چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
آیینه ی تمام نمای اندیشه گانی حسی جامعه
به دنبال تحولات شگرفی که در اوایل قرن حاضر در تمامی عرصههای زندهگی انسان و نیز در ادبیات رخ داد، نحوهی رویکرد انتقادی به متون ادبی دستخوش تغییراتی بنیادی شد. نقد ادبی که تا پیش از آن زمان تحت تأثیر ملاحظات اخلاقی، تاریخی یا زندهگینامهیی عمدتا سویهیی فرامتنی داشت، بیشتر و بیشتر به خود متن معطوف گردید و صبغهیی عینی یافت.
یکی از ویژهگیهای انکارناپذیر نقد در دوران معاصر، گوناگونی و پیچیدهگی بیسابقهییست که با تنوع و پیچیدهگی زندهگی در عصر جدید تناظر دارد. این نوع نگرش منتقدانه میتواند محیطی را نیز که تولیدات ادبی در آن صورت میپذیرد، در بر گیرد. اگر این محیط را به صورت یک متن مورد کنکاش قرار دهیم، خاستگاه این متن (context) روح حاکم بر جامعهی هنری موجود و تأثیرپذیر از مناسبات اجتماعی جامعهی خارج از آن است.
چامسکی در نظریهی زبانی خود عنوان میکند: «هر زنجیرهی گفتاری دارای ژرفساختیست که با گشتارهای خاص تبدیل به روساخت زبانی میگردد.» در رویکردی ساختارگرایانه به این متن (فضای ادبی) میتوان این نظریه را تعمیم داد و از آن استفاده کرد. مثلا «شیراز» را میتوان به عنوان بخش کوچکی از متنی بزرگ مورد ارزیابی قرارداد و با دیدی منتقدانه به آن نگریست. متنی مجزا که تحقیقا شاخصههای خود را داراست. در نظری اجمالی به متن موجود، شاهد آثاری رونمایی هستیم با ژرفساختهایی مشخص و بعضا متفاوت. شب شعرها، انجمنهای ادبی، تعریف و تمجیدها، تولیدات عرضهشده در رسانههای مختلف و ... نشانههای روساختی این فضاست. در پارهیی اوقات روساختها دلنشیناند، هرچند ریشههای آنها اصیل نباشد، اما در نگاهی تحلیلی روساختهای فضای ادبی ما نیز چنگی به دل نمیزنند، چه، در رسانههای بومی تولیداتی عرضه میشود که اندک بهرهیی از غنای ادبی - فرهنگی ندارد.
میتوان گفت که رسانهها تبدیل به محل سیاهمشق نوباوهگان ادبی شدهاند و این خود عاملیست که به سکون و بیانگیزهگی در این فضا دامن میزند. در نگاهی عمیقتر علل نشر این تولیدات و عواقب آن را میتوان بررسی کرد که خود بحثی آسیبشناسانه را میطلبد و از فرصت این مقال بیرون است، اما آنچه به وضوح آشکار است ضعف ساختاری - زبانی و همچنین عدم ارتباط خالق اثر به صورت تنگاتنگ با محیط پیرامونی چه از نظر حسی - عاطفی چه از نظر درک محتوایی و نیز فقر آگاهی خالق است نسبت به ابزار و هنری که میخواهد در اختیار بگیرد.
اگر قائل شویم که ادبیات به نوعی هنر تلقی میگردد، این را نیز باید بپذیریم که مانند هر هنر دیگر دارای دو جنبهی تئوری و عملیست. از منظر تئوری، آگاهی از چیستی هنر و ابزاری که در اختیار میگذارد و در نظر گرفتن رسالتی که دارد مد نظر قرار میگیرد. لازمهی کسب این دانش فعالیتهای فردی در حوزهی خصوصی و تکاپوی فرد در بستر گروه است. پس دانش ادبی و تسلط تئوریک جزء لاینفک هنر محسوب میشود. پس از این است که تمرین هنر (جوشش و کوشش) آغاز میگردد. تمرین هر هنر خواه نقاشی باشد خواه دندانپزشکی پایبند یک سلسله قواعد کلیست. «انضباط، تمرکز، بردباری، علاقه و سختکوشی» لازمهی هر تمرین است. روحیهی کسب دانش ادبی و همین طور تمرین ادبی با شاخصههای خود گویی از متن فضای ادبی ما رخت بر بسته است، چه در خصوص تازهواردان چه پارهیی از پیشکسوتان. «خودبزرگبینیها و برج عاج نشینیها ژرفساختهای دیگر این متن هستند، هرچند با روساختهای تواضع و فروتنی همراهاند.» تازهرسیدهگان داعیهی سنتشکنی دارند بی آنکه بدانند سنت و سنتپرستی مقولههایی مجزایند و بی آنکه حتا نوگرایی (modernism) و پسانوگرایی (postmodernism) و صبغهی تاریخیشان را بشناسند.
«ژرفساخت ادبی محیط متنی ما دارای ساختاری محفلیست. در حیطهی ادبیات محفلی تولیدات به واسطهی تعریف و تمجید و گاهی نان قرض هم دادنها رقم میخورند و ارزیابی میشوند، نه به واسطهی غنای ادبی - علمی.» اینکه نویسنده یا شاعر به چه میزان خردگرایی محیطی دارد و به چه میزان آیینهی احساسی محیط پیرامون خود است، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. در محیط محفلی کافیست پیوندهایت را با افراد در راستای ارزشهای آن محفل محکم کنی، آن گاه روز به روز پلههای رشد را طی خواهی کرد. در چنین محیطی بدون پشتوانهی ادبی - علمی و تمرین این هنر بعضا میتوانی در رسانهها مطرح شوی، گوی سبقت از دیگران بربایی و در زمانی کوتاه خدا را هم بنده نباشی! و این تالی فاسد همان ساخت محفلیست. در محیطی با چنین ساختاری نباید تعجب کرد که حافظ دوم و خیام سوم نیز ظهور کنند!
عدم وجود مکانیزمهای پرورشی و سستهمتی برای کشف استعدادهایی که در زمینهی خردورزیهای شاعرانه نفس میکشند از ژرفساختهای دیگر این متناند. حب و بغضها گاهی برای همیشه تو را کنار میگذارند، هرچند در محافل یا گردهمآییهای ادبی همهگان متواضعانه تو را قبول کنند. به قول خانم سیمین دانشور: «در فضای ادبی اکثر ما مشغول تراشیدن سر یکدیگریم!» ما دستخوش تئوری حذف هستیم نه تئوری بالندهگی و پویایی.
در بخش ژرفساختی ادبیات آنچه این مهم را جلا میبخشد شکستن پیوندهای قدیم و ایجاد پیوندهای جدید است. پر واضح است که این میسر نخواهد بود مگر با دریافت اطلاعات و تحلیل آن. باید قبول کنیم که خلق اثر در این حوزه تنها حس نیست، تنها تخیل نیست، بلکه آمیزشیست از تفکر، تخیل، احساس و ...
تهی شدن فضای ادبی از دانش ادبی، تسلط سیستم مریدی - مرادی، تفننی دیدن عرصهی ادبیات و بیانگیزهگی تازهواردان به این عرصه در کسب دانش، معضلات این فضا، اشتباهات این متن و انحرافات این مسیرند. فاجعهی ادبی یعنی وقتی میتوانی با سفارش دوستان چهار خط شعر را که البته اگر از محتوا، فرم و ساختار زبانی آن بگذریم، احتمالا از نظر عروض اشکال دارد، با یک عکس شش در چهار به چاپ برسانی و دو ماه بعد کتابی منتشر کنی و کسی هم پیدا نشود که بگوید این چه مجموعهییست! این یعنی سقوط در برهوت!
بنا بر آنچه گفته شد، هرچند روساخت فضای ادبی ما دلپذیر به نظر میآید، اما ژرفساختهای آن حاکی از فاجعهییست به وسعت نابودی ادبیات. بگذریم از شأن نویسنده و مخاطبان آن که مجالی دیگر میطلبد.
آنچه کمبودش در این فضا بیشتر حس میگردد، عدم وجود مکانیزمهای علمی نقد و تحلیل، به دور از روابط محفلی، ایجاد انگیزه جهت کسب معرفت علمی، تلاش برای به چالش کشیدن اندیشهها در حوزههای مختلف ادبیست.
چه نویسنده هنرمند آیینهی تمامنمای اندیشهگانی حسی جامعه است.
پژمان طرفهنژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست