دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
اسطوره سرمایه اجتماعی در توسعه اجتماع
●مقدمه
پیدایش بسیار سریع سرمایه اجتماعی یکی از جریانهای عمده در علوم اجتماعی و سیاست عمومی آمریکا در دهه اخیر است، و بهخصوص در مورد توسعه مسکن و جامعه محلی صادق است. این نکته در نشست بهار ۱۹۹۹ انجمن امور شهری شهر لوئیزویل در ایالت کنتاکی آشکار بود. سرمایه اجتماعی موضوع اصلی این کنفرانس بود و موضوع بحث بر این محور بود که چگونه میتوان سرمایه اجتماعی را در جوامع محلی کمدرآمد جامعه آمریکا ایجاد کرد. همچنانکه این نشست نشان داد، سرمایه اجتماعی تنها در طی نیم دهه به یکی از مسائل اصلی دستاندرکاران و پژوهشگران توسعه اجتماعی تبدیل شده بود. اندکی بعد از آن در حومه ثروتمندنشین شهر لیتلتون در ایالت کلرادو دو دانشآموز وارد مدرسه خود شدند و شروع به تیراندازی به همکلاسیهای خود کردند. این حادثه غمانگیز به شروع بحثهائی در زندگی عمومی مردم آمریکا، از جمله موضوع انزوا و از خود بیگانگی بخش بزرگی از زندگی حومهنشینی، دامن زد (Hamilton ۱۹۹۹, Schiff ۱۹۹۹).
البته، این امر انتقادی تازه بر علیه حومهها محسوب نمیشود. در واقع مردم، مدتها بود که چنین انتقاداتی را مطرح میکردند (Friedan ۱۹۶۳, Jackson ۱۹۸۵, Langdon ۱۹۹۴, Wood ۱۹۵۸).
اما این احساس منزوی بودن در حومههای ثروتمندنشین (که در حال حاضر تنها بخشی از دنیای حومهنشین مبتنی بر اختلاف طبقاتی و نژادی هستند) در دهه ۱۹۹۰ قدرت تازهای پیدا کرد و از جمله به رشد سریع هم خانگی و جنبشهای جدید شهرنشینان انجامید (Hanson ۱۹۹۹۶, ۱۹۹۴, knack ۱۹۹۶, McCamant and Durrett ۱۹۸۸, Muschamp Katz ۱۹۹۶, Talen ۱۹۹۹).
اما چنین مفهومی از انزوا مشکلآفرین است. اگر ثروتمندان ایالات متحده آمریکا با انزوای اجتماعی مبارزه میکنند، چرا افرادی وجود دارند که نگران توسعه اقتصادی در مناطق کمدرآمد هستند و بر اهمیت شبکهها و روابط اجتماعی بهعنوان شیوهای برای خروج افراد و اجتماعات کمدرآمد از فقر تأکید میورزند؟ بهطور خلاصه، گسستی میان تجارب ثروتمندان از یک سو و توصیهها برای فقرا از سوی دیگر در زندگی آمریکائی به چشم میخورد. این گسیختگی به خودی خود باید مردم را وادارد تا فایده سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی جامعه را زیر سؤال ببرند.
این مقاله معانی و کاربردهای سرمایه اجتماعی را بحث خواهد کرد و خواهد گفت که جایگاه ممتاز کنونی آن در توسعه اقتصادی اجتماع گمراهکننده است. ولی باید تصریح کرد که این مقاله ادعا نمیکند که سرمایه اجتماعی در تولید و بازتولید موفقیت فردی و پایگاههای طبقاتی نقشی ندارد و از مؤلفههای مهم تشکیلدهنده آن محسوب نمیشود. اما آنچه این مقاله تأکید دارد نحوه تعریف و استفاده ما از اصطلاح سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی اصطلاحی انعطافپذیر (Moore Lappe and Du Boid ۱۹۹۷, ۱۱۹)، با معانی متفاوتی است. با این وجود مفهومی که از سرمایه اجتماعی در نظریه و عمل توسعه اجتماعی وارد شده سرمایه اجتماعی رابرت پاتنم است (Putnam ۱۹۹۳a, ۱۹۹۳b, ۱۹۹۵, ۱۹۹۶, ۱۹۹۸, ۲۰۰۰) که در آن این اصطلاح هم مفهوم جامعه مدنی را در خود دارد و هم تصور میشود که موتور اصلی رشد اقتصادی و دولت دموکراتیک است. اما استدلالهای پاتنم عمیقاً ناقص است و از پشتوانههای تجربی و نظری لازم برخوردار نیست، بنابراین کار توسعه اجتماعی متأثر از قالب نظری او نیز ناقص و گمراهکننده خواهد بود. حال قبل از طرح این استدلالها، مقاله حاضر ب اختصار مفهوم سرمایه اجتماعی و چگونگی شکلگیری آن از طریق کاربردش توسط لوری (۱۹۹۷)، بوردیو (۱۹۹۸)، کلمن (۱۹۹۸) و سرانجام پاتنم (۱۹۹۳a, ۱۹۹۳b, ۱۹۹۵, ۱۹۹۶, ۲۰۰۰) و پیروان او را بحث خواهد کرد.
●سرمایه اجتماعی چیست؟
اگرچه محدودیت زمان و فضا اجازه توصیف کاملی از ادبیات فراوان درباره سرمایه اجتماعی را که در طی هفت سال اخیر ظاهر شدهاند نمیدهد (Chupp ۱۹۹۸, Fine ۲۰۰۱, Foley and ۱۹۹۸, Wills ۲۰۰۰ Edwards ۱۹۹۷, ۱۹۹۸, Portes) و اما شرح مختصری از معانی مختلف این اصطلاح اهمیت بسیاری دارد. البته دقیقاً روشن نیست که اولین بار چه کسی از این واژه استفاده کرده است اما نخستین کاربرد مهم آن از سوی لوری (۱۹۹۷) در فصلی از کتابی است که برداشت فردگرایانه محدود و ذرهای از سرمایه انسانی را در نظریه اقتصادی نوکلاسیک مورد انتقاد قرار داده است، او مینویسد:
بستر اجتماعی بلوغ فرد به شدت تعیینکننده آن چیزی است که در غیر اینصورت افراد لایق در شرایط یکسان میتوانند آن را بهدست آورند. این بدان معنا است که برابری مطلق فرصت، که در آن شانس موفقیت فرد فقط به توانائیهای ذاتی او بستگی دارد، آرمانی دستنیافتنی است... خاستگاه اجتماعی یک فرد تأثیری آشکار و مهم بر مقدار و منابعی دارد که در نهایت برای پیشرفت او سرمایهگذاری میشود. بنابراین بهکارگیری مفهومی از سرمایه اجتماعی برای نشان دادن پیامدهای موقعیت اجتماعی میتواند در تسهیل کسب خصوصیات سرمایه انسانی استاندارد مفید باشد (Loury ۱۹۷۷:۱۷۶).
بیتردید لوری در این ارزیابی محق بود، و یقیناً موقعیت کسی که در شرق نیویورک (بروکلین) یا در بخش جنوبی شهر شیکاگو بزرگ میشود با موقعیت فردی که در گرینیچ در ایالت کانکتیکات یا گلنکو در ایالت ایلینوی تربیت میشود یکسان نیست. این موضوع توضیح واضحات است. ولی لوری باید این بحث را پیش میکشید چون این توضیح ظاهراً بدیهی واقعیت برای نظریهپردازان سرمایه انسانی پیرو بکر (Becker ۱۹۵۷, ۱۹۶۴)، که بر نظریههای کار در اقتصاد آمریکا حاکم شدند مسلماً بدهی نبود. شکلگیری سرمایه انسانی بهجای آنکه بهعنوان فرآیندی ذاتاً اجتماعی تلقی شود که هست - برای مثال، دانشآموزی که به مدرسه میرود از شرایط محل، مدیریت یا تأمین بودجه آن مدرسه جدا نیست - تقریباً بهطور کامل به موضوعی درباره داشتن یا نداشتن دستاورد فردی تبدیل شده بود.
در همین ایام، پییر بوردیو (۱۹۸۵)، جامعهشناس فرانسوی، نظریهای بسطیافته از سرمایه اجتماعی را مطرح کرد، ولی از نظریه او در ادبیات کنونی مربوط به سرمایه اجتماعی در توسعه اجتماعی کمتر استفاده شده است. این امر مایه تأسف میباشد زیرا نظریه بوردیو احتمالاً مفیدترین اهتمام نظری و موشکافانه درباره این موضوع است. استفاده بوردیو از اصطلاح سرمایه اجتماعی (۱۹۸۵) تلاش آشکاری برای درک نحوه شکلگیری طبقات و اختلافات طبقاتی است. سرمایه اجتماعی مادامیکه بهوسیله شبکهها و روابط اجتماعی ایجاد گردد، هرگز مجزا از سرمایه نیست. از نظر بوردیو (۱۹۸۵) سرمایه، هم زمان هم مربوط به علم اقتصاد است و هم مجموعهای از روابط مبتنی بر قدرت که قلمروها و تعاملات اجتماعی مختلفی را بهوجود میآوردند که معمولاً نامرتبط با علم اقتصاد تصور میشوند. دو جزء اصلی کار بوردیو در مباحثات کنونی سرمایه اجتماعی مفقود شدهاند. اولاً، تولید، و بازتولید، سرمایه فرآیندی است که ذاتاً با قدرت پیوند دارد. در واقع، استنباط بوردیو (۱۹۸۵) از سرمایه بهگونهای است که او تقریباً سرمایه و قدرت را مترادف با هم میداند. ثانیاً، چون موضوع مورد علاقه او تولید اجتماعی طبقات است، او بین شبکههای اجتماعی که یک فرد در آنها جای گرفته و از دل این شبکهها است که سرمایه اجتماعی پدیدار میشود، و پیامدهای آن روابط اجتماعی، تفاوت قائل میشود. یعنی، شبکههای اجتماعی را نباید صرفاً با تولیدات آن روابط اجتماعی برابر دانست، زیرا چنین کاری شبکههای اجتماعی را نامرئی میسازد. شبکههائی که میتوانند بسیار متراکم باشند ولی در عین حال بهدلیل نبود دسترسی به آنها نمیتوانند منابعی را تولید کنند.
بهرغم این تلاشهای اولیه، کسیکه سرمایه اجتماعی را وارد جریان اصلی علوم اجتماعی آمریکا کرد مسلماً جیمز کلمن (۱۹۹۸) بود که گفت:
سرمایه اجتماعی برحسب کارکردی که دارد تعریف میشود. این مفهوم نه یک موجود منفرد بلکه دربرگیرنده موجودیتهای مختلفی است که تمامی آنها در دو عنصر مشترک هستند، یعنی همه آنها جنبههائی از ساخت اجتماعی را در خود دارند، واکنش معینی از کنشگران را (در درون این ساختار) تسهیل میکنند. سرمایه اجتماعی همانند دیگر اشکال سرمایه، مولد است و رسیدن به اهدافی را امکانپذیر میسازد و در نبود آن دستیابی به آن اهداف ناممکن خواهد بود. سرمایه اجتماعی همانند سرمایه مادی و سرمایه انسانی، کاملاً قابل مبادله نیست اما میتواند مختص به فعالیتهای مشخصی باشد. شکل مشخصی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل بعضی از کنشها ارزشمند است میتواند برای کنشهائی دیگر بیفایده یا حتی مضر باشد. سرمایه اجتماعی بر خلاف اشکال دیگر سرمایه، در ذات ساختار روابط میان کنشگران وجود دارد.
کلمن (۱۹۸۵)، پس از این تعریف نسبتاً مبهم از سرمایه اجتماعی (markusen ۱۹۹۹, Portes ۱۹۹۸) مجموعههای مختلفی از کنشها، پیامدها و روابط را سرمایه اجتماعی مینامد. از نظر او سرمایه اجتماعی ذاتاً قادر به کار است، و سرمایه اجتماعی هر آن چیزی است که به مردم و نهادها امکان عمل میدهد. بنابراین، سرمایه اجتماعی یک مکانیزم، یک شیئی، یا یک پیامد نیست، بلکه بهطور همزمان هر یک یا تمامی آنها است. پورتز (Portes ۱۹۹۸) این تعریف را بهعنوان گامی ضروری در تکامل و تکثیر ایده سرمایه اجتماعی مشاهده میکند و میگوید: کلمن خودش با گنجاندن برخی مکانیسمهای بهوجودآورنده سرمایه اجتماعی، پیامدهای داشتن سرمایه اجتماعی، و سازمان اجتماعی قابل تصرف و فراهم کننده زمینه پیدایش منابع و پیامدها در این اصطلاح، آن تکثر را شروع کرده (۱۹۹۵:۵). سرانجام اینکه سرمایه اجتماعی از نظر کلمن (۱۹۸۸)، له لحاظ هنجاری و اخلاقی خنثی است. یعنی، نه مطلوب است و نه نامطلوب، و صرفاً با فراهم کردن منابع لازم وقوع کنشها را امکانپذیر میسازد.
●پاتنم و تکثیر نظریه سرمایه اجتماعی
اگرچه اثر ۱۹۸۸ کلمن، اصطلاح سرمایه اجتماعی را وارد علوم اجتماعی کرد، ولی منبع اصلی دستاندرکاران و ژوهشگران توسعه اجتماعی رابرت پاتنم است (۱۹۹۳a, ۱۹۹۳b, ۱۹۹۵, ۱۹۹۶, ۲۰۰۰). سرمایه اجتماعی یا کار پاتنم کاملاً دوباره تعریف و به شدت در مطالعات مربوط به توسعه، هم در ایالات متحده و هم در سطح بینالمللی، اثرگذار میشود (Gittell and Vidal ۱۹۹۸, Lang and Hornburg Miller ۱۹۹۸, ۱۹۹۷, Moore Lappe and Du Bois ۱۹۹۷, Schulgasser ۱۹۹۹, Servon ۱۹۹۸, Temkin and Rohe Wallis ۱۹۹۸, ۱۹۹۸, Wallis, Crocker and Schechter ۱۹۹۸, Wilson ۱۹۹۷). در واقع، برای افراد بسیاری در بانک جهانی، سرمایه اجتماعی به حلقه مفقوده در توسعه اقتصاد جهانی تبدیل شده است (Harriss and de Renzio ۱۹۹۷). چاپ، با توصیف تأثیر سرمایه اجتماعی پاتنم بر توسعه اجتماعی، صریحاً میگوید در بحث مربوط به محلات فقیرنشین و مشکلات جامعه در کل، سرمایه اجتماعی به نوشداروئی تبدیل شده است (۱۹۹۲:۲). بهعلاوه، باز تعریف پاتنم از سرمایه اجتماعی تقریباً به اندازه تأثیر گسترده بحث او چشمگیر است، و از اینرو، مستلزم بحث قابلملاحظهای در اینجا است. این مقاله استدلال میکند که سرمایه اجتماعی با تعریف مجدد پاتنم دیگر معیار مناسبی برای توسعه اقتصادی محلی یا اجتماعی نیست.
زمانیکه پاتنم نخستین بار از اصطلاح سرمایه اجتماعی در کتاب راهاندازی دموکراسی، کتابی درباره سیاست ایتالیا استفاده میکند چندین تغییر مهم به وقوع میپیوندد. و با آن او از آن زمان به بعد دیدگاههایش را بسط و گسترش داده، ولی آنها را بهطور بنیادین تغییر نداده است. اول، سرمایه اجتماعی از چیزی که افراد به آن واقعیت میبخشند به چیزی که به تملک افراد یا گروهی از مردم در مناطق، اجتماعات، شهرها، کشورها یا قارهها درمیآید (یا نمیآید) تغییر کرده است. دوم، سرمایه اجتماعی با جامعه مدنی یا بهطور دقیقتر با یک دیدگاه خاص توکویلی جدید از جامعه مدنی آمیخته شده است. بنابراین، جمعیتهای داوطلبانه (نیکوکاری) و غیردولتی، مبتنی بر اعتماد، به نهادهائی تبدیل میشوند که از طریق آنها سرمایه اجتماعی تولید ایجاد میشود. سوم، سرمایه اجتماعی عمدتاً به امر هنجاری خوبی مبدل میشود و به خاطر (الف) حمایت از حکومت سالم و دموکراتیک و (ب) ایجاد و حفظ رشد و توسعه اقتصادی اعتبار مییابد. سرانجام، وقتی که پاتنم این دیدگاه را در مورد ایالات متحده آمریکا مطرح میکند میگوید که سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی در این کشور در حال زوال میباشد و از اواسط دهه ۱۹۶۰ چنین بوده است (۱۹۹۳b, ۱۹۹۵, ۱۹۹۶, ۲۰۰۰) و این روند حاکی از مشکل اقتصادی و سیاسی طولانی است. در این مقاله، قبل از رجوع به مشکلات این موضوعها و کاربرد آنها در کارهای مربوط به توسعه جامعه محلی، ابتدا به خود این موضوعها خواهیم پرداخت.
جیمز دوفیلیپس / امیرنصرت روحانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست