پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

تمرین اخلاق در داستان های عامه پسند


تمرین اخلاق در داستان های عامه پسند

نگاهی به فیلم «شرط اول» ساخته مسعود اطیابی

از یک جهت می توان فیلم «شرط اول» را حائز ارزشی فرامتنی دانست که بیشتر درجهت گیری و نیت فیلمساز، تجلی پیدا کرده است تا ساخت و ساختار فیلم و میزانسن و روایت آن. مسعود اطیابی چه در «شرط اول» و چه در «خروس جنگی» که اثری به مراتب قوی تر و بهتر از کار اخیرش محسوب می شود تلاش کرده است تا با رویکردی طنزآلود و هجوگرا به روایتی دیگر از «پیام های اخلاقی» برسد و مخاطب را درجریان یادآوری ها و تنبه های ارزشی قرار دهد.

گرچه فیلم «شرط اول» چه ازجهت ساختار و چه از جهت مضامین و ایجاد تلاقی درست و متناسب میان آن دو، کاری پرعجله و رها و بی چفت و بست از آب درآمده و اساساً اثر قابل دفاعی به جهت ارزش های بصری و سینمایی و روایی نیست، اما از جهت هدف گیری و نوع نگاه قابل تأمل است.

ای کاش همین جهت گیری خوب و مبتکرانه در متن و بطن یک مجاهدت سینماورزانه متجلی می شد و نتیجه کار، فیلمی قابل دفاع از آب درمی آمد. اما متأسفانه چنین اتفاقی در «شرط اول» ابدا رخ نداده است.

آدم های شرط اول باسمه ای و سطحی هستند گره افکنی ها و گره گشایی هایش سست و سطحی اند نه «تیپ» هایش تیپند و نه «شخصیت»هایش، شخصیت.

درهم تنیدن مضامین اخلاقی موردنظر کارگردانش هم در داستان هایی کلیشه ای و با عجله و نخ نما هم اصلا از قدرت تأثیرگذاری قابل توجهی برخوردار نیست. به همین دلیل است که فیلم اساسا از ریتم درستی درهیچ قالبی- نه طنز و نه هجو- برخوردار نیست و نمی تواند مخاطب را با خود درگیر کند.

گذشته از این، «شرط اول» در بسیاری از موارد، تکرار مکرر ایده ها و سوژه هایی است که قبلا بارها تکرارشده و حالا دیگر تبدیل به نسخه ای نخ نما از زمینی کردن امور ماورایی شده است.

اتفاقا جهت گیری و راهی که «شرط اول» با آن هدفمندی، دست به کارش شده بسیار سخت و پیچیده و حیرت آور است.

برخلاف چیزی که احتمالا در تصور عده ای جاخوش کرده که بیان طنزآمیز و هجوگرای بسیاری از مفاهیم مهم و اصول، کار شاقی نیست و هرکس می تواتد با اندک استعداد و حدسیاتی، در آن به تجربه و زورآزمایی دست بزند، اتفاقا این، مسیر از جمله راه های سنگلاخ و بسیار مرارت بار هنری است که نیاز به ممارست بسیار دارد. خیلی بیشتر از خیلی از قالب ها و شیوه ها و روایت های سینمایی دیگر در ژانر های مختلف اش.

شاید بتوان به عنوان مصداق تام و تمامی از «تعرف الاشیاء با ضدادها» «شرط اول» را با یکی از نمونه های برجسته سینمای جهان که تشابهاتی در این حیطه به لحاظ روایت و مضمون و نه البته اجرا و شمایل با آن دارد، مقایسه کرد. فیلم جدی، طنازانه و البته هجوآمیز «پالپ فیکشن» یا همان داستان های عامه پسند» اثر کوئینتین تارانتینو. البته ناگفته پیداست که مقایسه «شرط اول» با «پالپ فیکشن» به طور کلی و جزئی و از جهات ساختاری و مضمونی، قیاسی مع الفارق است اما صرفا از این جهت که چه تفاوتی میان تلقی درست و استاندارد و حرفه ای و جدی و معتبر از «هجو» و «طنز» با تلقی باسمه ای و سطحی و شتابزده در آن وجود دارد، این اشاره مفید و بجاست.

حدیث غفلت و فراموشی مبدأ و معاد و گسسته شدن پیوندهای آسمانی انسان و دچارشدن در زنجیر روزمره گی ها و ناچاری ها، دست و پازدن در مرداب رخوت و نخوت و صوت و عسرت و درافتادن درگرداب پلشتی و خون و کثافت و آنگاه در بزمگاه بدبختی و سقوط، «توبه» و «تنبه» به متن «مقدس» و «آیات» آسمانی انسانیت و متوجه شدن به اینکه می شود «تحول» یافت و «عوض» شد؛ جور دیگری نگریست و طور دیگری زندگی کرد و آیا پیام و محتوا و توجه و تنبهی بالاتر و والاتر از این هم در زندگی معاصر انسان امروزی سراغ داریم؟

چنین مضمونی درمنسجم ترین و حرفه ای ترین شکل ممکن در «پالپ فیکشن» تجلی می یابد و مخاطب را در منظومه ای از روایت و داستان و -بویژه- «شخصیت پردازی» عمیق و حرفه ای سینماورزانه، دچار توجه و تنبهی خارق العاده و منحصربه فرد می کند.

با مقایسه -البته مع الفارق- «شرط اول» با «پالپ فیکشن» صرفا از آن جهت که گفتیم، می توان به این حقیقت تلخ رسید که وقتی هم سینما و هم مضمون ارزشی اخلاقی فیلم، جدی گرفته شود می تواند منجر به چه اثر بکر و ارزشمندی و در مقیاس ماندگاری به داستان های عامه پسند رسید و اگر هیچ کدام را جدی نگرفت و سینما و اخلاق را با شتابزده ترین شکل ممکن و متصور، مورد سوءاستفاده قرار داد، نتیجه می شود «شرط اول» که تاثیری مضاعف را در ذهن و نگاه مخاطب برجای می گذارد چرا که کمدی قبلی کارگردانش «خروس جنگی» براستی یکی از پاک ترین و ارزشمندترین آثار طنزآمیز خانوادگی طی سال های اخیر بوده است.

محمدقمی