چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تکاپوی آمریکا برای محاصره روسیه و چین
رقابت میان غرب و شرق از نکات اصلی در ساختار نظام بینالملل است که همواره بر سایر تحولات تاثیر گذاشته است. زمانی این تقسیمات براساس نظام دوقطبی با محوریت آمریکا و شوروی سابق تعریف میشد که هر کدام تلاش داشتند با افزایش متحدان خویش به صفآرایی در برابر طرف مقابل دست یابند. با فروپاشی شوروی سابق تا حدودی این موازنه با تغییراتی همراه شد بویژه اینکه آمریکا تلاش کرده تا نظام تکقطبی را بر جهان حاکم سازد. بهرغم تمام این تحرکات در سالهای اخیر دگرگونیهایی در این حوزه ایجاد شده که عملا فروپاشی نظام ادعایی آمریکا را به همراه داشته است. در این میان بار دیگر تعریف مولفهای شرقی و غربی در حال شکلگیری است در حالی که برای آن بازیگران جدید مطرح میشوند.
به طور سنتی آمریکا و اروپا همچنان بلوک غرب نامیده شده و کشورهای چین و روسیه معمولا طیف شرق را تشکیل میدهند. کارنامه طرفین نشان میدهد که آنها از هر ظرفیتی برای مقابله با دیگری بهرهبرداری میکنند. نکته قابل توجه در این حوزه تشدید تحرکات آمریکا برای ایجاد چالشهای منطقهای برای روسیه و چین است که در ابعاد گستردهای در حال شکلگیری است. هر چند که آمریکا در خاورمیانه با چالشهای گستردهای مواجه شده، اما بر آن است تا به هر نحوی شرایط منطقهای را نیز برای روسیه و چین به فضای بحرانی نزدیک تا آنها را از روند تحرکات دور سازد.
الف) روسیه و آمریکا: هرچند روسیه و آمریکا بویژه در دوران ریاست جمهوری مدودف بر روسیه و اوباما بر آمریکا، بر توسعه روابط تاکید دارند و گامهایی در این حوزه برداشتهاند، اما همچنان تنش و رقابت میان طرفین ادامه دارد. کارنامه اخیر ۲ کشور نشان میدهد که بار دیگر اساس این رقابت را در آسیای مرکزی و قفقاز و حوزه بالکان میتوان مشاهده کرد. آمریکا در کنار روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای مذکور تلاش دارند تا با استفاده از همکاری ناتو به توسعه نظامیگری خود در منطقه بپردازد. تاکید بر استقرار طرح سپر موشکی در شرق اروپا و حوزه بالکان، امضای قراردادهای نظامی با جمهوری آذربایجان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و برگزاری رزمایش مشترک با اوکراین با مشارکت برخی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، فعالسازی ناتو در منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم و جنگ افغانستان، نشانههایی از نظامیگری واشنگتن در منطقه است. آمریکاییها با رویکردهای چندجانبه و بعضا مغرضانه برآنند تا به شکاف و بیاعتمادی میان همسایگان دامن بزنند. با توجه به ضعف این کشورها و نیز برخی تمایلات ضدروسی ایجاد شده میان آنان، واشنگتن امید دارد تا به این وسیله بتواند موقعیت مناسبی را میان این کشورها برای خود ایجاد نماید، البته در مقابل روسیه نیز تحرکات خویش را تشدید کرده است. تکاپوی مدودف برای حل اختلافهای آذربایجان و ارمنستان بویژه در زمینه قرهباغ، تمدید توافقنامههای نظامی با کشورهای منطقه از جمله تمدید قرارداد اجاره پایگاه (قبله) با جمهوری آذربایجان و پایگاههای روسی موجود در قزاقستان و تاجیکستان، امضای قراردادهای بلند مدت همکاری با همسایگان بویژه در حوزه انرژی، استمرار به چالش کشاندن طرح سپر موشکی آمریکا و درخواست تضمینهای لازم برای اجرای آن بدون تهدید منافع روسیه و... از جمله این اقدامات است. مدودف، رئیسجمهور روسیه بیشترین دیدارهای خویش را به منطقه اختصاص داده و به نوعی به دنبال حفظ محیط پیرامون خویش میباشد. حفظ پیمان همکاری دستهجمعی که اکثر اقمار شوروی سابق را در بر میگیرد، از جمله اقداماتی است که سران مسکو تلاش کردهاند تا آن را محقق سازند، چنان که مدودف در نشست اخیر این پیمان در قزاقستان بر لزوم گسترش همکاریهای امنیتی و سیاسی طرفین تاکید کرد.
ب) چین و آمریکا:در نقطه مقابل تقابلهای سنتی، نزاعهای جدیدی نیز در صحنه بینالملل مشاهده میشود که محور آن را بازیگران جدید و نوظهور تشکیل میدهند. مهمترین رقابت را در میان چین و آمریکا میتوان مشاهده کرد. هرچند که ۲ کشور بر تعاملات اقتصادی تاکید دارند و به نوعی کاهش تنش را بخشی از منافع خود قلمداد میکنند، اما در عمل تقابلها میان آنها بشدت ادامه دارد. نکته مهم در این حوزه رویکرد نظامیگرایانه آمریکا برای تقابل با چین است. این سیاست در ۲ بخش در حال شکلگیری است، نخست حضور مستقیم نظامی آمریکا در شرق نظیر آنچه آمریکا در سایر نقاط حساس جهان نظیر خلیج فارس و دریای سرخ صورت داده است، دوم ایجاد مجموعهای از متحدان نظامی برای محاصره کردن چین در حالی که هدف نهایی آن دورساختن پکن از حوزه اقتصادی و سوق دادن آن به نظامیگری و تسلیم شدن در برابر خواسته آمریکاست. در این چارچوب آمریکا تلاش دارد تا زنجیرهای از اقدامات را اجرایی سازد. اولا گام نخست آمریکا را حمایتهای گستردهتر از معارضان با وحدت سراسری چین تشکیل میدهد. در این زمینه آمریکا بر توسعه همگرایی با تبت و تایوان به عنوان دغدغههای اصلی چین تاکید کرده و حتی از حمایتهای نظامی سخن به میان آورده است. نمود عینی این مساله را در اعلام فروش ۶ میلیارد دلار تسلیحات به تایوان میتوان مشاهده کرد که به جنجال سیاسی میان آمریکا و پکن مبدل شد. آمریکا تلاش دارد فضایی از بحران امنیتی و تجزیهطلبی را در درون چین ایجاد و نوعی سرنوشت شوروی سابق را برای آن تکرار نماید. ثانیا: در گام بعدی آمریکا تقویت پایگاه خود در اقمار گذشته نظیر کره جنوبی و ژاپن را اجرایی کند، آمریکا به بهانه امنیت این کشور از جمله در برابر کره شمالی نهتنها ۴۷ هزار نیروی خود در ژاپن را از اوکیناوا جابهجا نمیسازد و ۲۸ هزار نیروی خود را نیز در کره جنوبی فرا نمیخواند، بلکه به دنبال تقویت پایگاههای نظامی خود با این کشورها است.
ثالثا: آمریکا طرح افزایش متحدان نظامی شرق را نیز در دستور کار قرار داده است. توسعه مناسبات نظامی با هند و به زیر آوردن پاکستان از مولفههای این تحرکات برای افزایش فشار بر چین است. در مرحلهای متمرکز آمریکا حضور مداخلهجویانه در دریای چین را آغاز کرده است. دریای چین منطقه مورد مناقشه میان چین و کشورهایی مانند ویتنام، مالزی، فیلیپین و کره جنوبی میباشد.
بهرغم تحرکات صورتگرفته میان همسایگان برای حل سیاسی این چالشها، واشنگتن با اعزام رزمناوهای خود، توسعه نظامی با کشورهای منطقه و فضاسازی سیاسی و تبلیغاتی علیه چین عملا تلاش دارد تا از این مساله برای رسیدن به مناقصه نظامی استفاده کند. این سیاست چنان گسترش یافته که آمریکا به برگزاری رزمایش مشترک نظامی با ویتنام و فیلیپین به عنوان تهدیدات امنیتی جدید برای چین مبادرت ورزیده است. واشنگتن با ایجاد شکاف میان کشورهای آسهآن و سوق دادن گزینشی آنها به نظامیگری به بهانه مقابله با چین و کره شمالی بخش دیگر یافتن متحدان جدید برای محاصره نظامی چین را اجرا میکند. البته پکن نیز برای مقابله، ابزارهای اقتصادی و سیاسی خویش را تشدید کرده و تلاش دارد از این زاویه آمریکا را به عقبنشینی وادار سازد. البته در حوزه نظامی نیز تحرکات داشته که ساخت اولین هواپیمای بدون سرنشین و ساخت اولین ناو هواپیمابر در دریای چین و... در این چارچوب بوده است.
در جمعبندی کلی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که آمریکا به دنبال تشدید تحرکات نظامی علیه روسیه و چین است. هرچند که در ظاهر تحرکات خود را با نام همکاری با همسایگان این کشورها توجیه میکند. استمرار روند کنونی به گسترش تقابل سیاسی و اقتصادی طرفین در حوزه نظامی منجر میشود، هرچند که ظرفیتها و نیازهای طرفین به گونهای است که مستقیما به نزاع نظامی نخواهند پرداخت، اما از حربه وحشت برای امتیازگیری بیشتر بهره خواهند برد.
قاسم غفوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست