چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تقدیم به زاکربرگ با عشق و نکبت


تقدیم به زاکربرگ با عشق و نکبت

نقدی بر فیلم «شبکه اجتماعی» ساخته دیوید فینچر

فیلم شبکه اجتماعی آخرین ساخته فینچر به داستان تولد یک شبکه ‌اجتماعی می‌پردازد؛ داستانی که از شکست‌ها و تنهایی‌های انسان‌ها شروع می‌شود و به یک شبکه رویایی از ارتباطات انسانی می‌رسد. زاکربرگ دانشجویی است که در ارتباطاتش شکست خورده ‌است و تصمیم می‌گیرد شبکه‌ای مجازی ایجاد کند تا ارتباطات انسانی را تسهیل کند. او اعتقاد به این دارد که «ما در روستا‌ها زندگی می‌کردیم و بعد در شهر‌ها زندگی کردیم، ولی حالا در اینترنت زندگی می‌کنیم!» برای همین باید جنس ارتباطات انسان‌ها هم تغییر کند. این فیلم، داستان تحول در ارتباطات انسانی را برای مخاطبش روایت می‌کند. ارتباطاتی که در گذشته با هویتی واقعی و رودررو صورت می‌گرفت، حال از راه ‌دور و با هویت مجازی شکل می‌گیرد.

فینچر قدم‌به قدم راز محبوبیت این‌گونه از ارتباطات انسانی را موشکافانه بیان می‌کند. زاکربرگ با هک ‌کردن سایت دانشگاه و دستیابی به پایگاه ‌داده، به عکس‌های دانشجویی دختران دانشکده دست پیدا می‌کند و آنها را در صفحه‌ای قرار می‌دهد. این صفحه در دو ساعت ۲۲ هزار بار دیده‌ می‌شود و شبکه دانشگاه مختل می‌شود. شناخت آدم‌ها و ارتباط برقرار کردن با آنها نخستین رازی بود که خالق فیس‌بوک به آن پی ‌برد و فهمید بحران روابط ‌انسانی در این عصر جدید، چگونه آدم‌ها را در تنهایی خودشان غرق کرده‌ است. انسان‌ها به دنبال شناخت افراد جدید هستند تا بتوانند از پیله تنهایی خویش خارج شوند. قدم ‌بعدی، اطلاع از وضعیت آدم‌ها بود.

برای همگان مهم است که بدانند طرف مقابل‌شان در یک شبکه ‌اجتماعی چه وضعیتی دارد. اطلاع از این وضعیت سطح روابط در یک شبکه اجتماعی را مشخص می‌کند. نکته سوم به اشتراک‌ گذاشتن محبوبیت‌ها و علایق انسانی است. انسان‌ها لذت می‌برند از اینکه عکس‌ها، ویدئو‌ها و لینک‌های محبوب خود را برای دوستان‌شان به اشتراک بگذارند. کشف این سه نکته کوچک توسط زاکربرگ سبب شد مخاطبان شبکه اجتماعی‌اش به صورت انفجاری رشد کنند و آدم‌ها برای ارتباطات ‌انسانی به شبکه اجتماعی متوسل بشوند. مخاطب‌شناسی و درک درست از نیازهای مخاطب راز محبوبیت شبکه اجتماعی بود. کارگردان قدم‌به‌قدم نشان داد که چگونه یک دانشجوی ساده هاروارد با شناخت‌ صحیحی که از پیرامونش پیدا کرد، توانست بفهمد که نیازهای واقعی مخاطبش چیست و چگونه می‌تواند به آن نیاز‌ها پاسخ بدهد.

داستان ‌فیلم با شکست‌ عشقی زاکربرگ آغاز می‌شود؛ شکستی که به او ایده انتقام می‌دهد. نطفه ایجاد شبکه‌ ‌اجتماعی در این ایده نهفته است. زاکربرگ با ایده انتقام، عکس‌های دانشجویان را در صفحه‌ای به نام «فیس‌مش» قرار می‌دهد. این فیس‌مش ایده اولیه شبکه محبوب فیس‌بوک است. کارگردان فیلم می‌داند که فیس‌بوک برای مخاطبان فیلمش شبکه‌ای محبوب است و همه آنها به خالق این شبکه به دید یک انسان‌ بر‌تر نگاه می‌کنند. فینچر ضربه اول به مخاطبش را در‌‌ همان ابتدای فیلم می‌زند.

این شبکه محبوب مخاطبان با ایده انتقام شکل می‌گیرد. هر چقدر روایت فیلم به جلو می‌رود، کارهای زاکربرگ بیشتر مخاطب را آزار می‌دهد. دوقلوهای ثروتمند دانشگاه با دیدن شبکه فیس‌مش ایده فیس‌بوک را به زاکربرگ می‌گویند و او به آنها قول می‌دهد که با آنها همکاری کند. اما زاکربرگ پنهانی فیس‌بوک را راه می‌اندازد. زاکربرگ حتی به دوست صمیمی‌اش که سرمایه اولیه کار را در اختیارش گذاشت هم رحم نمی‌کند و او را از گروهش حذف می‌کند. شبکه اجتماعی پدیده محبوبی است که با اقدامات غیراخلاقی خالقش پدید می‌آید و روایت فیلم به وضوح این روند را نشان می‌دهد.

در فلسفه اخلاق مبحثی با عنوان «پیامدگرایی» مطرح است. طرفداران این نظریه بر این باور هستند که کاری دارای ارزش‌ اخلاقی است که بیشترین پیامدهای خوب را به بار می‌آورد. طرفداران این نظریه به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ گروهی به «فایده‌باوری عمل‌نگر» باور دارند. این گروه معتقدند مهم پیامد عمل است و خود ذات عمل ارزشی ندارد. مهم این نیست که زاکربرگ با قدرت‌طلبی و تمامیت‌خواهی فیس‌بوک را پدید آورد، مهم این است که این شبکه اجتماعی، بزرگ‌ترین خیر و منفعت را برای انسان‌ها به وجود آورده ‌است و ارتباطات انسانی را تسهیل کرده ‌است.

گروه دوم، به «فایده‌باوری قاعده‌نگر» معتقد هستند. آنها بر این باور هستند که برای رسیدن به این پیامدهای خوب باید اعمالی انجام داد که مورد توصیه قواعد و قوانین اخلاقی جامعه است. از نظر این افراد زاکربرگ نباید با تکبر و پیمان‌شکنی با دوستانش برخورد می‌کرد. اما سوال مهمی در اینجا شکل می‌گیرد: اگر زاکربرگ چنین نمی‌کرد، آیا این شبکه اجتماعی به وجود می‌آمد که منفعت و خیر آن به تمامی انسان‌ها برسد؟ طرفداران «پیامدگرایی عمل‌نگر» می‌گویند برای رسیدن به فرجام ‌نیکو و فضیلت بزرگ برای بشریت ناچار به انجام برخی کارهای هراس‌آور و غیراخلاقی هستیم.

شخصیت زاکربرگ در این فیلم انسانی است که از هیچ، همه‌چیز می‌سازد. انسانی است که تمامی صفات خیر و شر انسانی را توامان دارد و مخاطب باید این شخصیت انسانی زاکربرگ را بپذیرد. بودلر این وضعیت را این‌گونه تعریف می‌کند که جهان جدید جایی است که انسان را آن‌گونه که هست می‌پذیرد، نه آن‌گونه که باید باشد. در این جهان باید به افراد فرصت داد که به سود و منفعت خود بپردازند. آنها بر این باورند که این سود فردی برای جامعه هم منفعت به همراه خواهد داشت. به عبارت دیگر نباید از افراد انتظار داشته باشیم که عاری از صفات نکوهش‌شده انسانی نظیر حسد و غرور باشند یا در جریان رقابت‌های انسانی، اخلاقی برخورد کنند. این صفات ویژگی‌های انسان متوسط جهان جدید است که تا وقتی به قوانین جامعه تعرضی نکرده باشد، شایسته احترام است. زاکربرگ از نظر قانونی هیچ تخلفی نکرده ‌است. فینچر به وضوح این را در روند فیلم نشان می‌دهد. کارگردان با بی‌طرفی صحنه‌های دادگاه‌ها را نشان می‌دهد و آنها را با سکانس‌های زندگی زاکربرگ تلفیق می‌کند تا نشان بدهد این انسان متوسط جامعه جدید، به موازین قانونی احترام می‌گذارد و برای همین در دادگاه هم تبرئه می‌شود و شایسته احترام است. به عبارت دیگر این فیلم ادای دین فیلمساز به انسان‌های متوسطی است که ستون‌های جامعه جدید را بنا نهاده‌اند؛ آدم‌های معمولی که با تلاش‌شان قهرمانان جامعه جدید می‌شوند.

سعید احمدی‌پویا