت مبارزه و مهمتر از آن، مبارزه سودمند و موثر در دنیای امروز چیست. چنان که در کشورهای خاورمیانه می بینید، مبارزه مسالمت آمیز است که کارا و مفید است و در دنیای امروز کشوری که دست به اسلحه برای مبارزه ببرد، به شدت منزوی خواهد شد و به نتیجه نیز نمی رسد. پس بدانید که برای مبارزه با دشمنتان به جای اسلحه، به شطرنج با او بپردازید و زمانی موفق خواهید شد که به شکل واقع بینانه ای متغیرها و مهرهای شطرنج منطقه و روابط بین الملل را بدرستی تجزیه و تحلیل کنید، نه این که به همه کس بدبین باشید و همه چیز را محکوم کنید. فراموش نکنید، رسالت شما، گرفتن چند وجب خاک نیست که آن، کار بسیاری از کشورگشایان جنایتکار تاریخ بود. رسالت شما، کاری است که در تاریخ سابقه نداشته است: قدس از مکانی برای جنگ و خونریزی ادیان می بایست به مکانی برای همزیستی ادیان با یکدیگر بدل شود و تنها در آن زمان است که واقعاً مکانی مقدس خواهد بود.

کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری



همچنین مشاهده کنید