یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نقد درون گفتمانی اصولگرایان


نقد درون گفتمانی اصولگرایان

انقلاب اسلامی به عنوان نقطه عزیمت حرکت اسلامی ملت ایران برای تحقق جامعه اسلامی از دل مردم جوشید و تمام نشانه هایی که دراین گفتمان نضج یافتند, خصلت مردمی داشتند

اصولگرایان که امروز زمام قدرت را در کشور به دست دارند، در مسیر نقد درون گفتمانی گام‌های جدی را برداشته‌اند.التزام به بایسته‌های اصولگرایی خلاق و انتقادی که اولین بار در سال ۸۴ توسط عماد افروغ مطرح شد درتحلیل گفتمانی اصولگرایان جایگاه خود را پیدا کرده است. فرایند نقد درون گفتمانی که به تعبیر افروغ معیارها و محک‌های آن،‌مفاهیم و نشانه‌های انقلاب‌اسلامی است چیزی شبیه به نوشتن یک داستان است. نویسنده پس از نقطه شروع به مرحله فراز و فرود و گره‌های اصلی و فرعی داستان می‌رسد و در نقاط پایانی هر مرحله، از گره‌های مختلف گره‌گشایی می‌کند. به هر حال مهم این نکته است که نتیجه را نویسنده می‌نویسد. نویسنده در قصه جمهوری اسلامی، همان انقلاب‌اسلامی است که پایان و نتیجه داستان را مطابق با معیارها و شاخص‌هایی که مردم بر اساس آن انقلاب کردند، رقم می‌زند. انقلاب اسلامی به‌عنوان نقطه عزیمت حرکت اسلامی ملت ایران برای تحقق جامعه اسلامی از دل مردم جوشید و تمام نشانه‌هایی که دراین گفتمان نضج یافتند، خصلت مردمی داشتند . انقلاب اسلامی نه انقلاب روشنفکران بود ونه انقلاب طبقات کارگر؛ انقلاب اسلامی مولودمفهوم کلان مردم با تمام ابعاد و زوایای آن در جامعه ایران بود که منحصر به طبقه خاصی نمی‌شد. همین روحیه مردم گرایانه دولت نهم و مجلس هفتم در دوره کنونی به‌طور بی‌سابقه‌ای این دو قوه را مستظهر به حمایت عمومی نموده وافکار عمومی به واسطه اخلاق حکومتی اصولگرایانه طعم متفاوت مردم‌گرایی دینی را از دموکراسی غربی چشیده‌اند. مردم‌‌گرایی دینی ترجمان این بخش ازنامه حضرت امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر نخعی است که “دوست داشتنی‌ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه‌ترین و در عدل فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم گسترده‌ترین باشد که همانا خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین می‌برد اما خشم خواص را خشنودی همگان بی‌اثر کند.”

این روحیه همراه با گرایشات اصیل دینی اصولگرایان آنها را بیش از دیگر جریانات سیاسی به قضاوتهای به دور از جانبداری ملتزم نموده است . در واقع اصولگرایان خود را ملتزم می‌دانند که نقد درون گفتمانی را تعطیل نکنند و به آسیب‌شناسی توامان خود بپردازند. این آسیب‌شناسی با محک انقلاب‌اسلامی صورت می‌گیرد.

به نظر می‌رسد این رویکرد با گفتمان مردمسالاری دینی سازگار است و می‌تواند موجبات غنای مفهوم این گفتمان را فراهم کند. از سویی التزام به بایسته‌های اصولگرایی انتقادی ضمن تنظیم و بهینه‌سازی چیدمان و هندسه سیاسی کشور جایی برای انتقادات بی‌مبنای رقیب و یا اپوزیسیون نخواهد گذاشت و به بلوغ و توسعه سیاسی کشور کمک می‌کند. انتقاد درون گفتمانی یک وضعیت کاملا طبیعی است که تحلیل‌های مصنوعی قادر نیست آن را به هم بریزد.اما دوم خردادی‌ها به دلیل قابلیت‌های ضعیف خود درمعادلات سیاسی کشور اولین جریانی بودند که از هندسه چندضلعی رقابت لطمه دیدند. قطب‌بندی فضای سیاسی کشور با توسل به نقاشی یک جامعه ستیزآلود امکان بی‌بدیلی رابرای رشد گروه‌های دوم خردادی فراهم کرده بود که البته در سال‌های اخیر باظهور اضلاع دیگر طبیعتا این طیف ضعیف از گردونه رقابت حذف شد. اما این جریان مجددا در پی آن است با تزریق فرهنگ سیاسی متنازع conflictual political culture به فضای گفتمانی جامعه این گونه وانمود کند که نظرات عمومی درباره راه‌حل‌های مشکلات کشور دچار یک دو دستگی بی‌سابقه‌ای شده است و دراین قطب بندی دوم خردادی‌هادر موضع “منجی” یا “پری” ویا هر چیز دیگری که شیک و مثبت به نظر می‌رسد قرار دارند. این گروه‌ها با اخلال در فرایند رقابت مثبت در پی برقراری نوعی از توازن قدرت سیاسی هستند که بازتاب افکارعمومی نمی‌باشد . اما ازآنجا که این پروژه بازتاب واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی کشور نیست نمی‌تواند راهبرد انتخاباتی موفقی برای دوم خردادی‌ها باشد. جریان اصلاحات بهتر است به جای سیاه‌نمایی و دیوسازی خود را در افکار عمومی کشور به اثبات برساند.

علیرضا همایونفر



همچنین مشاهده کنید