یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

داستان ما, هنرمندان و خارجی ها


داستان ما, هنرمندان و خارجی ها

به بهانه حضور جومونگ در ایران

این روزهای جومونگ زده با حضور بازیگر این نقش در کشور به دعوت یک شرکت تجاری تکمیل می شود ولی ظاهرا قرار نیست که نخبگان در این خصوص عکس العمل نشان دهند.

هنوز از اولین روزهایی که چهره جمشید مشایخی بر اتوبانهای تهران ریش سفیدکولرها را تبلیغ میکرد خیلی نگذشته است. روزهایی که مخالفان بدون آنکه ارزشی برای رزق حلال هنرمندی که بواقع ریش سفید بود قائل باشند از یک طرف کوس وا اسفا سر میدادند و از طرف دیگر شرکت استفاده کننده ازچهره را تخطئه میکردند. یکی از پول پرستی پیرمرد میگفت، دیگری از اجبار استاد که بعوض تحویل دودستگاه کولر از طرف شرکت به کهریزک ناچار از فرمانبرداری بوده.

هنرمند بزرگوار اما سکوت پیشه کرد و آرامش. تابوشکن بود و ناگزیر ازسکوت. بعد از ایشان هنرمندان دیگر هم یک به یک پای دراین سودا نهادند. محمدرضا گلزار کت و شلوار پوشید و مهران مدیری چای نوشید، یکی ساعت فلان را بردست بست و دیگری موبایل بهمان در دست گرفت. حق هم داشتند. در تمام دنیا استفاده از چهره های مشهور و محبوب ابزار تبلیغات است و تبلیغات ابزار فروش و فروش ابزار رونق و رونق هم لاجرم ابزار شغل آفرینی، هنرمندانمان در نقش یک سفیر اشتغال زایی ظاهر شدند، از طرف دیگر برای یک حضور دستمزدی برابر با یک یا چندسال بازی در نقش های گوناگون و سخت را دریافت کردند. بازی برنده- برنده بود. بازار از این چهره های محبوب استفاده می کرد و بازیگر از منابع مالی بازار. بازار دغدغه فروش داشت و هنرمند غم نان.

روزگار اما بر همین دور نچرخید، به بهانه شرکت ورزشکاری صاحب نام در آگهی بازرگانی، وزارت ارشاد در مرداد ۸۷ حضور تمام ورزشکاران و هنرمندان در آگهی ها را ممنوع کرد. مدیرکل دفتر تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت ارشاد، علیرضا کریمی، در بخشنامه ای به تمامی ذینفعان اعم از هنرمند و ورزشکار و صنعتکار و تبلیغاتی ابلاغ نمود که چاپ و پخش تصاویر هنرمندان، ورزشکاران و شخصیت های فرهنگی به منظور تبلیغ و معرفی کالا و خدمات ممنوع است.

اگرچه دلیل اصلی این ممنوعیت ترویج فرهنگ جوانمردی بجای تشویق مصرف گرایی ذکر شده بود اما ناگفته پیداست که اقدام آن ورزشکار، گامی برای خروج ارز از کشور بود و به حق دولت باید جلوی خروج ارز را بگیرد. اگرچه برای هنرمندان و ورزشکاران اصولا وزارت ارشاد نمیتوانست محدودیتی ایجاد کند اما ابزار فشار برروی صنف تبلیغات و از آن طریق بر روی بازار را در دست داشت، و این رویه ادامه داشت.

مثل اغلب تداوم ها در کشور، این مورد هم دوامی نداشت اما با یک فرق، شرکت های وارد کننده یکی پس از دیگری به استفاده از تصویر هنرمندان مشهور خارجی برای تبلیغ محصولاتشان پرداختند. گذری در فروشگاه های عینک و ساعت و مروری بر تابلوهای تبلیغاتی این کالاها موید این نکته است. در جدید ترین اتفاق یکی از همین شرکت ها برای تبلیغ تلویزیون هایش به هوشمندانه ترین وضع بخشنامه موجود را دور زد. شرکت گلدیران (ال جی) بجای استفاده از هنرمندان محبوب ایرانی، آقای سانگ ایل کوک ( بازیگر جومونگ) را وارد تبلیغات خود نمود.

به بیانی بهتر، پولی که باید از شرکت کره ای دریافت می شد و به هنرمند یا ورزشکار ایرانی داده می شد، از شرکت ایرانی برداشت و به یک کره ای داده شد، باید پولی به کشور وارد میشد که نه تنها نشد که چندین برابر آنچه باید به هنرمندان ایرانی داده میشد از کشور خارج شد. میشد ال جی سفیر ایرانی داشته باشد اما سفیر کره ای از آب در آمد. پولی که باید در ورزش و هنر ایران گردش میکرد به سریال سازی کره ای ها کمک کرد که بیش از قبل بتوانند یانگوم و جومونگ را جایگزین رستم و سهراب مان کنند.

چند سوال در اینجا مطرح است:

۱) گلدیران چه افتخاری برای ایران به ارمغان آورده است؟ مگر این حرکت به معنی خروج ارز از ایران نیست؟

۲) وقتی صحبت از طراحی باریک و مدروز یک مدل تلویزیون وارداتی در آگهی میشود، استفاده از آقای سانگ ایل کوک تا چه حد در ترویج روحیه جوانمردی موثر است و چقدر در عدم تشویق مصرف گرایی؟

۳) در روزگاری که صنعت الکترونیک ایران آخرین نفس ها را میکشد، چرا واردات از حقی برخوردار است که تولید نیست؟ ویژه خواری؟ کوته بینی یا عاملی دیگر؟

۴) فرهنگ ایران، در طول قرنها، شاهد ترکتازی اقوام دیگر بوده اما چند درصد تلاشی که برای شناساندن جومونگ کردیم برای رستم کرده ایم؟

۵) چرا نخبگان و اصحاب رسانه در قبال این حرکت که می تواند سرآغاز روندی اسفناک باشند سکوت کرده اند؟

نویسنده : مینا شاکری