شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

موانع تحقق صلح جهانی


موانع تحقق صلح جهانی

حضرت امام طبق احکام و قوانین اسلام و سیره معصومان ع , صلحی را مورد تأیید قرار می دهند که در پی آن, حق مظلومان گرفته شود, متجاوزان به سزای اعمال خود برسند و عدالت برقرار گردد

حضرت امام طبق احکام و قوانین اسلام و سیره معصومان (ع)، صلحی را مورد تأیید قرار می دهند که در پی آن، حق مظلومان گرفته شود، متجاوزان به سزای اعمال خود برسند و عدالت برقرار گردد. ایشان صلحی را که فقط در آن توقف جنگ مدنظر باشد مردود می شمارند: «ما همیشه صلح طلبیم، لکن نه صلحی که جانی را بر سر جنایت خودش باقی بگذارد. همچو صلحی صلح نیست.« (۱۹)

بنابر این، حضرت امام صلحی را قابل قبول می داند که مورد تأیید اسلام بوده و با اصول اسلامی منافات نداشته باشد؛ زیرا صلحی که همراه با عدالت نباشد ظلم است: «صلح از اموری است که ما به تبع اسلام قبول کردیم.» (۲۰)

● ساختار روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی

مهم ترین و اصلی ترین عنصر تأثیرگذار بر صلح و امنیت بین المللی ساختار روابط بین الملل است. ماهیت و چگونگی این ساختار، به گونه ای سازنده فرآیندها و عملکردهای واحدهای نظام بین الملل است. ساختار روابط بین الملل عبارت از روابط نهادینه شده در بین بازیگران در مدت زمان طولانی. (۲۱) ساختار نظام و روابط بین الملل را باید با عنایت به ابعاد وجود انسان و واحدهای انسانی روابط بین الملل قوانین و مقررات انسانی حاکم باشدو این ساختار ماهیت انسانی داشته باشد، صلح و امنیت بر پایه ارزش های انسانی تأمین می گردد. در غیر این صورت، روابط بین کشورها و جوامع، روابط ظالمانه بوده و قانونی بدتر از قانون جنگل حاکم می شود و اگر صلح نیز محقق گردد صلحی خواهدبود که تامین کننده منافع مادی گرایان و مستکبران است و محرومان و مستضعفان زیر چنگال های جهان خواران از بین خواهند رفت.

از منظر حضرت امام، ساختار روابط بین الملل ماهیتی ضد انسانی دارد، و امروزه ساختار استکباری اسارت بر روابط بین الملل حاکم بوده و مستکبران حد و مرزی درتجاوز برای خود نمی شناسند و جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه تقسیم کرده اند و خود آزاد و دیگر دولت ها و ملت محصور و زندانی هستند:

واقعیت این است که دول استکباری شرق و غرب و خصوصا آمریکا و شوروی، عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم کرده اند. در بخش آزاد جهان، این ابرقدرتها هستند که هیچ حد و مرزی قانونی نمی شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگی ملت ها را امری ضروری و کاملا توجیه شده و منطقی و منطبق با همه اصول موازین خودساخته بین المللی می دانند اما دربخش قرنطینه سیاسی که متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و خصوصا مسلمانان، محصور و زندانی شده اند هیچ حق حیات و اظهارنظری وجود ندارد. (۲۲)

سلامت و صلح جهانی بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند مستضعفین به ارث خود که خدای متعال به آنها عنایت فرموده است نمی رسند. (۲۳)

● موانع تحقق صلح پایدار جهانی از دیدگاه امام خمینی(ره)

۱) ساختار روانی و فرهنگی ناعادلانه

واحدهای نظام بین الملل دارای بعد روحی و مادی هستند بعد روحی نظام ها، مبنای شکست و پیروزی آنهاست و بر همین اساس، دولت ها و قدرتها همیشه برای دستیابی به پیروزی و مقاصد خویش درپی تاثیرگذاری بر ابعاد روانی یکدیگر بوده اند.

هجمه های تبلیغاتی دشمنان، القای ضعف و ناتوانی توسط غربیان (از جمله انگلیس و آمریکا) به ملتهای اسلامی، مأیوس نمودن ملت ها و تزریق جهالت به آنها، تلقین غلط بودن فکر استقلال، مسخ شخصیت انسانی ملت های ضعیف و ایجاد شخصیت وابسته اروپایی، از مصادیق ساختار روانی روابط بین الملل در دیدگاه امام است که از سوی کارشناسان و روان شناسان غربی برای تسلط هرچه بیشتر بر ملت های ضعیف و چپاول هرچه بیشتر در سایه صلحی که خود تعریف می کنند از یکصدسال پیش تاکنون انجام می گیرد. همه این اعمال ظالمانه در جهت حفظ صلح و آرامش صورت می گیرد تا مظلومان در این فضای رعب انگیز جرئت اعتراض و قیام نداشته باشند و مستکبران دراین فضا به مطامع خود دست یابند. خصوصیات ملتهای مستضعف عبارت است از: سستی، ناتوانی، وابستگی، ترس، احساس حقارت، و خودباختگی.

درصد سال اخیر قدرت های بزرگ با بهره گیری از ابزار جدید و رسانه های مختلف سعی کرده اند ساختار ارعاب و وحشت و ترور را بر نظام بین الملل حاکم سازند تا از این طریق، صلحی که هدف آن حفظ وضع موجود است و هیچ گونه عدالتی درآن دیده نمی شود برقرار باشد. (۲۴)

این یک رعبی است و ارعابی است که واقعیت ندارد زیاد؛ آن قدر که واقعیتش است صد چندان تبلیغات است. دامن می زنند به آن و همه مردم را یا همه ملت ها را می ترسانند. به نظر می رسید که باید اگر بخواهد یک ملتی پیش ببرد یا مقابله کند با دولت یا مقابله کند با ملت های بزرگ، به نظر می رسید که اگر ما بخواهیم یک عملی انجام بدهیم باید این بت ها را شکست و او به این است که باید خود آنهایی که در رأس واقع شدند هدف قرار داد.

عمده این است که این خوف هایی که اینها ایجاد کردند در دل ملت ها شکسته شود. (۲۵)

ایجاد و جایگزینی ساختار روانی انسانی به جای ساختار روانی ضد انسانی، اولین گام درجهت تحقق صلح حقیقی درجهان است. این امر مستلزم عزم و اراده جدی، خودیابی و اعتماد به توانایی های خود، و کسب استقلال روحی ملت های تحت ستم برای مقابله با مستکبران ساختار بین المللی است.

جمهوری اسلامی ایران باید با توسعه شبکه های ارتباطی، رسانه های گوناگون و به کارگیری ابزارهای گوناگون در جهت شکستن این ساختار روانی تلاش کند تا زمینه بیداری و قیام ملت ها پدید آید و زمینه برپایی عدالت و صلح حقیقی ایجاد شود.

درمورد ساختار ناعادلانه فرهنگی حاکم باید گفت: رواج فرهنگ غربی درکشورهای مسلمان، تبلیغات فرهنگی درجهت جذب نخبگان کشورهای عقب افتاده و تحت استعمار و تلاش ابرقدرت ها برای از خود بیگانگی و بی هویتی نسل جوان این کشورها، همه برای تسلط هرچه بیشتر بر این ملت ها صورت گرفته است که نمونه های روشنی از بی عدالتی فرهنگی و عقب افتادگی فرهنگی کشورهای جهان است.

ساختار فرهنگی روابط بین الملل به گونه ای است که تلاش می شود به صورت بسیار ناعادلانه ای ملت های محروم درغفلت بمانند و مانع خروج آنان از قید و بند استعمارگران شوند و خود را همیشه وامدار کشورهای ابرقدرت بدانند. امام خمینی می فرمایند:

از جمله مسائلی که به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هیچ گونه فعالیت برای خروج از قید و بند استعمارگران را نمی دهد و آنان را به حال رکود و عقب ماندگی نگاه می دارد، تبلیغات همه جانبه ای است که غرب زدگان و شرق زدگان یا به ابر قدرت ها، یا به کوتاه نظری خود، درسراسر کشورهای اسلامی و استضعافی به راه انداخته اند و می اندازند. و آن است که علم و تمدن و پیشرفت مختص به دو جناح امپریالیسم و کمونیسم است و آنان خصوصاً غربی ها و اخیراً آمریکایی ها، نژاد برتر هستند و دیگران نژاد پـست و ناقص هستند و ترقی آنان در اثر والا نژادی آنان است و عقب افتادگی اینان در اثر نقص نژادی است. (۲۶)

ایجاد ساختار عادلانه فرهنگی در روابط بین الملل، نیازمند انقلاب فرهنگی و فکری تمام واحدهای نظام بین الملل و دست یابی به آزادی فکری فرهنگی است که در این مسیر، انقلاب اسلامی ما پیشتاز است: «اگر شما آقایان و همه ملت ما بخواهند آزادی خودشان را و می خواهند، باید اول افکارشان را آزاد کنند.»(۲۷)

۲) ساختار سیاسی و اجتماعی ناعادلانه

سیاست های ناعادلانه کشورهای قدرتمند برای تأمین صلح و امنیت جهان بعد از جنگ جهانی دوم باعث گردید کشورهای قدرتمند بیش از پیش قدرتمندتر و کشورهای ضعیف و مستعمره به شکل جدید مورد استعمار آمریکا در آیند و روز به روز ضعیف تر گردند.

با وقوع جنگ جهانی دوم و ناکارآمدی جامعه ملل، بعد از جنگ، سازمان ملل متحد شکل گرفت تا صلح و امنیت را براساس قواعد و قوانین جدید بین الملل برپا سازد، ولی مسئله ای که کمترین اهمیتی به آن داده شد، عدالت بود. با بررسی منشور سازمان ملل متحد، باید گفت: اگرچه می توان از منشور اهتمام به اصل عدالت را استخراج کرد، ولی از ضرورت تأمین عدالت یا حداقل توجه به آن سخن به میان نیامده است. از این اصل، نه در تنظیم روابط جنگ و صلح میان ملت ها و نه در مباحث همکاری های اقتصادی و اجتماعی بین المللی بحثی به میان نیامده است (نه به صورت هدف و نه به صورت ملاک و مبنای اقدام ها.) در مواردی هم که صحبت شده، صلح و امنیت مقدم بر آن خوانده شده است.(۲۸)

هدف در این دوران، توقف جنگ و مخاصمات و تداوم حفظ وضع موجود و برتری گروه غالب است و عدالت فدای اولویت حفظ ثبات می گردد. بنابراین بر همین اساس، شاهد تقسیم عضویت به دایم و غیردایم و امتیازهایی همچون حق وتو هستیم که برای رسیدن به ثبات و صلح و امنیت صورت می گیرد.

وجود این امتیاز از نظر حقوق اسلامی اشکال دارد و با قاعدأ «نفی سبیل» که در حقوق اسلامی آمده متعارض است. قرآن هرگونه معاهده ای میان مسلمانان و سایر ملل جهان را که متضمن سلطه و رابطه غیرمتوازن به نفع کفار و بر ضد مسلمانان باشد منع کرده و می فرماید: (ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا) (نساء: ۱۴۱)؛ کافران هیچ سلطه ای بر مؤمنان نخواهند داشت.(۲۹) امام نیز بر این نکته تأکید می کنند:

و تو... این از آن حکومت جنگل بدتر است، حکومت جنگل با جنگلش است. حکومت جنگلی حکومت قلدری است، لکن اینها حکومت می کنند و بدتر از جنگل عمل می کنند و به خورد ملت ها می خواهند بدهند که سازمان حقوق بشر ما داریم، سازمان ملل متحد ما داریم. همان معنایی که در جنگل باید حاصل بشود بدتر از او را در آمریکا و شوروی می کنند و بعد سازمان بین المللی هم می آید یک مانوری می دهد و یک بساطی درست می کند، رأی هم یک عده ای برخلاف می دهند...، لکن همه هم می دانند که این رأی برخلاف، اثری ندارد. وقتی همأ اینها می دانند رأی برخلاف، اثر ندارد برای اینکه آمریکا ایستاده و با یک «نه» تمام می شود.(۰۳)

تا زمانی که از لحاظ سیاسی و اجتماعی روابط عادلانه و پایدار میان جوامع انسانی پدید نیامده، نمی توان انتظار داشت صلح و امنیت واقعی و پایدار میان کشورها فراهم شود.

در دنیای امروز، حمایت های آمریکا از رژیم اشغالگر اسرائیل و لشکرکشی به خاورمیانه به بهانه مبارزه با تروریسم و اظهار نگرانی از ناامنی خاورمیانه و ادعای برقراری صلح به دست آمریکا، همه سیاست های تزویرگرانه ای است که به گفته سیاست مداران زورگو و قدرت طلب آمریکا، در جهت حفظ منافع ملی کشورشان اتخاذ می گردد؛ منافع ملی که همیشه در خارج از مرزهای ملی و در دورترین نقاط از مرزهای ملی آمریکا و در خاک مسلمانان و ملت های ستمدیده جست وجو می گردد. امام می فرمایند:

خدا نکند سیاست مداران چاقوکش از کار درآیند. وقتی سیاست مداران بر طریقه اخلاق انسانی نباشند چاقوکش از کار در می آیند، اما نه چاقوکش سر محله، چاقوکش در یک منطقه وسیع در دنیا.(۱۳)

جهان خواران با نام های پرزرق و برق و شعارهای طرف داری از حقوق بشر و صلح دوستی و آرامش جهان و طرف داری از توده های کارگر و کشاورز، به جان جهانیان مظلوم افتاده اند و فساد و ترور و قتل و غارت را در صحنه گیتی روزافزون می کنند و از بیداری مظلومان و ستمدیدگان جهان در طول تاریخ خطر را از نزدیک می بینند، به فکر اغفال آنان افتاده اند و رفت و آمدها برای برچیدن سلاح های مخرب که جهان را تهدید می کند جز شعاری بیش نتواند بود. کدام عاقل است که باور کند که اینان از این گونه مسائل صرف نظر نمایند و به حال بشریت رحم کنند. (۲۳)

خروج از این باتلاق مستلزم اراده مستضعفان و ملت ها برای حاکمیت حق وراثت خود بر زمین می باشد؛ چرا که جهان، مدرسه اراده انسان هاست: «هیچ پیروزی بالاتر از تصمیم و عزم و اراده استوار آنان برای رسیدن به حق خود نیست.» (۳۳)

صحنه روابط بین الملل، یک صحنه تنازع بقا با گستردگی خاص خود است که حفظ استقلال، آزادی و ارزش های انسانی در چنین محیطی، نیازمند لوازمی است. امام خمینی نیل به مقاصد متعالی برای یک حکومت اسلامی همانند انقلاب اسلامی ما را در شرایط کنونی جهان، پیشرفت مادی و معنوی و مسلح شدن به علوم و دانش های روز می دانند تا بتوانیم ملت های دیگر را بیدار کنیم و همه را در کنار هم متحد سازیم و این ساختار ناعادلانه را کنار بزنیم و ساختار عادلانه و صلح و امنیت حقیقی را جایگزین نماییم.

کوشش کنید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولت مردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست.(۴۳)

همه با هم برادر شوند، همه مجتمعا در مقابل غرب... حتی بودایی ها بایستند در مقابل غرب و در بین خودشان حکومت آرام تشکیل دهند و اگر خواست تجاوز کنند همه با هم همناله شوند.(۵۳)

قدرت های بزرگ برای استمرار سلطه خویش برملت های ضعیف، همیشه از سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن) بهره گرفته اند و همیشه در تلاشند تا با ایجاد اختلاف در بین جوامع مسلمانان، قبایل و طوایف و مذاهب اسلامی، بر اختلافات گذشته نیز دامن زنند تا از اتحاد و بیداری آنان جلوگیری کنند و بدین وسیله، آنان را به حل اختلافات و امور داخلی مشغول نمایند و از فهم آنچه در محیط بین المللی می گذرد بازدارند.

ابرقدرت ها می کوشند به بهانه برقراری صلح و آرامش، در این کشورها حضور یابند و با دامن زدن به اختلافات اجتماعی در داخل کشورهای جهان سوم، حضور نیروهای خود را در این کشورها همیشگی و ضروری کنند و نیز بازار خوبی برای تسلیحات خود ایجاد نمایند. قدرت طلبان، از جمله آمریکا، امروزه با این سیاست ها در اجتماعات بشری رخنه می کنند و با استعمار نو که جایگزین استعمال کهنه انگلیس شده، و با نقاب انسان دوستی و صلح و امنیت، منافع و مقاصد پلید خود را پی می گیرند. امام خمینی برای رهایی و مبارزه با قدرت طلبان، حفظ سیاست «نه شرقی و نه غربی» را الزامی می دانند:

بر هیچ یک از مردم و مسئولین پوشیده نیست که دوام و قوام جمهوری اسلامی ایران بر پایه سیاست نه شرقی و نه غربی استوار است و عدول از این سیاست، خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار کشور و ملت خواهد بود.(۶۳)

۳) ساختار اقتصادی ناعادلانه

ناعادلانه بودن روابط بازیگران در نظام بین الملل در حوزه اقتصاد از دیگر حوزه های دیگر نمایان تر و مشهودتر است. ساختار اقتصادی روابط بین الملل ساختار چپاول و بردگی است؛ زیرا قدرتمندان ثروت کشورهای ضعیف را به یغما می برند. بارزترین مصداق این رابطه ناعادلانه را باید در خرید نفت کشورهای نفت خیز و به غارت بردن منابع زیرزمینی ملت ها و کشورهای محروم دانست. خرید نفت خام این کشورها به قیمت ارزان و سپس فروش فرآورده های تولیدی از این نفت به چندین برابر قیمت، از سیاست های چپاول این قدرت هاست که باعث گردیده این کشورها با داشتن منابع نفتی و زیرزمینی غنی روز به روز فقیرتر گردند.

خروج مواد اولیه از کشورهای زیرسلطه و سرازیر شدن کالاهای خارجی به آنها، فروش اسلحه های کمپانی های غربی و آمریکایی و خارج شدن ارز از این کشورها به جای به کارگیری در توسعه داخلی آنها، مصرفی بار آوردن این کشورها به جای تولید و توسعه داخل و به کارگیری نیروی انسانی، همگی از مصادیق ناعادلانه بودن روابط اقتصادی در نظام بین الملل است که کشورهای قدرتمند مدعی آرامش و امنیت در آن هستند. امام(ره) این گونه رابطه را استفاده حیوانی از سایر بازیگران می دانند:

آمریکا شما را برای نفتتان می خواهد. آمریکا شما را برای این می خواهد که بازار درست کند که نفتتان را ببرد و بنجل ها بیاورد به شما بفروشد به قیمت گران. چه کار دارد آمریکا به اینکه شما چه حال دارید... او می خواهد که از شما استفاده ببرد، نه استفاده ای که یک انسان از انسان می برد، نه استفاده ای که یک انسان از یک عبد می برد؛ استفاده ای که حتی از حیوانات هم پست تر ما را حساب می کنند و می خواهند استفاده ببرند.(۷۳)

باید ملت ها و حکومت های مظلوم و زیر سلطه قدرت ها بیدار شوند و با تفکر استقلال از بیگانگان در همه عرصه ها قدم گذارند؛ چرا که بدون دست یابی به توسعه اقتصادی، فراهم آمدن استقلال از بیگانگان میسر نخواهد شد. استقلال همه جانبه تنها با محو سلطه پذیری و زدودن پیرایه های وابستگی از دامان یک ملت محقق می شود و ملت سلطه پذیر هرگز روی سعادت نخواهد دید. در قانون اساسی ما نفی هرگونه سلطه پذیری و ستمگری و ستم کشی به عنوان ابزاری برای قسط و عدل و استقلال سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح شده است.(۸۳)

یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهده علما و فقها و روحانیت است مبارزه جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاست های اقتصاد سرمایه داری و اشتراکی در جامعه است چون بردگی جدیدی بر همه ملت ها تحمیل شده... حق تصمیم گیری در مورد مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و علی رغم منابع سرشار طبیعت، آب ها، جنگل ها و ذخایر و... در فقر و درماندگی گرفتار آمده اند... کشورهای اسلامی به واسطه ضعف مدیریت ها و وابستگی به این وضعیت اسفبار گرفتار شده اند.(۹۳)

زهرا صالحی

۹۱- صحیفه نور، ج ۶۱، ص ۶.۲۸

۰۲- همان، ص ۷.۲۸

۱۲- روابط بین الملل از دیدگاه امام، ص ص ۹.۱۷

۲۲- صحیفه امام، ج۱۲، ص ۹.۷

۳۲- همان، ج۲۱، ص ۴.۱۴

۴۲- روابط بین الملل از دیدگاه امام، ص ۱.۱۸

۵۲- صحیفه امام، ج ۳۱، ص ۲۳۰ و ۳.۳۰

۶۲- همان، ج ۸۱، ص ۹.۸

۷۲- همان، ج ۲۱، ص ۵.۲

۸۲-ضمانت اجراهای صلح و امنیت بین المللی (در ارتباط با کشورهای در حال توسعه)، ص ۹.۶

۹۲- همان، ص ۶.۷

۰۳- صحیفه امام، ج ۵۱، ص ۰.۵۲

۱۳- صحیفه نور، ج ۸۱، ص ۷۲۳ و ۸.۲۳

۲۳- صحیفه امام، ج ۹۱، ص ۷.۱۴

۳۳- همان، ج ۱۲، ص ۲.۵

۴۳- همان، ص ۷.۴۲

۵۳- همان، ج ۱، ص ۴.۳۸

۶۳-همان، ج ۱۲، ص ۵.۱۵

۷۳- همان، ج ۷۱، ص ۴.۴۰

۸۳- ارزش ها و توسعه، بررسی موردی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص ۳.۲۳

۹۳- صحیفه امام، همان، ج ۰۲، ص ۹۳۳-۰.۳۴