پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سینما, زبان بین المللی امروز


سینما, زبان بین المللی امروز

طبق اصل توسعه مندی و تحقیق, به هر میزان که تحقیق و پژوهش, کامل و جامع باشد, توسعه مندی نیز انجام می شود اما در زمینه سینمای کشورمان, متأسفانه رویکردهای سلیقه ای مدیران و عدم برنامه ریزی و از آن مهمتر تضاد دیدگاهی مسؤولان در هر دوره سبب شده تا چندان نتیجه ای در این زمینه به دست نیاید و به تناسب آن به تحقیقات و پژوهشهای علمی توجه نگردد

طبق اصل توسعه مندی و تحقیق، به هر میزان که تحقیق و پژوهش، کامل و جامع باشد، توسعه مندی نیز انجام می شود. اما در زمینه سینمای کشورمان، متأسفانه رویکردهای سلیقه ای مدیران و عدم برنامه ریزی و از آن مهمتر تضاد دیدگاهی مسؤولان در هر دوره سبب شده تا چندان نتیجه ای در این زمینه به دست نیاید و به تناسب آن به تحقیقات و پژوهشهای علمی توجه نگردد.

تحقیق علمی در میان فیلمسازان نیز واژه ای گمنام و ناشناخته است و می توان به جرأت گفت که کمتر اثری را می توان در تولیدات سینمایی پیدا کرد که مبتنی بر تحقیقات و پژوهشهای لازم موضوعی باشد. به سینما چه از منظر هنر نگریسته شود و چه از ناحیه صنعت، پژوهش و تحقیق امری حیاتی و ضروری به شمار می آید که حیات سالم و رو به رشد آن، بستگی کامل به این مسأله دارد.

در جهان مدرن امروزی، سینما به عنوان صنعتی نوین و تجارتی جهانی مطرح است. نظام سرمایه داری با آگاهی از قدرت اقتصادی سینما، کمال استفاده مطلوب از آن را می نماید در حالی که در کشور ما، سینما محتضر و رنجور و بدون توان کافی برای جذب مخاطب است.

از سوی دیگر سینما یک رسانه پرقدرت نیز هست که انتقال دهنده پیام به مخاطبان و تغییر دهنده فرهنگ عمومی نیز به شمار می آید. پس با تسلط هر چه بیشتر و کسب دانش و آگاهی نسبت به کارکردهای آن می توان به استفاده بهینه از آن پرداخت.

سینما در عین حال «هنر» است، پس محملی برای خلاقیتها، تفکرات، احساسات و دیدگاههای هنرمندانه نیز هست. از این منظر برای آنکه هنرمند بتواند در انتقال معنا و مفهوم موفق عمل کند، لازم است تا بر اسباب کار خود تسلط و شناخت داشته و بر موضوع و معنایی که قصد ارایه و انتقال آن را دارد نیز اشراف داشته باشد.تحقیق و پژوهش در هر دو زمینه لازم کار یک سینماگر علاقه مند به پیشرفت است. متأسفانه بیشتر فیلمسازان ما با اتکا بر حرکتهای ناخودآگاه و بیشتر مبتنی بر هدایت درونی فیلم می سازند و طبیعی است که در این حالت اغلب موفق به خلق تنها یک اثر قابل توجه می شوند و بعد مدام همان را تکرار می کنند.دنیای امروز، حرفش را به وسیله فیلم می زند.

زبان سینما، زبان بین المللی مردم امروز است. سینماگری که قصد آن دارد تا از فرهنگ، آداب و رسوم و مذهب خود بگوید، لازم است تا هر چه بیشتر به پیچ و خم متغیر و رو به رشد این زبان آشنا باشد. شناخت شگردهای کارگردانی، تدوین و تروکاژهای رایانه ای منطبق بر علم روز، برای سینماگر امروز یک ضرورت و امری اجتناب ناپذیر است. طبیعتاً کسی می تواند راه نفوذ در مخاطبان غیرهمزمان و بیگانه را به خوبی پیدا کند که بر سلیقه های فرمی و متدهای اجرایی نوین آشنا باشد. در این صورت است که می تواند محتوای مورد نظر خویش را در قالبی مورد قبول و جذاب به مخاطب ارایه دهد.

اگر قالبهای فرمی جدید در درون فیلمساز به اصطلاح نشست نکرده و فیلمساز شناخت همه جانبه بر آن نداشته و وحدت فرم و محتوا حاصل نشده باشد، حاصل تلاش او چیزی جز تقلیدی کورکورانه و نازل از اثری موفق نخواهد بود. برای دستیابی به الگوهای روایتی نوین و فرمهای بیانی تازه لازم است تا قبل از هر چیز بر اصول و قواعد ساختاری آنها آگاهی یافت و این به دست نمی آید مگر با تحقیق و پژوهش به روز و ارزیابی و کالبد شکافی روزانه سینما.

در نظر سینماگری که علاقه مند به نتایج و پی آمدهای اثر خویش است، کند و کاو در نظرات مخاطبان و تماشاگران فیلمش مهمترین و اصلی ترین هدف است. در حقیقت این فیلمساز به دنبال آن است تا نتیجه حضور خود در این جهان و اثرش را دریابد.تارکوفسکی فیلمساز فقید، همواره به نقش و تعهد خود به عنوان هنرمند سینماگر توجه خاصی داشت. او همواره سعی در نبرد با تغییر و تحولی بود که در درون و بیرون انسان امروزی، انسان مغلوب ماشین و صنعت پدید می آید.

او سعی داشت تا با ماشینی شدن انسان مبارزه کند. فرهنگ مدرن را حصاری میان انسان و آزادی می دانست. او با تحقیق و تفحصی که در پیرامون خویش داشت، رسالتی خاص برای سینمای خود قایل بود. تارکوفسکی، تفهیم مفاهیم یا القای اندیشه و عقیده یا نمایش رفتار مثبت را هدف نمی دانست، او معتقد بود هدف و غایت هنر، آماده کردن ذهن انسان برای رویارویی با مرگ است.

رسالتی که او برای هنر در قالب تخلیه روح و روان انسان از هراس و بدی، ارایه می دهد، تنها با دقت نظر، تحقیق و توجه و حضور و تسلط بر کار است که حاصل می آید.تا قبل از او کسی چنین رسالتی را برای هنر قایل نشده بود.

بدون شک پیشرو بودن او چه در تکنیک و فن سینما و چه در فلسفه آثارش، حاصل سالها تحقیق و تفحص و پژوهش و مطالعه در آثار دیگران و نیز کند و کاوش در درونیات خویش است.این روزها هر فیلمسازی به دنبال شاهکار آفرینی است. اغلب آنها به ویژه جوانان، می خواهند با خلق یک اثر نام خود را بر سر زبانها بیندازند و با یک فیلم دنیای سینما و جشنواره ها را بگردند!

این اتفاق اگر چه اتفاق نادری نیست و هستند پیرامون ما آدمهایی که با یک فیلم، بنا به اتفاق یا مصلحت توانسته اند چنین کنند، اما باید دانست آفرینش یک اثر شاهکار، نیاز به تلاش، دانش و صرف زمان دارد. اغلب ما هنوز نیامده و ندانسته، ادعای دانایی داریم و گوشمان را به روی هر نظر و نقدی نسبت به خودمان می بندیم.

فیلمسازی که بخواهد پیشرفت کند، مایل باشد که رسالت هنرمند بودن را بدوش بکشد و روزی خود خالق و ابداع کننده گردد، باید با تحقیق و پژوهش عجین باشد.

رضا خسروزاد