یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

شهرفروشی و بحران آلودگی هوا


شهرفروشی و بحران آلودگی هوا

به دنبال اوج گرفتن بحران آلودگی هوا از ماه گذشته به این طرف و به روال معمول هر سال و مثل سایر بحران ها خطر زلزله احتمالی تهران که هرازگاه به مناسبتی به یادش می افتیم, یا بن بست ترافیک بازار بحث, اظهارنظر, نصیحت, هشدار و ارائه راه حل از سوی افراد و یا نهادهای مسئول و صاحب نظران برای مدت کوتاهی گرم شد تا باز زمانی دیگر, بحرانی دیگر موجب رونق این بازار شود

به دنبال اوج گرفتن بحران آلودگی هوا از ماه گذشته به این طرف و به روال معمول هر سال و مثل سایر بحران ها (خطر زلزله احتمالی تهران که هرازگاه به مناسبتی به یادش می افتیم، یا بن بست ترافیک) بازار بحث، اظهارنظر، نصیحت، هشدار و ارائه راه حل از سوی افراد و یا نهادهای مسئول و صاحب نظران برای مدت کوتاهی گرم شد تا باز زمانی دیگر، بحرانی دیگر موجب رونق این بازار شود. مخاطب بسیاری از نصیحت ها، هشدارها و راه حل های ارائه شده، این بار نیز مردم بودند. بعضی مسئولان از مردمی گله می کردند که به جای استفاده از اتوبوس های فراوان که سر هر کوچه و خیابان مشتاقانه منتظر مسافران هستند که آنها را به موقع به محل کار یا خانه برسانند، با رفتار غیرمسئولانه و با استفاده از اتومبیل های شخصی خود باعث آلودگی هوا می شدند، یا مردمی که به جای خرید اتومبیل های نو و استاندارد، که با قیمت ارزان و به فراوانی عرضه می شود، به نحو حیرت انگیزی اصرار دارند که همان اتومبیل های قدیمی، فرسوده، غیراستاندارد و آلوده کننده را به خیابان ها بیاورند و به مردم یادآور شدند که سرانه تولید آلودگی شهروندان سهل انگاری که از اتومبیل شخصی استفاده می کنند چهارده برابر شهروندان وظیفه شناسی است که از اتوبوس استفاده نمی کنند و... بعضی مسئولان و نهادها هم به ارائه اطلاعات وحشت آوری از عوارض خطرناک جسمی و روانی آلودگی هوا، به خصوص بر روی کودکان و بیماران، پرداختند و به این ترتیب نگرانی جدیدی را بر نگرانی مداوم از خطر زلزله احتمالی اضافه کردند.در بین نوشته ها و اظهارنظرهای ارائه شده، تعدادی نیز به تبیین علت مشکل و راه حل های آن پرداختند، که تقریباً همه آنها، به درستی، علت اصلی آلودگی هوا را «فقدان شبکه کارآمد حمل ونقل عمومی و تعداد زیاد اتومبیل های فرسوده و غیراستاندارد» و راه حل اصلی را نیز انجام اقدام های موثر برای رفع این مشکل دانستند.از میان آنچه در روزنامه شرق منتشر شد، دو نوشته نیز علاوه بر نکته یاد شده، به جنبه های دیگر مشکل پرداخته بودند: یکی نوشته آقای رامین رادنیا در شرق مورخ ۲۸/۹/۸۴ که «ممنوعیت و محدودیت ساخت وساز در بافت های مرکزی و میانی شهر» و «ضرورت پرداخت هزینه های پایتختی توسط دولت» را نیز توصیه کرده بودند و دیگری نوشته آقای حمیدرضا برادران شرکا (رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامه ریزی)، در شرق مورخ ۳/۱۰/۸۴ که ضمن ضروری دانستن توجه جدی به حمل ونقل عمومی و انجام اقدامات کوتاه مدت (مثل زوج و فرد کردن و توسعه محدوده ممنوعه ترافیک و...) با تاکید بر محدودیت ظرفیت جمعیت پذیری شهر تهران، «توقف مهاجرت به تهران در میان مدت» و «کوچک کردن تهران در بلندمدت» (از طریق انتقال پایتخت و یا انتقال بعضی فعالیت ها از تهران)، را نیز به عنوان اقدامات بنیادی لازم شمرده بودند.

• ظرفیت شهر و تراکم فروشی

محدوده شهر تهران حدود ۷۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. این محدوده دیگر امکان گسترش ندارد، زیرا از شمال و شرق به ارتفاعات البرز، از غرب به کرج و از جنوب شرق تا جنوب غرب به پاکدشت و قرچک و پالایشگاه و بهشت زهرا و... اسلامشهر محدود شده است. این ظرف ۷۰۰ کیلومتر مربعی مثل هر ظرف دیگری یک ظرفیت، یا به بیان دقیق تر دامنه ظرفیتی معین دارد (دامنه ای که یک سر آن «ظرفیت مطلوب» است و سر دیگر آن «حداکثر ظرفیت قابل تحمل»). درست همان طور که مثلاً یک اتاق خواب با ابعاد ۴*۳ متر و وسعت ۱۲ مترمربع برای خوابیدن ۱ یا ۲ نفر مطلوب، برای ۳ یا ۴ نفر قابل قبول، برای ۵ یا ۶ نفر قابل تحمل، ولی برای ۱۲ _ ۱۰ نفر غیرقابل تحمل و خطرناک است، یا یک سالن رستوران که ممکن است برای پذیرایی از یکصد نفر مشتری مطلوب، برای ۱۵۰ نفر قابل قبول، برای ۲۰۰ نفر قابل تحمل، ولی برای بیش از آن غیرقابل تحمل باشد (یعنی نه کسی بتواند در آن غذا بدهد و نه غذا بخورد و نه حرکت کند و...)ظرفیت جمعیتی ظرف تهران در طرح جامع اول (که در سال ۱۳۴۹ تصویب شد) ۵/۵ میلیون نفر تعیین شده بود. طرح جامع دوم تهران(که در سال ۱۳۷۱ تصویب شد) به دلیل تحولات بعد از انقلاب و در نتیجه بازنگری در امکانات و محدودیت ها، این ظرفیت را تا حدود ۸ میلیون نفر افزایش داد، ولی شورای عالی شهرسازی با آن موافقت نکرد و بالاخره سقف جمعیتی ۶۵/۷ میلیون نفر برای شهر تهران تصویب شد. این رقم که در چارچوب «طرح مجموعه شهری تهران و شهرهای اطراف آن» در سال ۸۲ توسط هیات دولت نیز تصویب شده است، هنوز هم به لحاظ قانونی اعتبار دارد و نقض نشده است. طبق مطالعات طرح جدید جامع جدید در دست تهیه تهران نیز _ اگر وجود حداقلی از خدمات و تسهیلات عمومی مثل پارک ، مدرسه، بیمارستان و... را برای ساکنان شهر ضروری بدانیم - شهر تهران حداکثر بیش از حدود ۶/۸ میلیون نفر نمی تواند جمعیت بپذیرد. با تعریفی که در بالا ارائه شد می توان عدد اول (۵/۵ میلیون نفر) را برای شهر تهران مطلوب، عدد دوم (۶۵/۷ میلیون نفر) را قابل قبول و عدد سوم (۶/۸ میلیون نفر) را حداکثر قابل تحمل دانست. (البته اگر نخواهیم مثل بعضی از شهرهای هند در خیابان ها و زیر پل ها یا مثل قاهره در قبرستان ها بخوابیم و یا اینکه نخواهیم ارتفاعات البرز را مثل تپه زورآباد کرج اشغال کنیم و...)در همه جای دنیا برای کنترل و حفظ تعادل بین اندازه جمعیت و ظرفیت شهرها، از ضوابط ناظر بر کنترل سطح اراضی مسکونی، تراکم ساختمان مسکونی و حداقل اندازه واحد مسکونی _ که در چارچوب طرح های شهری تعریف و تعیین می شوند _ استفاده می کنند. طرح جامع اول تهران هم برای همین منظور ضوابط و حساب و کتابی داشت که بعد از انقلاب نیز تا حدود سال های ۶۹ _ ۶۸ کمابیش رعایت می شد. در طرح جامع دوم تهران هم ضوابطی برای این منظور تعیین و تصویب شد. طبق ضوابط طرح مذکور سطح کل اراضی مسکونی شهر تهران حدود ۱۷۰ کیلومتر مربع و میانگین تراکم ساختمان های مسکونی ۱۲۰ درصد تعیین شده بود. بعد از پایان جنگ تحمیلی که فرصتی برای پرداختن به مسائل پیش آمد، مسئولان متوجه شدند که شهر تهران به لحاظ ظاهری و باطنی به هیچ وجه شایستگی پایتختی جمهوری اسلامی را ندارد. فقدان شبکه مناسبی از خیابان ها و بزرگراه ها، ترافیک سنگین، زشتی، کثیفی و ده ها عیب کوچک و بزرگ دیگر ابتدا عده ای را به فکر انتقال پایتخت انداخت. بعد از مطالعه معلوم شد که این کار زمانی بین ۱۵ تا ۲۵ سال و صدها میلیارد هزینه دارد و عملی نیست. در آن زمان محدودیت های مالی کشور فکر درآمدزایی سازمان ها و نهادها را نیز تقویت کرده بود. در چنین شرایطی بود که راه حل «تراکم فروشی و توافق» کشف شد: جنگ تمام شده، دوران سازندگی شروع شده، سرمایه گذاری رونق پیدا کرده و تهران هم دارای جاذبه های فراوانی است که خریداران بسیار دارد. پس می شود شهر را فروخت و از درآمد حاصله به آن سر و صورتی داد. همین راه حل به کار گرفته شد. شهرداری به سرعت پولدار شد، گسترش پیدا کرد و توانست هم روی پای خود بایستد و هم به توسعه و عمران شهر بپردازد. الحق که در مدتی کوتاه چهره تهران عوض شد، بزرگراه هایی که در طرح جامع پیش بینی شده و سال ها روی کاغذ مانده بود به سرعت ساخته شدند. پارک های زیادی ایجاد شد، حاشیه بزرگراه ها به سبزه و گل آراسته شد، فرهنگسراها ساخته شد و شهر تمیز و زیبا شد و...

ولی از همان ابتدا گروهی _ که شاید دوراندیش تر بودند _ از عاقبت کار ترسیدند و با این شیوه مخالفت کردند. ولی لذت و جاذبه پول و قدرت فراوانی که از این راه به دست می آمد و کارهایی که با آن می شد کرد گوش شنوایی نگذاشته بود. مالکان زمین و ساختمان های قدیمی نیز از اینکه ملکشان گران تر شده بود و بساز و بفروش ها هم از اینکه می توانستند سودهای کلان ببرند خوشحال و راضی بودند، دولت هم از اینکه تهران خرجی برایش نداشت و علاوه بر آن به خرج تهران می توانست پاسخگوی بخش عمده ای از نیاز به سرمایه گذاری و تامین شغل و تامین مسکن باشد راضی بود. ناله و شکایت کسانی هم که ناگهان در همسایگی شان ساختمان های بلند به آسمان می رفت، در این شادی عمومی به گوش کسی نمی رسید. حتی بحرانی که در سال ۷۶ برای مدیریت شهرداری تهران پیش آمد و تغییر دولت نیز نتوانست جلوی این شهرفروشی را بگیرد و تنها به محدود کردن ارتفاع ساختمان ها به ۷ طبقه و سخت تر کردن شرایط احداث ساختمان های بلندتر اکتفا کرد. البته بعدها تلاش شد که با ضوابط دیگری این محدودیت به ۵ طبقه و کمتر برسد، ولی دیگر کار از کار گذشته بود.جمعیت شهر تهران در حال حاضر حدود ۵/۷ میلیون نفر است. طبق برآوردهای طرح جامع جدید تهران با شروع بهره برداری از ساختمان هایی که تا پایان سال ۸۳ از شهرداری پروانه ساختمانی گرفته اند، جمعیت تهران به حدود ۶/۸ میلیون نفر (یعنی حداکثر جمعیت قابل تحمل) خواهد رسید و اگر این روند ادامه پیدا کند در آینده نزدیک به مرز ۱۱ میلیون نفر می رسد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.