شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مروری بر خاطرات حزب جمهوری اسلامی
اوایل انقلاب، در ۱۳۵۷ ش، پنج نفر از آقایان، بهشتی، خامنهای، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و محمد جواد باهنر تاسیس حزب جمهوری اسلامیرا اعلام كردند. ما قبل از آن وعده تاسیس چنین حزبی را شنیده بودیم. آنها قصد داشتند پس از پیروزی انقلاب آن حزب را تاسیس كنند و در جریان پیروزی انقلاب اسلامییك حزب آمادهای داشته باشند; كه اگر یك وقت حكومت دستشان افتاد، تشكیلات داشته باشند و پشتوانه حكومت باشد. ولی سیر سریع و ناگهانی حوادث و سپس پیروزی انقلاب به آنها چنین فرصتی نداده بود. آنها موافقت اولیه امام را برای اعلام حزب گرفتند و سپس تاسیس آن را اعلام كردند. مكان اولیهشان كانون توحید بود. قبل از آن، كانون توحید را آقای موسوی اردبیلی ایجاد كرده بود و اداره میكرد و چون خود ایشان هم از موسسین حزب بود، برای كار حزب نیز از همان ساختمان استفاده شد.
ما جزو اولین نفراتی بودیم كه به آنجا رفتیم. عدهای بودیم كه به منظور آگاهی از چگونگی ثبت نام و در حقیقت فعالیت در حزب خدمت آقای بهشتی رفتیم. ایشان حدود بیست دقیقه برای ما چند نفر صحبت كرد ولی نفوذ كلامشان به حدی قوی بود كه در همان بیست دقیقه روح كار تشكیلاتی را در ما دمید. ایشان برای ما توضیح داد كه مثلا چگونه میتوان یك تشكیلات را از صفر، راهاندازی كرد. چون آن موقع امكاناتی در دست ما نبود. ایشان میگفت راه را همین طور ساده بگیرید، جایی را به عنوان دفتر انتخاب كنید، تعدادی قلم و كاغذ داشته باشید، پرسشنامه درست كنید و به افرادی كه برای ثبتنام مراجعه میكنند بدهید تا آن را پر كنند. بعد برای ثبت نام بررسیهای لازم صورت میگیرد و همین طور هم شد. این را هم بگویم كه در آن مركز یك سری آموزشهایی هم به ما دادند.
برای اولین بار در منطقه محل سكونت خودمان، خیابان ابوسعید، دفتر كوچكی را در نزدیكی مسجد مكتبالنبی از پیش نماز آنجا، حضرت حجتالاسلام فهری، گرفتیم. مردم دسته دسته میآمدند و از ما پرسشنامه میگرفتند و پر میكردند و به عضویت حزب جمهوری اسلامیدر میآمدند.
طی ارتباطاتی كه با آقای بهشتی داشتیم تصمیم بر آن شد در قزوین هم حزب جمهوری را تاسیس كنیم.
● تاكید بر استقلال مالی حزب
پیش از آن هم جلسهای با آقای باهنر داشتم. سفارش ایشان هیچوقت یادم نمیرود. ایشان گفت: «در مورد كمكهای مالی، هر كسی كه میخواست به حزب كمك كند، شما كمك او را بپذیرید. منتها به یك شرط، آن شرط این است كه او در ازای این پولی كه میدهد، هیچ توقعی از حزب نداشته باشد كه این پول وسیلهای بشود كه فرضا او بخواهد بعدها انتظاراتی داشته باشد.» ایشان از همان روز اول، نسبت به مسائل مالی چنین توصیهای را داشت و در آن جلسه دستورات كار تشكیلاتی، جمع كردن افراد، شیوه برنامهریزی و... را برایمان توضیح داد.
● مسئولیت دفتر حزب در قزوین
در قزوین به اتفاق دوستان به تاسیس دفتر حزب جمهوری اسلامیاقدام كردیم. آنجا یك شخصیت روحانی بود به نام آقای باریك بین كه پیش از انقلاب هم طرفدار امام و در مبارزات انقلابی پیشتاز بود. انسان با اخلاصی بود و بچههای انقلاب با او ارتباط داشتند. به كمك آقای باریك بین اتاق اصناف واقع در بازار را كه در اختیار انقلابیها قرار گرفته بود، به عنوان مركز حزب در اختیار گرفتیم. آقای حسین علیخانی، از طلبههای پرشور و فرد بسیار پرانرژی و پرنفوذی بود كه از ما حمایتهای تداركاتی میكرد.
در آن مركز بچههای انقلابی را دور هم جمع كردیم، از اولین افرادی كه به عضویت درآمدند و خدمت زیادی كردند و تا آخر هم ماندند، آقای محمد كاظم انبارلویی بود. آن موقع جوان و جزو افرادی بود كه در جریان انقلاب حضور داشت و در سربازی، حتی در كارهای مسلحانه هم شركت كرد بود. او بعدها مسئولیت حزب جمهوری اسلامیآذربایجان شرقی را به عهده گرفت. دیگری آقای اسماعیل فیاضی، از همكلاسیهای خودم، بود [او بعدها در سازمان برنامه و سپس در مركز آمار خدمت كرد] دیگری آقای محمد میناییفر بود كه از همان اول با ما همكاری كرد و بعدها مسئولیت حزب در ساری (مازندران) را عهدهدار شد و هنوز آنجا است. دوستان دیگری هم بودند. آقای شیخ قدرت علیخانی نیز از نظر تداركاتی كمك زیادی به حزب میكرد.
با كمك دوستان، دفتر حزب جمهوری اسلامیرا تاسیس كردیم و هسته مركزی و شورای مركزی برگزیدیم و جلسات مختلف برگزار كردیم. نظارت عالیه (مسئولیت) حزب نیز به عهده آقای باریك بین قرار گرفت.
از اولین اقدامات ما در آن دفتر تدریس كتابهای شهید مطهری، آموزش قرآن و... بود. جوانهای دبیرستانی و علاقمند را جمع میكردیم و برایشان كلاسهای آموزش قرآن میگذاشتیم.دانشآموزانی كه به حزب رفت و آمد داشتند بعدها جزو نسل حزباللهی دانشگاهها شدند، جزو تشكلهای فقاهتی و طرفدار ولایت و خط امام و رهبری گردیدند كه این امر نتیجه همان كارهای تشكیلاتی اوایل انقلاب بود.
قزوین به دلیل داشتن كارخانههای زیاد و دارا بودن عنوان «شهر صنعتی» در خطر نفوذ گروههای چپی بود كه قبلا توضیح دادم. برای مقابله با این امر آقای انبارلویی زحمت زیادی كشید و در كارخانجات فعالیت فراوانی انجام داد.
ما در آموزش و پرورش هم فعالیت داشتیم. از اصناف مختلفی كه با ما همكاری میكردند آقایان حاج یوسف فیاضی، حاج علی درخشان و معصومیفر (پدر خانم آقای نصری) بودند.
حزب آرام آرام به عضوگیری میپرداخت و ما مركزیت تظاهرات را عهدهدار بودیم كه در اوایل انقلاب به مناسبتهای مختلف برگزار میشد. در حقیقت برنامهریزی و هدایت راهپیماییها و تهیه قطعنامهها و اینگونه امور را به عهده داشتیم.
● انتخابات ریاست جمهوری
در جریان انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری قرار بود حزب جمهوری اسلامیآقای جلالالدین فارسی را به عنوان كاندیدا معرفی كند. اما گفته شد كه او شناسنامهاش ایرانی نیست و آقای شیخ علی تهرانی و... آن جریانات را به راهانداختند كه خوب، ضربه مهلكی بود.
بنیصدر هم با آن شگرد خاص تبلیغاتی خود [وارد میدان شد] او یك روز خدمت امام رفت و پس از آن طوری مصاحبه كرد كه مثلا «امام هم رضایت دادهاند!» در حالی كه بعدها حضرت امام گفتند: «من به او رای ندادم.»
ما با توجه به شناختی كه از بنیصدر پیدا كرده بودیم، مخالف او بودیم و در ارتباط با حزب فعالیتهایی میكردیم. حزب در تلاش بود كه آقای حبیبی را نامزد انتخابات كند كه دیگر فایدهای نداشت و بنیصدر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.او بلافاصله پس از انتخاب، دفاتر حمایت مردمیاز ریاست جمهوری را راهانداخت تا بتواند مجلسی درست كند كه صد در صد با خود او همراه باشند. او یازده میلیون رای آورد، تریبون در اختیارش قرار گرفته بود; این طرف آن طرف میرفت و سخنرانی میكرد، دفاترش هم در شهرستانها برای مجلس كاندیدا تعیین میكردند و فعالیت شدید داشتند. طوری عمل كرده بود كه انگار حمایت امام هم پشت سرش هست، با حزب هم به شدت درگیری داشت. او حزب جمهوری را «حزب بداخلاق» مینامید. با آقای بهشتی و هاشمی و خامنهای هم همین جور [بد بود]. اینها آن ایام مراعات میكردند چون امام میگفت: «چیزی نگویید« و اینها چیزی نمیگفتند و بنی صدر كار خودش را میكرد. خیلی از افراد از آینده ناامید شده بودند و میگفتند بگذارید ببینیم چه میكنند، فعالیت را كنار بگذارید.
در یكی از همان روزها، به دفتر حزب رفتم. جمعی حدود صد نفر آنجا بودند كه از جاهای مختلف آمده بودند; آقای سید اكبر پرورش از اصفهان آمده بود، مرحوم بهشتی و آقای موسوی اردبیلی هم نشسته بودند. آقای موسوی اردبیلی، از اعضای هیئت موسس حزب، شروع به سخنرانی كرد، با حالت ناامیدی و یاس میگفت كه بنیصدر ریاست جمهوری را برده، مجلس را هم با این سر و صداهایی كه راهانداخته و نفوذی كه در بین مردم دارد [به دست میگیرد]، دفاترش هم در شهرستانهای مختلف دارند كاندیدا تعیین میكنند كه بیایند مجلس... آقای موسوی اردبیلی نظرش این بود كه حزب دخالت نكند و كنار بكشد. پس از وی آقای بهشتی رشته كلام را در دست گرفت و در یك صحبت ده دقیقه، یك ربع، همه را بسیج كرد كه بروند و با جدیت در انتخابات شركت كنند. او گفت: «ما میایستیم و به وظیفه خودمان عمل میكنیم، انشاالله موفق هم میشویم، باید تلاش كنیم، چرا بگذاریم برای دوره بعد؟ باید برویم و فعالیت كنیم.» درست به خاطر ندارم ظاهرا آقای پرورش هم در لبیك به آقای بهشتی صحبت خوبی كرد و آن جو یاس و ناامیدی را شكست و از همان جا تلاش و فعالیت آغاز شد. در این [رقابتها] روزنامه جمهوری اسلامیهم نقش زیادی داشت.
● رویارویی بنی صدر و حزب
حزب جمهوری اسلامیدر اوایل انقلاب، نقش زیادی در سازماندهی كارها داشت و تنها مركزی بود كه با تشكیلات و فعالیتهای حساب شده، توطئهها و كارهای بنی صدر را خنثی میكرد و خط اصیل امام را پی میگرفت.
بنی صدر در قزوین هم پایگاه داشت; پایگاهی قوی. دفتر حزب در قزوین نیز در خنثی كردن فعالیتهای بنیصدر نقش موثری ایفا كرد. آن ایام روحانیت سنتی قزوین هم، كه در بدنه جامع نفوذ داشتند، با بنی صدر همراه بودند. البته آنها افراد بسیار متشخصی بودند; ولی خوب این گرایشها را هم داشتند...
● جریان سازیها و شكلگیری مجلس اول
در جریان مبارزه با بنی صدر، جامعه روحانیت مبارز تهران و حزب جمهوری اسلامیهماهنگی چندانی با هم نداشتند. به نوعی، اختلافاتی هم بین اعضای روحانیت مبارز وجود داشت. مثلا حجتالاسلام محلاتی از بنیصدر طرفداری میكرد. روحانیت مبارز هم در جریان انتخابات ریاست جمهوری از بنیصدر حمایت كرد. در مقابل، جامعه مدرسین حواسشان جمعتر بود. آنها از آقای دكتر حسن حبیبی، كاندیدای حزب جمهوری اسلامی، حمایت كردند ولی او رای نیاورد. در این میان با تلاش آیتالله دكتر سید محمد حسینی بهشتی و روحیهای كه ایشان داشت، برای انتخابات مجلس اول روحانیت مبارز با حزب هماهنگ شد. چندین گروه نیز به جمع پیوست و آن ائتلاف بزرگ اعلام شد كه واقعا ائتلاف بزرگ بود و حزب جمهوری اسلامیدر آن نقش زیادی داشت. یك روز صبح بیدار شدیم دیدیم كه فهرست ائتلاف بزرگ، با رنگ سبز (۳۰ اسم) در همه خانههای تهران به صورت تشكیلاتی پخش شده است. با ائتلاف بزرگ، كه با همت و تصمیم شهید بهشتی شكل گرفت روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی... همه یكپارچه شدند. سرانجام نیروهای خط انقلاب جو را شكستند و وارد مجلس اول شدند و مجلس مجلسی شد كه بنی صدر آن را دوست نداشت. البته یك سری از طرفدارهایش از جمله سلامتیان و این تیپها وارد مجلس شدند ولی دوام چندانی نیاوردند و فراری شدند. لكن اكثریت مجلس را حزب در اختیار گرفت و اكثریت مجلس طرفدار خط صحیح امام شدند كه خوب آن حوادث و جریانهای سیاسی در تاریخ ضبط است كه چه اتفاقاتی افتاد و بعد به شهادت بهشتی انجامید و آن زمان خط امام در جامعه تثبیث شد وگرنه از نظر سیاسی خط امام خیلی روشن نبود. هرج و مرج بود، اینها همه پس از شهادت بهشتی تثبیث شد.
● عضویت در شورای مركزی حزب
در دورهای كه جزو هئیت دولت بودم، اولین كنگره رسمی حزب تشكیل شد. در همان كنگره بنده را برای عضویت در شورای مركزی حزب پیشنهاد دادند. كاندیدا شدم و رای آوردم و شدم عضو شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی. آن دوران هم دوران پرفراز و نشیب حزب بود. در كنگره دوم هم باز رای آوردم. بعد از كنگره دوم بود كه دیگر با اشاره حضرت امام فتیله فعالیتهای حزب پایین كشیده شد.آن ایام حزب جمهوری اسلامییك حالت سیبل (هدف) پیدا كرده بود و بسیاری از تهاجمات رو سوی حزب داشت. در خیلی جاها اشكالات را متوجه حزب میكردند. البته برخی دفاتر حزب اشكالاتی داشتند ولی نه بهاندازهای كه هر اشكالی را متوجه آن بكنند.
آقایان مهندس میر حسین موسوی، عسگر اولادی، پرورش و من و... در حزب فعالیت داشتیم. اختلاف نظرهایی هم داخل حزب وجود داشت كه در مجلس هم منعكس شده بود و به نظرم یكی از دلایل كسب رای اعتماد اندك برای بار دوم در دوره اول دولت آقای موسوی، عضویتم در شورای مركزی حزب باشد چون جریاناتی در كشور بود و عدهای به طور جدی با تحزب مخالف بودند. در شورای مركزی حزب مباحث اقتصادی مطرح شده در جامعه و مجلس مطرح میشد. آن زمان بحثهایی داشتیم و میگفتیم تمركز كارهای اقتصادی در دست دولت صحیح نیست و اشكال دارد و آقای مهندس موسوی و دوستانشان طرفدار تمركز كارها در دولت بودند.
متن حاضر بر گرفته از خاطرات مهندس مرتضی نبوی عضو سابق شورای مركزی حزب جمهوری اسلامی است
مرتضی نبوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست