چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
سلام بر ابراهیم (ع)
به مهر دست پسر را گرفت، ابراهیم
ز بعد دیدن خوابی شگفت، ابراهیم
کجا به این عجله؟ هاجر از پسر پرسید
پسر چه شرح دهد، باید از پدر پرسید
خدای خواسته، امری عجیب در راه است
خدای از دل محنت نصیب آگاه است
هراس در دل مادر از این سخن افتاد
از این هراس چنان رعشه بر بدن افتاد
نهان به گوش پسر گفت: نور چشمانم!
چه نکته ای است در این ماجرا، نمی دانم
خدای خواسته قربان راه او گردی
خدای خواسته محو نگاه او گردی
پسر ز شوق چنین گفت: حاضرم بابا
به آنچه دوست پسندیده صابرم بابا
ز امر و رأی خداوند، سرنپیچم من
که در برابر درگاه دوست هیچم من
پدر! درنگ نشاید، شتاب باید کرد
به راه دوست سر از خون خضاب باید کرد
مرا که لایق قربان او شدم خوش باد
مرا که خرّمی جان او شدم خوش باد
پدر! ببند دو چشم و دو دست و بازویم
مباد دست بلرزد ز دیدن رویم
کشید خنجر و بر حنجر پسر بنهاد
ولی به امر خدا خنجر از عمل افتاد
ندا رسید که ای بت شکن، خلیل الله!
الا پیمبر محبوب با خدا همراه
سلام بر تو و فرزند پاک نیک نهاد
درود بر تو که قربانی ات قبول افتاد
عباس براتی پور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست