دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کودتا از درون


کودتا از درون

۱۱سپتامبر روز تاریخ سازی است هم برای امریکا و هم برای شیلی

۱۱سپتامبر روز تاریخ سازی است هم برای امریکا و هم برای شیلی. در هر دو کشور اتفاقی خونین رخ داد تا این روز از صفحه ذهن ملت این دو کشور هرگز پاک نشود. در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ ترکیبی از نیروهای نظامی شیلی (ارتش، نیروی دریایی، هوایی) کودتا علیه دولت آلنده را به انجام رساندند و طی به توپ بستن قصر محل سکونت سالوادور آلنده او جان باخت. کودتای سال ۱۹۷۳ رسماً به دوران ریاست جمهوری دموکراتیک که در سال ۱۹۲۵ بنا به قانون اساسی شیلی به تصویب رسیده بود، پایان داد. در خاطرات پینوشه آمده است که او طراح اصلی توطئه بوده است و از مقام خود به عنوان فرمانده کل به منظور هماهنگ کردن نیروهای نظامی قبل و بعد از کودتا، سوءاستفاده کرده است. البته در مورد سخنان خود پینوشه در این جریان شک و شبهه بسیار است، به خصوص اینکه گاهی گفته می شود او کودتا را به راه انداخت ولی شواهدی در این زمینه که او یکی از به راه اندازندگان کودتا باشد، وجود ندارد.

در ماه های بعد از کودتا حزب حاکم کتابی به نام ال لیبرو بلانکو دل کامبیو (کتاب سفید تغییر حکومت در شیلی) را انتشار کرد که منظور از چاپ آن موجه و قانونی جلوه دادن کودتا بود. در این کتاب اظهار شده بود که خود- کودتایی به صورت واضح قابل پیش بینی بود و خود دولت آلنده نیز در آن شرکت داشته است (طرح زتا). سازمان اطلاعاتی امریکا در مورد این ادعا ها می گوید، برنامه زتا تنها یک نوع تبلیغ سیاسی دولتی است؛ تبلیغی که همچنان تعدادی از تاریخ نگاران شیلیایی به آن استناد می کنند. آگوستو پینوشه در سال ۱۹۱۵ در شهر بندری والپاریزو واقع در شیلی به دنیا آمد. پدرش ورا و مادرش آولینا حدود قرن ۱۸ میلادی به شیلی مهاجرت کرده بودند و از جمله مهاجرین شیلیایی محسوب می شدند. او مدارس ابتدایی و راهنمایی (مرحله دوم تحصیل) را در صومعه سن رافائل در شهر والپاریزو گذراند. در سال ۱۹۳۷ به هنگ چاکابوکو در پارگوته نام نویسی کرد و دو سال بعد در سال ۱۹۳۹ با درجه ستوانی به هنگ میپو نکه، پادگانش در شهر والپاریزو نقل مکان کرد و سپس دوباره در سال ۱۹۴۰ به مدرسه سواره نظام بازگشت. در سال ۱۹۴۳ با لوچیا هریارت ازدواج کرد. این زن برای او پنج بچه به دنیا آورد که سه دختر (آینز لوچیا، ماریا ورونیکا، جاکولین ماری) و دو پسر (آگوستو اوسوالدو و مارکو آنتونیو) بودند.

در اواخر سال ۱۹۴۵ به هنگ کاراپانگو پیوست که در شمال شهر ایکویکه مستقر شده بود. در سال ۱۹۴۸ به دانشگاه جنگ وارد شد اما به دلیل اینکه جوان ترین مامور نظامی بود و وظیفه سرویس رسانی به منطقه زغال سنگ لوتا را برعهده او گذاشته بودند، نتوانست تحصیلش را ادامه بدهد. در سال بعد دوباره به دانشگاه جنگ برگشت. پس از اینکه مقام مامور رئیس ستاد مرکزی را در سال ۱۹۵۱ به دست آورد توانست به عنوان استاد در دانشگاه جنگ، جغرافیای جنگی و ژئوپولتیک تدریس کند. او همچنین به عنوان سردبیر مجله سین آگویلاس (یک هزار عقاب) نیز فعالیت می کرد. در اوایل سال ۱۹۵۳ با بالاترین رتبه، برای دوسال او را به هنگ رانکاگوا در امریکا فرستادند و در همان زمان به درجه پروفسوری نائل شده و به سانتیاگو برای تصاحب پست جدید نقل مکان کرد.

در سال ۱۹۵۶ به عنوان سازمانده برای ماموریت نظامی برای بیشتر کردن تشریک مساعی در دانشگاه جنگ برگزیده شد. این انتخاب را گروهی از افسران جوان ترتیب داده بودند که او مجبور به معلق گذاشتن تحصیلش در رشته حقوق برای انجام این وظیفه شد. این ماموریت سه سال و نیم به طول انجامید. طی این سه سال و نیم او بیش از پیش به تدریس در رشته های ژئوپولتیک، جغرافیای نظامی و سیاست های اطلاعاتی پرداخت. در اواخر سال ۱۹۵۹ به شیلی بازگشت و او را به دفتر مرکزی مقر لشگر شیلی فرستادند که در آنتوفاگستا قرار داشت. همچنین طی این موفقیت توانست به قائم مقامی دانشگاه جنگ نیز برسد.

در سال ۱۹۶۸ سیر موفقیت ها بیشتر شد، ابتدا فرمانده ستاد در لشگر دوم شیلی شد سپس به عنوان فرمانده کل لشگر ششم در ایکویکو گماشته شد. پینوشه توسط خود سالوادور آلنده در سال ۱۹۷۳ به عنوان فرمانده کل لشگر برگزیده شد و این درست چند ماه قبل از این بود که کودتا به وقوع بپیوندد و آلنده از حکومت خلع شود. بعد از کودتا اعضای گروه سری، به منظور ریاست جمهور شدن یکی از چهار عضو برجسته برنامه ریزی می کنند. این در حالی بود که پینوشه در مدت بسیار کمی جای پای خود را در گروه به عنوان رهبر تثبیت کرد و سپس خود را به عنوان «رهبر ملی» خطاب کرد و در تاریخ ۱۷ اکتبر ۱۹۷۴ خودش را رسماً به عنوان رئیس جمهور شیلی برگزید.

ژنرال لینت نماینده نیروی هوایی پس از چندی با سیاست های پینوشه مخالفت کرد ولی پینوشه او را مجبور به بازنشستگی اجباری کرد و ژنرال فرناندو را به جای او جایگزین کرد.

پینوشه در سال ۱۹۸۰ مقدمات یک همه پرسی به منظور تصویب قانون اساسی جدید را فراهم کرد. قانون اساسی جدید توسط جیم گازمان یکی از وابستگان پینوشه تهیه و ارائه شده بود و این اقدامات و اقدامات دیگر از جانب جناح راست حاکم پست ریاست جمهوری را کاملاً در اختیار پینوشه قرار داد. قانون اساسی جدید، منجر به به وجود آوردن پست ها و رده های جدید دولتی در شیلی شد که از جمله آنها می توان به قوانین دیوان محکمه و سازمان اطلاعات و امنیت شیلی اشاره کرد. این قانون اساسی همچنین یک نسخه سهل الوصول را در سال ۱۹۸۸ به مردم شیلی تجویز کرد که در یک رفراندوم تک انتخابی، مردم مجبور به انتخاب مجدد پینوشه برای پست ریاست جمهوری شدند. در مورد این همه پرسی فرمایشی نیز مدارک بسیاری در دست است که کاملاً فرمایشی و همچنین همراه با تقلب بوده است.

در سال ۱۹۸۳ نیروهای مخالف با رژیم وقت شروع به سازماندهی کردند. این نیروها اکثراً جنبش های کارگری را شامل می شدند که موجب تحریک و عکس العمل های نظامی و سختگیرانه از جانب دولت و پلیس وقت شدند که سر بریدن پروفسور ژوزه مانوئل پارادا روزنامه نگار مانوئل گویررو و سانتیاگو ناتینو از این جمله بود. البته انجام این کارها از جانب دولت منجر به استعفای ژنرال کیزر مندوزا در سال ۱۹۸۵ از کمیته سری شد. در سال ۱۹۸۶ سازمان اطلاعات و امنیت موفق به کشف نزدیک به ۸۰ تن انواع اسلحه های سبک و سنگین از یک مرکز ماهی گیری کوچک در کاریزال باجو شد. این اسلحه ها از تفنگ ها و مواد منفجره سی۴ و انواع موشک های زمین به زمین تشکیل می شدند و توسط آلمان غربی و شوروی برای کمک به گروه های کمونیستی شیلی فرستاده شده بود. در ماه سپتامبر اسلحه های رسیده از منابع مشابه در یک ترور نافرجام علیه پینوشه استفاده شد که تنها پنج تن از محافظین پینوشه را کشت و همچنین پس از آن ماشین زره پوش مخصوص پینوشه هدف یک راکت که منفجر نشد قرار گرفت و پینوشه دوباره جان سالم به در برد. پس از کودتا، ده ها هزار نفر از مردم پایتخت دستگیر شده و در استادیوم فوتبال شهر سانتیاگو که به یک قتلگاه مبدل شد، محبوس شدند.

هزاران نفر در زندان های نظامی با توسل به وحشیانه ترین روش ها کشته شده و هرگز سرنوشت آنها مشخص نمی شود. حکومت وحشت بر شیلی سایه می افکند، دوره دیکتاتوری تحت حمایت امریکای ژنرال آگوستو پینوشه که ۱۶ سال طول کشید، سیاه ترین دوران تاریخ شیلی محسوب می شود. سرانجام در سال ۱۹۸۹ میلادی ژنرال پینوشه ناگزیر به کناره گیری از قدرت شد و کشور شیلی به طور مسالمت آمیزی بار دیگر راه دموکراسی را در پیش گرفت. پینوشه به خاطر جنایاتش هرگز مجازات نشد و در ۱۰ دسامبر سال ۲۰۰۶ در سن ۹۱ سالگی در شهر سانتیاگو درگذشت.