شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

موسیقی در خیابان های شهر


موسیقی در خیابان های شهر

خیابان های تهران, موزیسین های جوان

تلطیف هوای تهران در این روزهای پاییزی به انسان فرصتی دوباره برای نفس کشیدن سالم می‌بخشد که برای ساکنان این شهر هر لحظه آن هم ممد حیات است و مفرح جان اگر نوای خوش پرندگان مهاجر را با جان دل بتوانیم گوش بدهیم.

اما صد افسوس که روزهای بسیاری است که پرندگان مهاجر از این شهر کوچ کرده‌اند و جای صدای خوش خود را با صدای ناخوش و روح‌خراش ماشین‌ها و ترمز‌ها معاوضه کرده‌اند. در این میان شاید موسیقی یکی از چندین مواردی باشد که روح خشن و زخم خورده انسان دوره ماشینی را به آرامشی نسبی برساند.

در حالی که پیاده‌رو‌های مملو از جمعیت، در یک عصر پاییزی انسان را از هرگونه کنکاش و مبارزه برای ادامه زندگی خسته می‌کند، صدای ساز، نوازنده‌یی که هنر خود را در گوشه خیابانی به عرضه گذاشته است باعث آرامش بشود و شاید یادآور خاطره‌یی زیبا در ذهن تک‌تک ما شود. ارتعاش ساز‌هایی که نوازندگان خیابانی می‌نوازند ممکن است دقایقی هر چند کوتاه باعث بشود از این دنیای خشن دوری کنیم.

● جایی برای شنیدن صداهای خوش

برگ‌های زرد و نارنجی چنار‌های بازمانده خیابان ولیعصر نرسیده به باغ فردوس نوید پاییزی رنگارنگ را می‌دهند. باغ فردوس جایی است که هر روز عصر میعادگاه نوجوان و جوان‌هاست که اکثر اوقات به صورت دسته جمعی در حال نقاشی کشیدن و طراحی کردن هستند یا عکس‌های دوربین‌های خود را به یکدیگر نشان می‌دهند. در این میان نوازنده‌های خیابانی بسیاری ‌مهمان این باغ هستند.

گروه «شاین» که به زبان انگلیسی و در سبک جاز با همراهی دو گیتار و یک سازدهنی گاهی برنامه خیابانی اجرا می‌کنند در عصر یک روز پاییزی هوا نیمه بارانی با آرامش روی نیمکتی نشسته‌اند و مشغول به نواختن هستند. علی از بچه‌هایی که روبه‌رو این گروه روی زمین نشسته است، می‌گوید: به نظر من خیلی این سبک موسیقی عالی است و کاش این نوع موسیقی که مستقیم در اختیار تماشاچی قرار می‌گیرد بیشتر و با برنامه‌تر ارائه بشود. باور کنید الان هم دیرم شده و باید خودم را جایی برسانم اما دلم نمیاد وسط آهنگی به این زیبایی اینجا را ترک کنم و فکر می‌کنم نسل ما به این آرامش چند دقیقه‌یی نیاز دارد.

یسنا در حالی که مشغول عکاسی از اجرای خیابانی گروه «شاین» است، می‌گوید: من از بیروت آمده‌ام و اصلا فکر نمی‌کردم در ایران این نوع هنر خاستگاه داشته باشد. وی که به سختی فارسی صحبت می‌کند این گونه ادامه می‌دهد: «سه ماه هست برای تحصیل ادبیات ایران آمده‌ام و در این مدت خواننده‌ها و نوازنده‌های بسیار توانایی را در خیابان‌های تهران دیده‌ام که باعث تعجبم بوده است. ترکیب موسیقی ایرانی و عربی و حتی غربی در بین نوازندگان خیابانی بسیار جالب است و امیدوارم هنرمندان دیگر هم هنر خود را با مردم عادی در میان بگذارند.»

● «جنگ بوق‌ها و آرشه‌ها»

خیابان شریعتی با جوی‌هایی که بعد از مدت‌ها بر خود آب زلال و جاری دیده‌اند در کنار ترافیک سنگینی که هر روز ‌مهمان آسفالت و درخت‌های این بخش شهر است فضای دوگانه‌یی را برای انسان رقم می‌زند.

زمانی که نم‌‌نم باران شروع به باریدن گرفت. صدای ویولنی آشنا اگر حتی عاشقت نکند گاهی باعث می‌شود هدفون چپانده شده در گوش‌مان را که برای فرار از سر و صداست بیرون بیاوریم و در گوشه‌یی برای لحظاتی هر چند کوتاه بایستید و نوایی را به خاطر بسپارید و شاید دستی بر جیب برده و به رسم حرمت مبلغی را در جعبه ویولن پسر مو حنایی بگذارید و با انرژی بیشتری به مسیر خود ادامه بدهید.

خانمی به همراه پسر پنج ساله خود بی‌توجه به بارانی که به صورت نم نم می‌بارد با جان و دل به صدای آشنا ویولن پسر گوش می‌دهد، می‌گوید: من با این آهنگ خاطرات بسیاری دارم. شاید روزی امیر حسین پسرم، هم با شنیدن این صدا در بزرگسالی یاد من و این روز‌ها را کند. وی ادامه می‌دهد: به نظر من بهترین شکل ارائه هنر باید این گونه باشد البته نه به شرطی که به صورت ناهنجاری مختلف مانند نوازندگی در اتوبوس و سر چهارراه‌ها و تکدی‌گری باشد. محمد به همراه دیگر دوستان نوجوان خود دقایقی است که در نزدیکی پسر ایستاده‌اند و با او مشغول حرف زدن هستند. می‌گویند: ما دوستان یاشار هستیم و خود ما هم گاهی کنار خیابان‌ها ساز می‌زنیم اما به عنوان یک شنونده اگر بخواهم بگویم، باید بگویم: کاش دولت از ما حمایت بکند. خیلی از ما که در کنار خیابان مشغول به نوازندگی هستیم نیاز به توجه و ارائه هنر خود داریم و تنها نیاز مالی نبوده است که ما را به این سمت فرستاده است. علی در ادامه می‌گوید: البته ماموران نیروی انتظامی گاهی به ما به دلیل سد معبر تذکر می‌دهند ولی تا به حال موضوع خاصی برای ما پیش نیامده است.

ساناز که به گفته خود منتظر یکی از دوستانش است و همزمان به کار یاشار پسر ویولن به دست گوش می‌دهد، می‌گوید: «به نظر من این کارها چهره شهر را خراب می‌کند و باعث می‌شود گروهی از افراد سودجو از این موضوع سوءاستفاده بکنند. زمانی که پیاده‌روها در عصر یک روز معمولی به سختی و بدون تنه خوردن می‌توان ازآن استفاده کرد. گاه و بیگاه با اشغال این نوازنده‌ها که خود باعث ازدحام مردم می‌شود رفت و آمد را سخت‌تر می‌کنند.»

● رود موسیقی خیابانی در مسیر یا مسیل؟

ساعات اولیه شب در حالی که یقه لباس را برای فرار از باد سرد پاییزی بالا کشیده‌اید. پله‌های مرکز خریدی در شمال غرب تهران سرپناه مطمئنی برای گروهی است که نوع خاصی ساز کوبه‌یی آفریقایی را با همراهی ویولن و گیتار می‌نوازند و یکی از افراد گروه نقاشیخط‌های خود را در کنار این گروه می‌کشد و به نمایش عموم می‌گذارد. شیوا که یک نسل چهارمی است در حالی که کوله خود را محکم در آغوش کشیده است و با دقت به موسیقی این گروه گوش می‌دهد، معتقد است: هنر در هر جایی و به هر شکلی که باشد راه خود را پیدا می‌کند. چه بهتر که دولت‌ها به این جریان مسیر درست بدهند. در حال حاضر جریان هنر در بین جوانان ما به شکل یک رود آرام است و اگر در مسیر درست قرار بگیرد این رود سود بسیاری به بار خواهد آورد. اما اگر در مسیر و شکل درست آن اجرا نشود متاسفانه خرابی بر جای می‌گذارد و با این حال خوشحال هستم در میان نسلی بزرگ شده‌ام که موسیقی خیابانی در آن، در حال شکل‌گیری است.

دوست شیوا که در کنار او ایستاده است. با خنده به دو موتور که روبه‌رو مجموعه است، اشاره می‌کند و می‌گوید: اینها موتور این بچه‌هاست و وقتی نیرو انتظامی یا انتظامات می‌خواهد وسایل آنها را بگیرد. می‌پرند پشت موتور‌هایشان و فرار می‌کنند. هوای پاییزی هنوز فرصتی برای فرار از شهری است که پرندگان سال‌هاست از آن کوچ کرده‌اند. شهری که درختان چنار آن نه‌تنها برگ زرد ندارند که تنه آنها طعمه دندانه‌های تیز اره‌های برقی شده‌اند. هوای پاییزی شاید عجله را به تن آدم وارد کند اما گاهی باید هدفون را از گوش بیرون کشید و لحظه‌یی درنگ کرد و موسیقی و هنری که در خیابان‌های پرسر و صدای این شهر ارائه می‌شود را با جان و دل گوش داد و لحظه‌یی دیگر انرژی گرفت و به زندگی ماشینی ادامه داد.

سهیل خان‌محمدی