شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

جای خالی اش را حالا می فهمیم


جای خالی اش را حالا می فهمیم

بالاخره پس از سه سال، فیلمی با بازی خسرو شکیبایی به روی پرده رفت; فیلمی که باز ما را به یاد همان اکت هایی انداخت که خیلی وقت است حتی مشابهش را نیز در این سینما ندیده ایم. واقعا شکیبایی …

بالاخره پس از سه سال، فیلمی با بازی خسرو شکیبایی به روی پرده رفت; فیلمی که باز ما را به یاد همان اکت هایی انداخت که خیلی وقت است حتی مشابهش را نیز در این سینما ندیده ایم. واقعا شکیبایی تنها بازیگر سینمای ایران است که در هر اثری که ظاهر شد، متفاوت بازی کرد; حتی در اثر ضعیفی چون"ازدواج صورتی" نیز نهایت تلاش خود را برای خلق یک بازی دلنشین به کار گرفت اما استاندارد بالای بازی او نتوانست به کمک سست عنصری بنیان فیلم بیاید و آن را نجات دهد. در"شب" هم همین اتفاق افتاد; تظلم خواهی های شکیبایی در این فیلم خیلی متفاوت تر از مظلومیت های او در آثاری چون "هامون"،"اتوبوس شب"، "خانه سبز"، "عاشقانه"،"کیمیا" و"دست های خالی" است. هنوز هم خیلی ها معتقدند شکیبایی در کالبد هامون، توانست به نقش آفرینی های دیگرش رونق ببخشد اما ای کاش همین افراد، تنها و تنها یک دیالوگ از بیش از پنجاه اثرش بیاورند که شکیبایی آن را مشابه هامون ادا کرده باشد. تشابه نقش های شکیبایی را در نظر بیاورید; نقش خاکستری او در فیلم "عاشقانه" را با نقش خاکستری اش در فیلم "اثیری" بسنجید; حال ببینید که یک فرد با توانایی خارق العاده خود به چه ترتیبی می تواند رگه های مختلف و صد البته قابل قبولی را از یک پرسونا به ما ارائه دهد. گونه های کمدی بازی شکیبایی نیز به همین ترتیب است; آیا بداهه های منحصر به فرد شکیبایی در سریال "کاکتوس" با مثلا ایده های او در سریال "در کنار هم" یکی است; خلسه های عرفانی بازی او در نقش ایلیای سریال "آواز در مه" قابل ستایش است. بماند مونولوگ های بلند و تک برداشتی او در سریال ها و فیلم هایی که هنوز هیچ بازیگری نتوانسته حتی به رکورد او نیز نزدیک شود.

آری دوستان، ما چنین بازیگری را از دست دادیم و اکنون باید دلخوش به رفلکس های نیمه حسی بازیگرانی باشیم تا سیمرغ ها و تندیس ها را به همین بهانه به آن ها بدهیم. با دیدن "شب" و با دیدن آن واکنش های دوست داشتنی باز هم به نعمت بزرگی که از دست دادیم تاسف می خوریم و دست می گزیم; همان رفلکس هایی که جای خالی اش را در سینمایی می بینیم که برخی ها هنوز باور دارند که بعد از رفتن اسطوره، باز هم می توان بازی های خوبی در آن دید اما هیچ کس که نداند، ما که می دانیم، حوضمان بی ماهی است; الان بیشتر از سه سال و نیم است که استاد مسلم بازیگری از بین ما رفته، در این مدت چه بازی ماندگاری را شاهد بودیم؟ در همین جشنواره فیلم فجری که پشت سر گذاشتیم، چه بازی نصفه و نیمه قابل قبولی را از این همه هنرپیشه سر شناس سینمای ملی شاهد بودیم؟ آری دوستان، باز هم به مانند چند سال گذشته می گویم که با درگذشت خسرو شکیبایی، کمر بازیگری در سینمای ایران شکست و قامت بازیگری چنان خمیده شد که دیگر نمی توان به راست قامتی آن امید داشت. به این حرف، ایمان داشته باشید.

نویسنده : م- الف