سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

واسیلی لئونتیف


واسیلی لئونتیف

نوبلیست های اقتصاد سال ۱۹۷۳

واسیلی لئونتیف در سال ۱۹۰۶ در لنینگراد روسیه دیده به جهان گشود، پدر او استاد «اقتصاد کار» در دانشگاه پترزبورگ بود.

او در سال ۱۹۲۱ وارد دانشگاه لنینگراد شد و اقتصاد کلاسیک را در آنجا خواند و این در حالی بود که انقلاب روسیه در این دوران در حال تغییر اقتصاد و سیاست در آنجا بود. لئونتیف به عنوان سوسیالیستی غیر کمونیست نظام جدید را مورد انتقاد قرار می‌داد و به همین خاطر بارها زندانی ‌شد. با این وجود او در سال ۱۹۲۵ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و بعد از شش ماه روسیه را به مقصد دانشگاه برلین ترک نمود و به تحصیل دکترای اقتصاد مشغول شد.

او اولین مقاله خود تحت عنوان «توازن اقتصاد روسیه: بررسی روش‌شناختی» را در سال ۱۹۲۵ منتشر کرد و در سال ۱۹۲۸ پایان‌نامه دکترای خود را با عنوان «اقتصاد به عنوان جریان مدور» را به اتمام رساند که سرآغاز تحلیل داده – ستانده او بود. او در سن ۲۲ سالگی به موسسه اقتصاد جهانی در دانشگاه کییل پیوست و به تحقیق در مسائل عرضه و تقاضا پرداخت. در سال ۱۹۲۹ به عنوان مشاور اقتصادی وزارت راه‌آهن چین یک سال را در آنجا به گردآوری داده‌های تولید کشاورزی گذراند و این اطلاعات به دولت چین نشان داد که خطوط آهن جدید را در کجا بسازد. در حالی که او در چین مشغول تحقیقات بود، بین روسیه و چین جنگ در جریان بود و بمباران‌هایی که صورت می‌گرفت لئونتیف روسی را نیز تهدید می‌کرد. او در سال ۱۹۳۰ به آلمان بازگشت، ولی مقالات چاپ شده او در ایالات متحده مورد توجه قرار گرفت و در سال ۱۹۳۱ پیشنهاد شغلی در دفتر ملی تحقیقات اقتصادی در نیویورک دریافت کرد.

سخنرانی او در دانشگاه هاروارد موجب شد تا به او پیشنهاد بررسی کمی جریان‌های بین بخشی در اقتصاد ایالات متحده را ارائه کنند. او این پیشنهاد را پذیرفت و ۴۴ سال عضویت هیات علمی هاروارد را آغاز نمود. لئونتیف اولین جدول داده – ستانده خود را در دهه ۱۹۳۰ منتشر کرد، اما چندین سال طول کشید تا او توانست این کار را تکمیل کند. جدول داده – ستانده، مدل روابط بین صنعتی در یک اقتصاد است. ساختار جدول از ماتریسی تشکیل می‌شود که بخش‌های اقتصادی را در توالی یکسان عمودی و افقی قرار می‌دهد. در طرف چپ جدول، هر ردیف با نام بخش مشخص می‌شود و اعداد سمت راست نشانگر توزیع تولید بخش مورد نظر در بخش‌های مختلف است. در بالای جدول نیز هر ستون با نام بخش اقتصادی مشخص می‌گردد و مقدار نهاده مورد نیاز بخش مورد نظر از سایر بخش‌ها را نشان می‌دهد. لئونتیف از این اعداد واقعی، ضرایب یا نسبت‌هایی را از روابط مقداری از یک بخش به بخش دیگر استخراج نمود. این ضرایب با فناوری موجود ثابت هستند و اجازه پیش‌بینی در تغییرات نهاده‌ها و ستانده‌های هر بخش و تاثیر آن بر بخش‌های دیگر را می‌دهد. در صورتی‌که فناوری تغییر کند این ضرایب نیز تغییر می‌کند. اولین جدول لئونتیف از ۴۲ بخش از اقتصاد ایالات متحده تشکیل می‌شد. ایده ساخت شبکه‌ای از جریان‌های بین صنعتی زمانی به ذهن لئونتیف خطور کرد که او دانشجوی اقتصاد کلاسیک در روسیه بود. او همواره قدرشناسی خود را از جدول اقتصادی فرانسیس کنه (۱۷۵۸) ابراز کرده است.

کنه پیشروی تفکر فیزیوکرات‌ها در فرانسه بود و اقتصاد فرانسه را به سه بخش کشاورزان، صنعتگران و زمین‌داران تقسیم نمود و نشان داد که چگونه تولید کشاورزان در بین خودشان و دو بخش دیگر جریان اقتصادی توزیع می‌گردد. منبع دیگر الهام لئونتیف به معادلات پیچیده لئون والراس از اقتصاد در تعادل عمومی باز می‌گردد. در سال ۱۹۴۱ لئونتیف شرح کاملی از تحلیل داده – ستانده را در کتاب ساختار اقتصاد آمریکایی منتشر نمود. لئونتیف به همراه گروه کوچکی از محققان در دانشگاه هاروارد جدول ۹۰ بخشی داده – ستانده را بر اساس داده‌های سال ۱۹۳۹ ساختند و پیش‌بینی کردند که تقاضا برای فولاد در بعد از جنگ نیز به دلیل تولید کالاهای مصرفی بادوام همچنان بالا خواهد بود و این در عمل محقق گردید. در اواخر دهه ۱۹۴۰ توجه دولت به تحلیل داده – ستانده کاهش یافت.

به اعتقاد لئونتیف این برخورد به اعتقاد دولت به اقتصاد آزاد و کناره‌گیری از برنامه‌ریزی مربوط می‌شد؛ اما تحقیقات او در هاروارد ادامه یافت و آزمایشگاهی را با هدف کشف کاربردهای تحلیل داده – ستانده به راه انداخت. در سال ۱۹۵۳ این گروه محققین هاروارد کتابی را به نام مطالعاتی در ساختار اقتصاد آمریکا منتشر نمودند که لئونتیف چهار فصل آن را نوشته بود. او در این فصل‌ها به تاثیرات تغییرات ضرایب فنی از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۹ پرداخت و امکانات مدل‌های پویا را مقابل مدل‌های ایستا بررسی نمود و به تحلیل‌های بین‌منطقه‌ای نیز پرداخت. فصل‌های دیگر این کتاب توانایی بالقوه الگوی داده – ستانده را در ساختار سرمایه، مصرف، تقاضای نهایی و صنایع خاص نشان می‌داد.

از اوایل دهه ۱۹۶۰ لئونتیف ابزار تحلیلی خود را برای مسائل خاص از قبیل اثرات اقتصادی خلع سلاح و مصارف نظامی، هزینه‌های آلودگی، اثر خودکار شدن صنایع بر کارگران و پیش‌بینی اقتصاد جهانی تا سال ۲۰۰۰ به کار گرفت. این مطالعه آخر تحت حمایت سازمان ملل صورت گرفت و الهام گرفته از سخنرانی جایزه نوبل او تحت عنوان ساختار اقتصاد جهانی بود. این مطالعه به سناریوهای مختلفی می‌پردازد که نشان می‌دهد چطور و به چه میزانی کمک به کشورهای در حال توسعه ممکن است به طور کارآتری توزیع گردد. لئونتیف بیشتر متعهد به کارهای عملی و کاربردی بود و سعی می‌نمود تا نظریه‌ها را فرمول‌بندی کند، با این حال به عنوان استاد اقتصاد در دانشگاه بیشتر به تدریس اقتصاد نظری مشغول بود. تاکید او بر داده‌ها به نوع فعالیت همکارانی از او باز می‌گردد که تاکید بیش از حد بر فرمول بندی ریاضیاتی نظریه‌ها با مفروضات دلخواه داشتند و به قول او این اقتصاددانان همانند هواپیماهایی هستند که اوج می‌گیرند و هرگز به زمین باز نمی‌گردند. حتی او در سال ۱۹۳۷ مفروضات نظریه عمومی کینز را مورد سوال قرار داد.

او در یک بررسی از مقالات مجله اقتصادی دریافت که بیش از نیمی از مقالات چاپ شده در طبقه بندی مدل‌های ریاضی بدون داده‌ها قرار می‌گیرند. او در سال ۱۹۷۵ بعد از ۴۴ سال فعالیت علمی در دانشگاه هاروارد به دانشگاه نیویورک رفت و بعد از دوسال مدیر موسسه تحلیل اقتصادی در آنجا گردید. لئونتیف، استاد اقتصاددانان بزرگی مانند ساموئلسون، سولو و دوزنبری بود.

او به گردآوری نظام‌مند داده‌های اقتصادی در ایالات متحده توجه خاصی نمود. او همچنین با داچین درباره تاثیر خودکار‌سازی صنعت بر کارگران به تحقیق پرداخت و پیش‌بینی کردند که تغییر عمده در ترکیب نیروی کار همراه با کارمندان اداری و مدیران میانی کمتر در تولید فناوری‌های جدید صورت می‌گیرد. همچنین آنها به نتیجه امکان بیکاری ناشی از پیشرفت فن‌آوری در بلند مدت رسیدند. از کارهای دیگر لئونتیف به موضوع تجارت بین‌الملل می‌توان اشاره کرد، او دریافت که صادرات آمریکا بیشتر به کالاهای کاربر به جای سرمایه‌بر مربوط می‌شود و این یافته با نظریه‌های تجارت هکشیر و اوهلین در تضاد بود از این‌رو به پارادکس لئونتیف معروف شد.

منبع: Nobelprize.org

Wassily Leontief*

مهدی محمدی