چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

تنها راه نجات برگشت به برنامه چهارم


تنها راه نجات برگشت به برنامه چهارم

محیط زیست ایران روزگار خوشی را سپری نمی کند این را آخرین رده بندی سازمان ملل نیز به خوبی نشان می دهد که چگونه ایران به انتهای جدول چسبیده است و البته طبیعی است این انتهای جدول بودن وقتی که زاینده رودش خشک باشد, پریشانش, پریشان و ارومیه اش در حال نابودی

محیط زیست ایران روزگار خوشی را سپری نمی‌کند. این را آخرین رده‌بندی سازمان ملل نیز به خوبی نشان می‌دهد که چگونه ایران به انتهای جدول چسبیده است و البته طبیعی است این انتهای جدول بودن وقتی که زاینده‌رودش خشک باشد، پریشانش، پریشان و ارومیه‌اش در حال نابودی. دلیل اصلی این حجم بالای تخریب نیز ناهماهنگی بین مسوولان است. مسوولانی که بیش از آنکه به فکر محیط زیست باشند در پی پیشبرد اهداف ارگان و وزارتخانه متبوع خود هستند. مشکل آنجاست که هرکسی ساز خود کوک می‌کند و اگر هم اکثریت‌شان به فکر محیط زیست باشند همان چند نفر خرابکار به مثابه سیبی گندیده در ظرفی پر از سیب سالم، عمل می‌کنند و آن وقت قضیه تمام شده است و فاتحه محیط زیست خوانده. حتی ناهماهنگی در بین مسوولان در آموزش و افزایش سطح آگاهی‌های مردم در حوزه محیط زیست خلل ایجاد کرده است.

به عنوان مثال اگرچه NGO‌های محیط زیستی گاه درصدد آموزش دادن به مردم برای کاهش استفاده از پلاستیک یا تولید زباله‌های پلاستیکی برمی‌آیند اما همین پلاستیک‌ها را خود کارخانه‌های دولتی تولید می‌کنند. کارگاه‌های بسته‌بندی هم تماما دولتی هستند. از این روست که بین باورهای مردم و دولت جدایی اتفاق افتاده است. نتیجه‌اش این می‌شود که وقتی دولت حقوق را چند روزی دیرتر پرداخت می‌کند مردم براساس یک لج بازی بچگانه زباله در خیابان می‌ریزند.

رفتاری که نشان از فقر فرهنگی بخش بزرگی از جامعه ما دارد وگرنه یک شهروند در یک جامعه مدرن و توسعه‌یافته که به خاطر دیر پرداخت شدن حقوق یا یارانه نمی‌آید به محیط زیست خودش صدمه برساند. در عین حال مردم اگرچه به نسبت ۱۰ سال قبل آگاهی‌شان افزون شده اما صدایشان آنقدر ناتوان است که به گوش زعمای قوم در دولت برسد. حال ۸ سال دولتمردی دولتمردان قبلی را هم

در نظر بگیرید که چگونه نقش NGO‌ها را کمرنگ‌تر از پیش کردند می‌توان بالارفتن هزینه برای رسیدن به اهداف والای مردم دوستدار محیط زیست را بهتر درک کرد. تشکل‌های محیط زیستی‌ای که سابق بر این حتی می‌توانستند در برنامه‌گذاری‌ها نیز تاثیرگذار باشند، در این هشت سال وضع‌شان به‌گونه‌یی شد که هرچه زدند به در بسته خورد و هیچ نتیجه‌یی عاید نشد.

این بی‌توجهی دولت قبلی نسبت به تشکل‌های خصوصی را در نظر داشته باشید که منجر به افول جایگاه آنان شد، سپس نگاهی بیندازید به نرخ سواد در ایران. طبق آمار خود دولت در ایران ۴۰ میلیون کم‌سواد و ۱۰ میلیون بی‌سواد وجود دارد و حال با این لشکر عظیم کم‌سواد و بی‌سواد چگونه می‌توان انتظار تاثیرگذاری تشکل‌های خصوصی بر سیاست‌های محیط زیستی دولت‌ها را داشت. مردمانی که غرق در بحران اقتصادی و مسائل معیشتی هستند چه جایی برای دغدغه‌های محیط زیستی برایشان می‌ماند. اصولا اقتصاد نقش محیطی در محیط زیست ایفا می‌کند چه آنکه محیط زیست خود شامل ۵ بخش است؛ فرهنگ، سیاست، صنعت، طبیعت و اقتصاد و اگر هر یک از این ۵ بخش ایراد داشته باشد به ۴ بخش دیگر هم سرایت می‌کند و مانع استاندارد بودن و سالم بودن محیط زیست می‌شود. حال در ایران وضع اقتصاد وخیم است. یعنی حال و روز خوشی ندارد. سیاست‌ها موجب تحریم و تحریم‌ها منجر به فشارهای اقتصادی و فشار اقتصادی هم باعث عدم رعایت معیارهای محیط زیستی توسط کارخانه‌های صنعتی شده است و در نهایت ضررش به طبیعت‌مان رسیده و بحران در محیط زیست را به بالاترین سطح ممکن رسانیده است.

اما زودبازده‌ترین راه برون‌رفت از این معضل همان اجرا شدن دوباره برنامه چهارم توسعه است. برنامه‌یی که یکی از بهترین برنامه‌های محیط زیستی کشور بود که متاسفانه دولت قبلی بنا به گزارش کمیسیون پژوهش مجلس شورای اسلامی تنها ۲۵ درصدش را اجرا کرد. برنامه‌یی که برای نخستین بار در تاریخ برنامه‌نویسی ایران یک فصل کامل به محیط زیست اختصاص داده بود و قرار بود که بین بخش‌های مختلف دولت هماهنگی موزونی برای حفظ محیط زیست ایجاد کند. به نحوی که نشان داده بود که مثلا کارخانجات چگونه تولید زباله نکنند یا چگونه آلودگی هوا در شهرهای بزرگ کاهش یابد یا چگونه از جنگل‌ها و طبیعت حفظ و نگهداری شود. حتی در این برنامه درباره مهم‌ترین فجایع محیط زیستی کشور در حوزه آلودگی هوا، آب و صدا و همچنین خشک شدن تالاب‌ها و انباشت زباله در معابر و شهرها نیز راهکار ارائه شده بود. شرایطی که به هیچ‌وجه در برنامه پنجم رعایت نشد و اشارات این برنامه برای رفع معضلات عظیم محیط زیستی کافی نبود. برنامه پنجم در دولتی که شورای عالی محیط زیست کشور را که می‌توانست بازوی نظارتی قوی دولت باشد، منحل کرد و در شورایی مربوط به صنعت که ماهیتی متفاوت از محیط زیست دارد، ادغام کرد و به تخریب بیشتر منابع طبیعی و محیط زیست ایران یاری رساند. حال نیز تنها راه نجات، برگشت به برنامه چهارم توسعه است؛ برنامه‌یی که نه‌تنها در حوزه محیط زیست که در سایر حوزه‌های دیگر نیز راهکار ارائه می‌دهد و آینده خوبی را ترسیم می‌سازد.

دکتر مجید مخدوم‌

عضو هیات علمی دانشگاه تهران