دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

خلوص عشق موحدین در برائت از مشرکین


خلوص عشق موحدین در برائت از مشرکین

در بیان آثار تربیتی اخلاقی حج

اسلام دارای مبانی و ارکانی است که بر آنها بنا شده و بدان قوام گرفته است. یکی از آنها، حج است، آنسان که امام باقر (ع) فرمود: "بنی الاسلام علی خمسه اشیاء: علی الصلاه و الزکاه و السوم و الحج و الولایه"(کافی، ج۲، ص۱۸). بنابراین، آن کس که عمداً حج نگزارد، رکنی از ارکان دین خویش را نابود کرده و در نتیجه اسلامِ کامل ندارد. از این رو خداوند از ترک عمدی حج، به کفر تعبیر نموده است: "و من کفر فان الله غنی عن العالمین"(آل‌عمران/ ۹۷). لکن با این همه، حج بدون "ولایت" و آهنگ کعبه بدون "امامت" و حضور در عرفات بدون "معرفت امام" و قربانی در منا بدون "فداکاری در راه امامت" و رمی جمره بدون "طرد شیطان استکبار درونی و بیرونی"، سودی نخواهد داشت؛ زیرا هیچ یک از نماز و روزه و زکات و حج، همانند "ولایت"، رکن استوار اسلام نیست، از این رو در ادامه روایت امام باقر (ع) آمده است: "هیچ دعوتی از طرف خداوند، به اندازه دعوت به ولایت و امامت نیست؛ چه اینکه مطابق برخی روایات، امام (ع) دلیل و راهنمای مبانی و خطوط کلی دین همچون نماز، روزه، حج و مانند آن بوده، مجری و مفسر و حافظ احکام و حدود الهی است"(وسائل الشیعه، ج۱، ص۷-۱۰). از این روست که حج بی‌ولایت، سودی نخواهد بخشید. امام باقر (ع) با مشاهده طواف‌کنندگان کعبه فرمودند: "در جاهلیت هم این چنین هفت دور بر گرد این کعبه می‌گشتند و اسلام نیامده است تا همان سنت جاهلی را ادامه دهد. مردم مکلفند اطراف این سنگ‌ها بگردند و پس از آن نزد ما (اهل‌بیت) آمده، مودّت و نصرت و آمادگی‌شان را بر ما عرضه کنند". آن گاه حضرت به این سخن ابراهیم خلیل (ع) که در قرآن آمده، استشهاد فرمود: "فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم؛ پروردگارا، دلهای گروهی از مردم را به فرزندان من مشتاق کن"(ابراهیم/۳۷)(بحار، ج۶۵، ص۸۷). همچنین حضرت فرمودند: "تمام الحج لقاء الامام؛ حضور در پیشگاه امام معصوم (ع) و عرضه ولایت و اعلام وفاداری و فداکاری، متمم حج است"(وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۵۴).

نکته مذکور که در کلام نورانی امام باقر (ع)آمده، مستفاد از آیه: "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا"(مائده/۳) است. خداوند، اسلامِ همراه ولایت و رهبری الهی را برای ما پسندیده است. التزام علمی و عملی به ولایت اولیای راستین حق، تمام نعمت الهی و کمال دین است و تنها چنین دینی خداپسند خواهد بود. پس نه تنها "تمام الحج لقاء الامام"، بلکه "تمام الاسلام لقاء الامام"(صهبای حج، ص ۱۱۰). این تعبیر که "سنگهای کعبه سود و زیانی نمی‌رساند" و یا اینکه "امر به طواف بر گرد این سنگها، مقدمه حضور در نزد امام (ع) است" به طور مکرر در بیانات اهل بیت (ع) آمده است(بحار، ج۲۳، ص۲۲۴)، تا زائران بیت الله الحرام بدانند که در کنار آن "کعبه گِل"، "کعبه دل"که اصل ولایت و رهبری است، محفوظ است؛ از این رو امام باقر (ع) در پاسخ کسی که عرض کرد: آیا ابتدای سفر حج را مدینه قرار دهم یا مکه؟ فرمود: "ابدا بمکه و اختم بالمدینه فانه افضل؛ از مدینه آغاز و به مکه ختم کن که این با فضیلت‌تر است"(کافی، ج۴، ص۵۵۰) همچنین در حدیث دیگری در این باره فرمودند: "ابدؤوا بمکه و اختموا بنا؛ از مکه آغاز به ما ختم کن". این روایت و امثال آن بیانگر آن است که ولایت و امامت، متمم حج است و بدون ولایت، حج ناتمام است.

قرآن کریم با صراحت اعلام می‌دارد که هر کس قصد سوء نسبت به کعبه داشته باشد و بخواهد با تخریب آن، دین را از میان بردارد و با ویران کردن آن، پرستش خدا را بمیراند، خداوند او را عذابی دردناک می‌چشاند آن سان که اثری از او باقی و پابرجا نماند (حج/۲۵)و در این وعید و تعذیب الهی، نه اختلافی است و نه تخلفی؛ همچنان که سپاه ابرهه که قصد ویران کردن کعبه را داشتند، به قهر الهی گرفتار شده، کعبه از گزند آنان مصون ماند(سوره فیل) لکن آن گاه که "ابن زبیر" در خانه کعبه متحصن شد و به آن خانه پاک پناه برد، حکومت جبار وقت به دست منحوس "حجاج ثقفی"، کعبه را با منجنیق ویران کرد و پناهگاه ابن زبیر را منهدم ساخت و او را دستگیر کرد(بحار، ج۲، ص۲۸۷)، اما هرگز طیر ابابیلی به سراغ حجاج نیامد، زیرا هدف مستقیم حجاج، ویرانی کعبه نبود، بلکه منظورش دستگیری ابن زبیر بود و آن مرد (ابن زبیر) مخالف امام سجاد (ع) بود. وقتی این مرد ضد حق، در کعبه متحصن شد، خداوند اراده فرمود برای مردم بیان کند که به این فرد که مخالف ولایت و امام زمان خویش است، پناه نخواهد داد، از این رو مهلت داد تا کعبه را بر سر او ویران کنند"(من لا یحضر، ج۲، ص۲۴۹).

بنابراین کعبه با همه قداستی که دارد برای افرادی چون ابن زبیر که به دعوت ربانی سید الشهداء که فرمود: "هر کس که حاضر است جان خویش را در راه ما فدا کند و خود را آماده دیدار خداوند سازد با ما در حرکت شود"(بحار، ج۴۴، ص۳۶۷)، جواب نداد و سید الساجدین را که می‌فرمود: "منم فرزند مکه، منم فرزند زمزم و صفا" یاری نکرد؛ نه پناه است و نه امان. از این واقعه به خوبی روشن می‌شود که حرمت کعبه به احترام ولایت و امامت است، از این رو کسی که امام خود را نشناخت و زندگی او چون مرگش، جاهلی بود، حتی اگر به درون کعبه نیز پناه برد، از امن الهی برخوردار نیست.

برائت از دشمنان خدا و آنچه مانع رشد و تکامل انسان و سدّ راه سعادت اوست، قبل از آنکه بعد سیاسی- اجتماعی داشته باشد، جنبه اعتقادی و تربیتی دارد و مؤمن، به حکم انگیزه ایمانی و با تاسی به خدا و رسولش، می‌بایست از هر چه سدّ راه خداست، تبری جوید. قرآن کریم به این اصل مهم ایمانی اهتمام ورزیده و بارها آن را متذکر شده است؛ از جمله خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: "لا تجد قوماً یومنون بالله و الیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم؛ هیچ گروهی را که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، نخواهی یافت که با دشمنان خدا دوستی کنند، هر چند پدران، فرزندان، برادران یا خویشاوندانشان باشند"(مجادله/۲۲). آیات متعددی از قرآن به برائت از کافران و مشرکان و بیزاری از اعمال و جرایم آنان فرمان می‌دهد مانند آیه ۱۳ سوره ممتحنه یا آیه ۴۱ سوره یونس، یا آیه ۳۵ سوره هود؛ لکن علاوه بر این آیات که به صورت عام در مسئله برائت وجود دارد، خدای سبحان در سوره مبارکه توبه، برخورد صریح و قاطع و اعلان جنگ با مشرکان و پیمان‌شکنان را فرمان داده است.

آیات برائت در اجتماع عظیم حج که مسلمانان و مشرکان حضور داشتند، به صورت رسمی به امر پیامبر (ص) و با بیان امیرالمؤمنین علی (ع) تلاوت شد: "براءه من الله و رسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین ...". مفهوم برائت، از بیزاری که یک امر قلبی و عاطفی است، فراتر رفته و مستلزم کناره‌گیری، منزوی ساختن و طرد عملی مشرکان و توطئه‌گران است.

اعلام برائت، آغاز یک جنگ روانی تبلیغی علیه کفر و شرک و زمینه‌ساز جنگهای میدانی و تهاجمی به منظور مقابله با استکبار و فساد است و سیاست خارجی اسلام با جهان کفر را در صحنه تبلیغ و جهاد، مشخص می‌کند(حج و برائت از مشرکان، مجموعه رهتوشه حج، ج۳). حضرت امام خمینی (ره) در پیام تاریخی برائت چنین می‌گوید: "حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود ...سنت پیامبر و اعلان برائت کهنه شدنی نیست و نه تنها اعلان برائت به ایام و مراسم حج منحصر نشود که باید مسلمانان فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند... فریاد برائت ما فریاد برائت امتی است که کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشسته‌اند و همه تیرها و کمان‌ها و نیزه‌ها به طرف قرآن‌ و عترت عظیم نشانه رفته‌اند و هیهات که امت محمد (ص) و سیراب‌شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان، به مرگ ذلت‌بار و به اسارت غرب و شرق تن دهند"(صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۱۱)

علی مهدوی