شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

مردی با دو چهره


مردی با دو چهره

گسترش روزافزون جوخه های مرگ در عراق كه در حال تخریب و چپاول این كشور هستند, به خوبی نشانگر نتایج زیان آور و مخرب سیاست های ناشیانه دولت بوش است كه باعث بروز اختلافات فرقه ای در عراق شده است حتی طرفداران جنگ عراق نیز این مساله را به تلخی مورد استهزاء و تمسخر قرار داده و می گویند «این احمق ها حتی قادر نیستند بدون خرابكاری یك تخم مرغ را آب پز كنند »

گسترش روزافزون جوخه‌های مرگ در عراق كه در حال تخریب و چپاول این كشور هستند، به خوبی نشانگر نتایج زیان آور و مخرب سیاست‌های ناشیانه دولت بوش است كه باعث بروز اختلافات فرقه‌ای در عراق شده است. حتی طرفداران جنگ عراق نیز این مساله را به تلخی مورد استهزاء و تمسخر قرار داده و می‌گویند: «این احمق‌ها حتی قادر نیستند بدون خرابكاری یك تخم‌مرغ را آب‌پز كنند.» اما اگر واقعیت تلخ‌تر از این‌ها باشد چه؟ اگر این هرج و مرج مخرب در نتیجهٔ بی‌كفایتی مقامات عراقی به وجود نیامده باشد، بلكه حاصل سیاست‌های به دقت طراحی و برنامه‌ریزی شدهٔ كاخ سفید باشد چه؟ ماكس فولر، روزنامه‌نگار و پژوهشگر معروف در كتابی كه بر مبنای گزارش‌های خبری و اسناد غیرسرّی پنتاگون تالیف كرده درستی این مطلب را به اثبات رسانده است. فولر با استناد به واقعیت‌های مستند نشان می‌دهد كه اكثر فجایع و ویرانگری‌هایی كه به شورشیان «خشونت‌طلب» شیعه و سنی عراق نسبت داده می‌شوند، كار نیروهای ویژه و كماندوهای دولتی است كه از سوی آمریكایی‌ها آموزش دیده و هدایت می‌شوند و در ضمن هزینه آنها نیز از سوی سازمان سیا تامین می‌گردد. در آگوست ۲۰۰۳ گزارش هایی منتشر شد مبنی بر این كه آمریكا برای مقابله با آشوب‌های نوظهور عراق و همچنین برای بازگشایی شكنجه‌گاه ابوغریب، نیروهای امنیتی صدام حسین را اجیر كرده است. در ضمن گفته شد كه مبارزان مسلح افراط‌گرا نیز در سراسر عراق مشغول فعالیت هستند. با انتقال قدرت از دولت دست‌نشانده ائتلاف به دولت‌های موقت و دائمی در عراق، این گروه‌های افراطی و خشونت‌‌طلب به استخدام وزارت كشور عراق درآمدند و گروه‌های شیعه و سنیِ به ظاهر مخالف كه گاهی تحت فرماندهی مشتركی فعالیت می كردند، عملاً برای به دست آوردن بخشی از سرزمین های عراق تلاش می كردند.بوش برای كمك و تجهیز این گروه‌های خشونت‌طلب كه هر هفته موجب كشته‌شدن ده‌ها نفر می‌شدند، مشاوران آمریكایی در اختیارشان قرار می داد. این مشاوران كسانی بودند كه در كلمبیا و السالوادور جوخه‌های مرگ راستگرایان را آموزش می‌دادند. طبق گزارش‌های نیوزویك، مقامات دولت بوش علناً به داشتن ارتباط با اشرار و انجام عملیات «سالوادور آپشن» و حمایت از برنامه ضدشورش ریگان كه ده‌ها هزار انسان را به كشتن داد، مباهات می‌كنند. به گزارش سایت خبری پنتاگون، بوش همچنین یك مركز فرماندهی، كنترل و نظارت بسیار پیشرفته برای هماهنگ كردن عملیات كماندوهای عراقی تاسیس كرده است. مردم عراق باید بدون برق، سوخت و دارو زندگی كنند، در حالیكه اشرار وابسته به بوش با انجام خرابكاری و كشتارهای بیشمار در ناز و نعمت غرق هستند. ماه‌هاست گزارش‌هایی منتشر می‌شود كه افراد مسلح با یونیفورم كماندوهای پلیس عراق با بیسیم‌های مجهز و سوار بر خودروهای تویوتا لندكروز اقدام به دستگیری شیعیان و سنیان می‌كنند. افراد دستگیر شده دیگر هرگز به خانه‌های خود باز نمی‌گردند. اجساد برخی از آنها روزها و هفته‌ها بعد در كنار دیگر اجساد پیدا می‌شود. بر روی تمامی اجساد آثار شكنجه‌های وحشیانه و همچنین گلوله‌ای در سر دیده می‌شود. نیازی به گفتن نیست كه از سوی پلیس هیچ بررسی در زمینه این قتل‌ها صورت نمی‌گیرد. دولت بوش و همپالكی‌هایش از اهداف اصلی خود یعنی غارت ثروت‌های ملت عراق و باز كردن جای پای نظامی ثابتی در این كشور صرفنظر نكرده اند. اگر كنترل مستقیم این كشور با عامل دست‌نشانده میسر نباشد، دامن زدن به اغتشاشات خونین و اختلافات فرقه‌ای بهترین راه برای تضعیف دولت به شمار می‌رود. به گزارش روزنامه ایندیپندنت، مقامات دولت بوش از همكاری با افراد خشونت‌طلب و افراطی بسیار راضی هستند، چرا كه فعالیت این افراد مانع از شكل‌گیری یك دولت قوی و ملی می‌شود. چنین دولتی ممكن است با خصوصی‌سازی یا واگذاری سرمایه‌گذاری در صنعت نفت عراق به سرمایه‌گذاران خارجی- كه بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار از سرمایه ملت عراق را به جیب متحدان بوش سرازیر خواهد كرد- مخالفت كند.درگیری ها و خشونت‌ها عراق را به چندین منطقهٔ جزیره مانند تقسیم كرده است كه هر منطقه متعلق به فرقه‌ای خاص است. این مسأله به نفع دولت بوش است چرا كه كنترل یك جامعه از هم‌پاشیده كه رعب و وحشت بر آن حكمفرماست، بسیار آسان خواهد بود. در ضمن وجود كشتار و خونریزی‌های مداوم در عراق حضور ارتش آمریكا را در این كشور توجیه می‌كند. این سیاست جدیدی نیست. طبق اسناد سازمان جاسوسی آمریكا (سیا) این سازمان در سال ۱۹۵۳، بنیادگرایان اسلامی و گروه‌های غیرمذهبی را برای تضعیف دولت دموكراتیك ایران- كه قصد داشت كنترل صنعت نفت كشور را به دست بگیرد- تحت حمایت مالی قرار داد و به این ترتیب راه را برای تثبیت شاه كه دست‌نشانده آمریكا بود، هموار كرد. مقامات این سازمان در سال ۱۹۷۱ و در عملیات ضدشورش «فونیكس» در ویتنام بیش از ۲۱ هزار تن را كشتند. این سازمان در سال ۱۹۷۹ حمایت خود را از افراطی‌ترین گروه‌های اسلامی در افغانستان آغاز كرد. طبق اظهارات رابرت دریفوس در كتاب «بازی شیطان» این سازمان برای تضعیف دولت غیرمذهبی افغانستان كه متحد شوروی بود، پول و اسلحه در اختیار گروه‌های افراط‌گرا قرار داد و حتی برای دانش‌آموزان كتاب‌هایی درسی تهیه كرد و به این ترتیب كرملین را تحریك كرد تا با هزینه‌ای سرسام‌آور در این كشور مداخله نظامی كند. طبق اظهارات كرگ پالاست، گزارشگر BBC بعدها اسامه بن لادن، به این عملیات ملحق شد و افراد خود را برای آموزش‌های تروریستی ضد شوروی به آمریكا فرستاد.این سیاست بیش از نیم قرن دوام داشته است. رهبران آمریكا برای افزایش قدرت و ثروت كشور خود از گروه‌های تروریست و افراطی حمایت كرده و یا خود چنین گروه‌هایی را به وجود آورده‌اند. آنها با دامن زدن به درگیری‌ها و خصومت‌ها و با اشاعه رعب و وحشت در كشورهای مختلف، این كشورها را به اطاعت از خود واداشته‌اند. قتل عام و خونریزی‌هایی كه این سیاست در كشورهای دیگر باعث می‌شود و تبعات آن كه دامنگیر مردم عادی آمریكا می‌شود، برای دولتمردان این كشور هیچ اهمیتی ندارد. اینها قیمتی است كه باید برای افزایش قدرت و ثروت آمریكا پرداخته شود. «بی‌كفایتی» بوش نیز تنها ماسكی است كه بر چهره این حسابگری خشك زده شده است.

منبع: مسكو تایمز

منبع:سایت عملیات روانی

نویسنده:كریس فلوید