سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

بد بودن نشانه هنری بودن فیلم نیست


بد بودن نشانه هنری بودن فیلم نیست

نگاهی به فیلم آفتاب مهتاب زمین ساخته علی قوی تن

فیلم در حالی آغاز می‌شود که چهره علی قوی تن در نقش شیخ، آدم را یاد سهراب سپهری می‌اندازد و صدایش، حسین پناهی وار! است. خب جالب است و بامزه و البته تا این جای کار هیچ ایرادی ندارد. اما هرچه بیشتر از فیلم می‌گذرد، فضای فیلم تماشاگر را وادار می‌کند به صحنه‌های فیلم بخندد و آنها را مسخره کند تا اینکه تحت تاثیر قرار بگیرد یا لذت ببرد. داستان فیلم آفتاب مهتاب زمین درباره زندگی یک روحانی جوان است و آزمایشی که قرار است از آن سربلند بیرون بیاید.

اما این اتفاق نمی‌افتد چرا که نه کارهای عجیب و غریب و تکراری او به دل می‌نشیند و نه اصولا روحانی بودن او نقشی در روند فیلم دارد چه او می‌توانست معلم باشد که مردم به او نیاز داشته باشند تا سراغش بیایند و هرچه دیگر. از دیگر سو با داستانی مواجه هستیم که متاسفانه می‌توان واژه بی‌سرو ته را برایش به کار برد. قرار است در جریان پالایش روحی روحانی قرار بگیریم یا قرار است بفهمیم او در مقابل وسوسه پول و ثروت چه کار می‌کند یا داستان ماجراهای عشقی او و مادر دخترک و مرد شکارچی را دریابیم؟ یا کشف کنیم قاتل پدر دخترک چه کسی بوده؟ نکته اصلی اینجاست که هیچ کدام از این داستانک‌ها نه جای مناسبی در فیلم دارند چرا که توجه بیننده را جلب نمی‌کنند و نه آنقدر درست روایت می‌شوند که نقشی در روند داستان داشته باشند: داستان‌های بی‌اتمام و سرانجام. به همه این‌ها نریشن فیلم را اضافه کنید که هیچ نقشی در فیلم ندارد و وصله ناجوری است به کل فیلم.

از دیگر سو نحوه کارگردانی علی قوی تن نیز بسیار ضعیف است. از بازی خودش در نقش شیخ که ابتدایی است گرفته تا بازی نابازیگران فیلم. گویا وی نمی‌دانسته که بازی گرفتن از افراد نابازیگر خود کاربلدی خاصی می‌خواهد و کارگردانانی که در این زمینه شهرت دارند و این کار را به خوبی انجام می‌دهند استعداد و دانش این کار را دارند و در غیر این صورت نتیجه چیزی است که در این فیلم شاهد هستیم: یک مشت ادا و اطوار و بازی‌های ضعیف که فقط می‌توان نامش را حفظ کردن دیالوگ و از بر خواندن آن نهاد نه بازیگری. و البته بسیار آزار دهنده که فراتر از خسته کننده است.

نکته دیگری که توجه بیننده را جلب می‌کرد تیتراژ بسیار بد و ناشیانه فیلم بود با استفاده از فونتی عجیب و غریب که از نظر گرافیکی هم اشکالات فراوان داشت و از نظر لی آوت – چینش- وضعیت بسیار بدتر بود. کافی است به نحوه نوشته شدن علی قوی‌تن با آن کشیدگی‌های حرف یا و حرف نون که در هم فرو رفته‌اند دقت کنید. شکی نیست که سینما نیاز به تجربه‌های نوین دارد تا تکراری نباشد اما گویا لازم است این حرف تکراری را تکرار کنیم: سینمای حرفه‌ای و ساخت فیلم بلند و حرفه‌ای که قرار است در سینماها به نمایش عمومی‌در بیایند جای سیاه مشق این کارهای ضعیف و ابتدایی نیست.

نویسنده : ندا الماسیان طهرانی