پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

ماجراجویی با هزینه از منافع ملی


ماجراجویی با هزینه از منافع ملی

بیش از یك سال از پرداختن به موضوع هولوكاست از سوی رئیس جمهور می گذرد هرچند كنكاش در میزان ضرورت و اهمیت, منافع و هزینه و فایده و شرایط زمانی و مكانی طرح چنین موضوعی در سطح ملی از سوی مقام دوم كشور, وظیفه تحلیلگران, نخبگان و كارشناسان كشور بود, بنا به دلایل گوناگونی, این رسالت تاكنون در رسانه های گروهی پیگیری نشده است

بیش از یك سال از پرداختن به موضوع هولوكاست از سوی رئیس‌جمهور می‌گذرد. هرچند كنكاش در میزان ضرورت و اهمیت، منافع و هزینه و فایده و شرایط زمانی و مكانی طرح چنین موضوعی در سطح ملی از سوی مقام دوم كشور، وظیفه تحلیلگران، نخبگان و كارشناسان كشور بود، بنا به دلایل گوناگونی، این رسالت تاكنون در رسانه‌های گروهی پیگیری نشده است.

هرچند نگارنده نیز بنا به محذوراتی كه مهم‌ترین آن درنیامیختن موضوعی ملی با مباحث روزمره سیاسی و شایبه گره خوردن آن با منافع جناح‌های سیاسی به شمار می‌رود، در این قصور سهیم بوده است، اما اكنون كه از یكسو با برگزاری كنفرانس هولوكاست توسط وزارت خارجه، دولت در رسمی‌ترین شكل ممكن، وارد موضوع شده است و از سوی دیگر، با پایان یافتن انتخابات، شایبه سیاسی بودن نقد عملكرد دولت در ورود به هولوكاست رنگ باخته، دلیل موجهی برای ادامه سكوت و بی‌تفاوتی نسبت به پدیده‌ای كه تاكنون آثار مستقیم و غیرمستقیمی بر منافع ملی كشور داشته و در آینده میزان تأثیرات آن فزاینده خواهد بود، دیده نمی‌شود.

سال گذشته، دكتر احمدی‌نژاد، با افسانه خواندن موضوع هولوكاست در اصل این واقعه و حجم آن تشكیك كرد و به دنبال آن، موضوع از سوی دیگر مقامات دولتی پیگیری شد كه برگزاری كنفرانس هولوكاست در تهران توسط وزارت امور خارجه، نقطه اوج اقدامات دولت ایران در این موضوع به شمار می‌رود.

اما درباره علت طرح این موضوع، فرضیه‌های گوناگونی مطرح است كه ممكن است یكی از آنها یا برخی از آنها موجب پرداختن آقای رییس‌جمهور به این موضوع شده باشد كه مهم‌ترین آنها در ادامه می‌آید:

۱) موضوع هولوكاست (قتل عام میلیونی یهودیان توسط ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم) از سوی رئیس‌جمهور و حلقه مشورتی وی، به عنوان پاشنه آشیل و نقطه حساس دولت‌های غربی شناسایی شده و بر این پایه برای بر هم زدن تعادل و اعمال فشار سیاسی و روانی به این كشورها، موضوع از سوی رئیس جمهور طرح شده است.

۲) پرداختن جدی به موضوع هولوكاست در برنامه رئیس‌جمهور وجود نداشته و تنها بنا بوده است در حد یكی از سخنرانی‌های استانی به آن اشاره شود، اما با واكنش شدید غرب به موضوع و اقدامات متقابل طرف ایرانی این موضوع به درازا كشیده است.

۳) با توجه به هزینه‌های پرداخته شده سنگین توسط ایران در موضوع هولوكاست و منافع اسرائیل و لابی ضد ایرانی از طرح این موضوع در همگرا كردن غرب، به ویژه اروپا علیه ایران، موضوع یادشده با تحریك سرویس‌های امنیتی وابسته به لابی صهیونیستی و با استفاده از عوامل آگاه یا ناآگاه به رئیس‌جمهور القا شده است.

۴) طرح موضوع هولوكاست، موضع نظام و مورد تأیید رهبر انقلاب بوده و تنها دولت در حد یك مجری در این موضوع عمل كرده است.

هرچند این فرضیه‌ها هر یك با موافقان و مخالفان متفاوتی در میان هواداران و منتقدان دولت روبه‌رو شده است، برای قضاوت منصفانه در برابر میزان اعتبار این فرضیات، نخست باید راجع به پیشینه موضوع هولوكاست در ایران و ابعاد منافع و هزینه آن به نكات زیر توجه كرد:

۱) هرچند طرح موضوع هولوكاست، سابقه‌ای بیش از شصت سال دارد و بر اعلام موجودیت رسمی رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ تقدم دارد، اما دیده می‌شود به رغم مواضع پررنگ و مؤثر روحانیت شیعه، به ویژه امام خمینی(ره) و شهید مطهری درباره موجودیت اسرائیل كه سابقه نزدیك به نیم قرنی آن در تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی ثبت شده است، موردی از تردید، تشكیك و انكار روحانیت مبارز شیعی و یا طیف روشنفكر مبارز در قبل از انقلاب نسبت به موضوع هولوكاست به چشم نمی‌خورد، در حالی كه با وجود پرچمداری امام خمینی(ره) در مبارزه با اسرائیل از سال‌های ۱۳۴۰، انتظار می‌رفت در صورت تطبیق با معیارهای مورد پذیرش امام خمینی(ره) اثری از تشكیك در واقعه هولوكاست در آثار مكتوب و شفاهی ایشان دیده شود، اما در هیچ یك از آثار آنها دیده نمی‌شود.

۲) پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به رغم در اختیار گرفتن امكان حكومت و دولت، چه در دوره یازده ساله رهبری انقلاب توسط امام خمینی(ره) و چه در دوره هفده ساله رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، به رغم گرایش شدید و تعصب این دو رهبر شیعی نسبت به مسئله فلسطین و مبارزه با صهیونیسم، نه تنها اشاره مستقیم یا غیرمستقیمی به موضوع هولوكاست از سوی رهبران جمهوری اسلامی نشده است بلكه هیچ یك از دستگاه‌های حاكمیتی اعم از وزارت خارجه، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وزارت علوم و... موظف به اقدامی در این باره نشده‌اند.

۳) با وجود روند فزاینده قدرت و نفوذ لابی صهیونیستی در دهه‌های اخیر، دیگر نه تنها اجماع كشتار یهودیان در افكار عمومی جهان، به ویژه غرب منتفی شده كه موجی از نارضایتی نسبت به تسلط روز افزون شبكه‌های صهیونیستی بر منابع قدرت، ثروت و رسانه در غرب مشهود است و در این میان، از یك سو اسلام به عنوان اقلیت نخست دینی در اروپا و غرب، آسیب‌پذیرترین گروه انسانی در برابر كشتارهای ایدئولوژیك به شمار رفته و از سوی دیگر، لابی صهیونیستی به شدت به سوژه‌های تبلیغاتی برای القای آسیب‌پذیری و مظلوم‌نمایی خود در توجیه ادامه قدرت‌طلبی و توسعه امكانات خود نیازمند است؛ بنابراین، پرداختن به موضوع هولوكاست از سوی یك كشور اسلامی، از سویی امكان بهره‌برداری از سوژه دین‌ستیزی و نسل‌كشی دینی را برای جامعه اسلامی كاهش می‌دهد و از سوی دیگر، می‌تواند فرصت مظلوم‌نمایی به بهانه پررنگ شدن تهدیدات علیه یهودیت را ایجاد كند و به فلسفه كشتار و ظلم گسترده به فلسطینیان و دیگر كشورهای اسلامی توسط رژیم صهیونیستی روحی تازه ‌بخشد.

۴) واقعیت آن است كه موضع جمهوری اسلامی در پرونده هسته‌ای، به ویژه روند ایستادگی آغاز شده در بیست ماه گذشته كه به رغم بازپس‌گیری بسیاری از امتیازات داده شده، توانسته بود با ایجاد شكاف در جامعه بین‌الملل، امكان ایجاد اتحاد و یكپارچگی غرب علیه ایران را تضعیف كرده فرصت تداوم فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز جمهوری اسلامی را فراهم آورد، با گره خوردن به موضوع هولوكاست كه ارتباط مشخصی با منافع ملی و ایدئولوژیك ما نداشته، به دشواری برساند و یكی از عوامل تقویت و تشدید موضع غرب علیه نظام كه به رغم اقدامات مهمی نظیر راه‌اندازی «UCF» اصفهان، آغاز تحقیقات مربوط به غنی‌سازی، فعالیت نخستین و دومین چرخه سانتریفیوژها و... قادر به انجام اقدام مؤثری علیه ایران نبود، طرح موضوع هولوكاست و سوءاستفاده دولت‌ها و رسانه‌های غربی برای فضاسازی علیه كشور از آن باشد.

۵) با توجه به كشتار بیش از بیست میلیون انسان در جنگ جهانی دوم و خوی فاشیستی و نازیستی دولت وقت آلمان، تشكیك در یك جنایت جنگی پس از شصت سال آن هم توسط مسئولان كشوری با هزاران كیلومتر فاصله جغرافیایی و عدم ارتباط مذهبی و فرهنگی با اروپا، دارای چه منطقی از نگاه جهانیان است؟

آیا این موضوع، منطق انتقادات گذشته مسئولان انقلاب در تقبیح دخالت كشورهای غربی در موضوعات داخلی كشورهای اسلامی را زیر سؤال نمی‌برد؟

آیا حمایت گروه‌های نئونازیستی و نئوفاشیستی در غرب از این مواضع مسئولان ایرانی، بر تأثیر تبلیغات منفی مبنی بر وجود گرایش‌های خشونت‌طلبانه در اسلام نمی‌افزاید؟

آیا نقض قوانین رسمی كشورهای غربی در نفی تشكیك هولوكاست، زمینه گستاخی و توهین به مقدسات اسلامی را كه با فتوای تاریخی امام خمینی در موضوع سلمان رشدی و واكنش اخیر جهان اسلام از كاریكاتور موهن نشریه دانماركی به عقب‌نشینی انجامیده، فراهم نمی‌كند؟

۶) فارغ از نكات یادشده، حتی در صورت ضرورت پرداختن به موضوع هولوكاست، آیا محوریت تشكل‌های غیردولتی، رسانه‌ها و محافل مستقل دانشگاهی در این موضوع، بسیار كم‌هزینه‌تر از حضور رسمی رئیس‌جمهور و وزارت خارجه نبود؟ و در صورت پاسخ مثبت، چه اشخاص و محافلی با چه خاستگاه فكری و امنیتی در تحریك و ترغیب مسئولان رسمی كشور برای وارد شدن به این موضوع، نقش ایفا كردند؟

با توجه به موارد بالا، به نظر می‌رسد هر یك از فرضیات چهارگانه در چگونگی مطرح شدن موضوع هولوكاست توسط رئیس‌جمهور و دولت - كه در انگیزه آنها در دفاع از اسلام و ملت فلسطین تردیدی وجود ندارد- را طی یك سال گذشته را بپذیریم، تداوم و منتسب كردن آن به كلیت و مسئولان عالی‌رتبه نظام به مصلحت كشور نیست، از این رو، انتظار می‌رود مسئولان و نخبگان كشور، به رغم وجود فضای سنگین تبلیغاتی و سیاسی موجود، با شفافیت بیشتری به موضوع پرداخته و با تفكیك مواضع شخصی از مواضع نظام از تحمیل هزینه‌های سنگینی كه می‌تواند تأثیر تعیین‌كننده در موضوعات ملی چون پرونده هسته‌ای داشته باشد، جلوگیری شود.

فؤاد صادقی