جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خاطره بازی با مریم سعادت, محبوب زی زی گولو


خاطره بازی با مریم سعادت, محبوب زی زی گولو

اگرچه خیلی ها «مریم سعادت» را به واسطه حضورش در سینما و تلویزیون بابت فیلم های «عملیات مهد کودک», «چک» و می شناسند اما تخصص اصلی او کار عروسکی است و سال هاست نه تنها در این عرصه به کارگردانی که این رشته را تدریس نیز می کند

بانی فیلم: اگرچه خیلی‌ها «مریم سعادت» را به واسطه حضورش در سینما و تلویزیون بابت فیلم‌های «عملیات مهد کودک»، «چک»، «آقا یوسف»، «قاعده بازی»، «کلاغ پر»، «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» و... و مجموعه‌هایی چون «بدون شرح»، «خوش رکاب»، «کتاب فروشی هد هد»، «آب پریا»، «بانکی‌ها»، «باجناق‌ها» و... می‌شناسند اما تخصص اصلی او کار عروسکی است و سال‌هاست نه تنها در این عرصه به کارگردانی و حتی عروسک‌گردانی فعالیت داشته که این رشته را تدریس نیز می‌کند. به واسطه بازی در سریال «باغ سرهنگ» به کارگردانی فلورا سام در نقش روح‌انگیز با کارگردان نمایش عروسکی کنسرت حشرات یک فنجان چای نوشیدیم که حاصل آن پیش روی‌تان است:

خانم سعادت پس از سریال «باغ سرهنگ» مشغول کار جدیدی نشدید؟

ـ یکسری کار پراکنده دارم اما اگر منظورتان حضور در یک سریال تلویزیونی است نه...

کار پراکنده یعنی فعالیت‌های عروسکی...

ـ ببینید من نمایش عروسکی در شهرستان‌ها تدریس می‌کنم. از سوی سازمان جهانی عروسکی ایران به شهرستان‌های مختلف می‌روم و در آنجا ورک شاپ دارم. تنها برنامه من فعلاً همین است. در حقیقت پس از سریال «باغ سرهنگ» تنها همین کار را داشته‌ام.

قبل از اینکه بروم سراغ سریال «باغ سرهنگ» اگر موافق باشید با همین موضوع (بحث تئاتر عروسکی) ادامه دهیم؟

ـ موافقم بفرمایید...

ما در این سال‌ها چه در حوزه کودک و چه در زمینه نمایش عروسکی (چه در سینما و چه در تلویزیون و حتی تئاتر) خیلی پربار عمل نکردیم، بسیاری از بزرگان این حرفه کنار رفته‌اند یا در زمینه‌های دیگری فعالیت دارند چرا؟

ـ من کاره‌ای نیستم، من تنها می‌گویم در میان تمام کارهایی که بلد هستم کار کودک را ترجیح می‌دهم. خصوصاً تخصصم کار عروسکی است و دوست دارم بیشتر کارگردانی کار عروسکی کنم. کار در حوزه کودک را هم دوست دارم. می‌دانید که این دو هیچ ربطی به هم ندارند. کار عروسکی می‌تواند برای بزرگسال کار شود به هر حال اینها انتخاب من هستند و باید یک موقعیت تقریباً مطلوب ایجاد شود که بتوان در این راستا کار کرد.

اقدامی هم برای تولید و ساخت کار عروسکی برای تلویزیون داشته‌اید؟

ـ بله در یکی ـ دو سال گذشته نزدیک ۶ تا ۷ طرح برای تلویزیون داشته‌ام، از من خواسته اند که طرح ببرم خودم به تنهایی اقدام نکرده‌ام، اما هیچکدام به سرانجام نرسیده‌اند.

علت اینکه طرح‌ها به نتیجه نرسیده است چه بوده است کیفیت طرح یا...

ـ خیر، مشکلی برای طرح‌ها نبوده است، مدام گفته‌اند پول نیست برو اسپانسر پیدا کن بیا کار کن! گفتم من از کجا اسپانسر بیاورم! الان که می‌نشینم و در میان برنامه‌های کودک می‌بینم چه اسپانسرهایی ممکن است برنامه‌های تلویزیونی را پشتیبانی کنند واقعاً جای سؤال دارد! یک هفته برنامه «رنگین کمان» را دیدم، جالب اینکه از ابتدا تا انتهای برنامه همه افراد در حال پختن ماکارونی هستند، دایی، پنگول، مجری و... مسابقه پختن ماکارونی دارند. به نظر من اسپانسر کار کودک باید متفاوت باشد، باید شرایط خودش را داشته باشد. من فکر می‌کنم نباید به هر قیمت کار کرد. انشاا... یک روز این تلویزیون هم پول‌دار خواهد شد اگر آن روز خواست ما برایش کار کنیم حتماً در خدمت خواهیم بود.

گاهی اوقات اسپانسر غیرمرتبط که امروز در برخی از آثار به چشم می‌خورد می‌تواند تأثیر منفی بگذارد.

ـ اینکه چگونه از اسپانسر در یک تصویر نمایشی بهره گرفته شود خودش یک ماجرای تخصصی است و ما این را نداریم. اصلاً نداریم چون اصلاً به چنین مسئله‌ای در این مملکت پرداخته نشده است. شما اگر به برنامه‌های مزخرف ماهواره نگاه کنید متوجه می‌شوید که آخر برنامه تیتراژ می‌آید که اسپانسرهای این برنامه از شما تشکر می‌کنند! یا اولش می‌گویند اسپانسر این برنامه از شما دعوت می‌کند بیننده این سریال مزخرف باشید! ولی ما هنوز این درک را نداریم که مردم نباید از اسپانسر تشکر کنند، گروه سازنده هم نباید از اسپانسر تشکر کند. در تیتراژ سریال‌های ما می‌آید با تشکر از اسپانسرهای فلان و... آنها هستند که باید از ما تشکر کنند که برنامه‌شان را می‌بینیم. اگر بخواهیم به همه این موارد اشاره کنیم می‌شود مثنوی هفتاد من!‌ انشاا... یک روز همه چیز درست می‌شود.

در این سال‌ها ما در حوزه آثار عروسکی خیلی موفق نبوده‌ایم، حداقل اینکه نتوانسته‌ایم یک شخصیت عروسکی ماندگار دیگر را چه در سینما و چه در تلویزیون رو کنیم. معمولاً به سمت تکرار رفته‌ایم و... این برمی‌گردد به افت خلاقیت و استعداد در تولیدکنندگان یا شرایط تولید و هزینه‌‌هایی که مترتب از این آثار هستند؟

ـ من همه این مسائل را می‌اندازم گردن بی‌پولی تلویزیون، اگر شرایط مالی تلویزیون مساعد باشد، هستند افرادی که بتوانند در این دوران هم آثار موفقی را در حوزه نمایش‌های عروسکی به اجرا بگذارند. من خودم یک طرح داشتم و دادم به یک تهیه‌کننده، دوست عزیز طرح را خواند و گفت این طرح خیلی خوب و قوی است ولی چه ربطی دارد به کار عروسکی؟ گفت این کار خیلی گران است، یک پیش‌تولید مناسب می‌خواهد، هزینه بسیاری برای تولید این کار صرف خواهد شد. مسؤولان تلویزیون ما احساس می‌‌کنند کار عروسکی یعنی کار ارزان و آماده، مثلاً می‌شنوم که گاهی با خودشان می‌گویند این برنامه ۳ دقیقه خالی دارد خب یک عروسک بردار، یک مجری و یک خاله! یعنی درپیتی‌ترین برخوردشان را با کار عروسکی می‌کنند. درصورتیکه ما روزگاری نه چندان دور کارهای شاخص بسیاری درا ین زمینه داشتیم. هر سال داریم «کلاه قرمزی» پخش می‌کنیم و می‌بینیم چقدر مخاطب دارد باز فکری نمی‌کنیم! شخص من «کلاه قرمزی» امروز را دوست ندارد، من همان «کلاه قرمزی» قبلی را دوست داشتم، همان که اول ساخته شد! من خیلی «کلاه قرمزی و پسرخاله» را دوست داشتم، اما نه این که امروز پخش می‌شود!‌با این حال شما درصد بیننده‌های «کلاه قرمزی» را ببینید؟ جالب اینکه اگر ۸۹ درصد «کلاه قرمزی» بیننده دارد ۶۹ درصد آن جوان‌تر ها هستند، ۲۰ درصد کودکان.

بله به دلیل حس نوستالژیک، «کلاه قرمزی» برای کودکان و نوجوانان دیروز است.

ـ‌بله هم حس نوستالژیک و هم اینکه واقعاً الان این کار برای مخاطب عام ساخته می‌شود تا برای کودک، قصدشان هم همین است و اصلاً قصد دیگری ندارند. آقای طهماسب و آقای جبلی، واقعاً کارشان را بلد هستند ولی از آنها همین قدر می‌خواهند. وقتی از آنها همین قدر خواسته می‌شود خب هیچ حساسیتی وجود ندارد که کار بهتر از این باشد. خانم برومند هم که از سوی دیگر در این حوزه متخصص است بسیار کمال‌گرا است. باید شرایط خاص عجیبی فراهم شود تا خانم برومند یک کار کودک انجام دهد.

که فعلاً این اتفاق رخ نمی‌دهد.

ـ خب نمی‌شود! مگر چند سال در میان ممکن است کاری مثل «مدرسه موش‌ها» ساخته شود؟ خیلی اتفاق بعیدی است. به نظرم تلویزیون باید به آدم‌های متخصص در این عرصه فرصت بدهد. من نمی‌گویم خیلی حرفه‌ای هستم و خیلی توانایی دارم ولی هستند کسانی که می‌توانند ناجی آثار در این حوزه باشند. از سوی دیگر آقا شما باید اعتماد کنید، کار بدهید اگر نشد دیگر ندهید.

یعنی آزمون و خطا؟

ـ مگر تلویزیون تا به حال کم کار بد ساخته است؟

در بحث بازیگری هم خیلی در این سال‌ها پر رنگ و لعاب ظاهر نشده‌اید، پیشنهاد نبود یا برای انتخاب سخت‌گیری می‌کنید؟

ـ واقعیت را بخواهید که بدون تعارف پیشنهاد خیلی نیست. اکثر پیشنهاد ها در حد تله‌فیلم است. که تله‌فیلم‌ها هم قرار است دو زاری جمع شود. آقایی که این اواخر زنگ زد گفت قرار است دست به دست هم دهیم یک بسم‌ا... بگوییم و این تله‌فیلم را یک جوری جمع کنیم که برای تلویزیون هم از مبلغش یک چیزی بماند!!‌خب چرا؟! به من چه؟! اصلاً کار من مگر این است؟ اصلاً چه دلیلی دارد من برای رسیدن شما به مقصد شوم‌تان بسم‌ا... بگویم؟ اصلاً کار من بازیگری است؟ بازیگر که نباید به این مسائل فکر کند! من حتی اگر کاری را دوست نداشته‌ام و فقط به خاطر مسائل مالی سر آن کار رفته‌ام، هیچگاه کم نگذاشته‌ام. هیچ وقت اینگونه برخورد نکرده‌ام که حالا بروم یک کاری بکنم پولم را بگیرم و بروم. خب آدم انتظار دارد آدم‌هایی که به آدم پیشنهاد کار می‌دهند با این درک پیشنهاد بدهند که طرف با جان و دل می‌آید و کار می‌کند، کم نمی‌گذارد.

اما سریال «باغ سرهنگ»...

ـ در خدمتم.

گویا خودتان نقش روح‌انگیز را از دل سریال «باغ سرهنگ» پذیرفته‌اید و انتخاب کرده‌اید؟

ـ خانم سام فیلمنامه را به من دادند و روی آن نوشته بودند که نقش «شیرین»‌را مطالعه کنم.

همان نقشی که خانم اسدی ایفاگر آن است؟

ـ بله دقیقاً. من فیلمنامه را خواندم و آن زمان اصلاً روحم خبر نداشت چه کسی قرار است کدام نقش را بازی کند، اصلاً کسی برای نقش روح‌انگیز انتخاب شده است یا خیر و ...؟ فیلمنامه را خواندم، به دفتر ایشان رفتم، اولین برخورد ما برای کار بود. قبلاً ملاقات داشتیم ولی کاری نبود گفتم بدون رودربایستی من فیلمنامه را خواندم و نقش روح‌انگیز را بیشتر دوست دارم.

چرا؟

ـ چون نقش جذاب‌تری است. من همیشه نقش‌های شبیه به شیرین را بازی کرده‌ام، در واقع چند سال است که شیرین بوده‌ام! البته اینجا منظورم نقش شیرین است، نه قند دوست دارم، حالا که شرایط مهیا است و نقشی با این خصوصیات نوشته شده است کاراکتری متفاوت را تجربه کنم. ضمن اینکه من اصولاً از نقش زنان قلدر خوشم می‌آید، نمی‌دانم چرا! دوست دارم روح‌انگیز را بازی کنم ولی درخصوص نقش شیرین هم موضعی ندارم. چون شیرین هم نقش قشنگی است که می‌توان آن را متفاوت با قبل از آب درآورد. ضمن اینکه همه آدم‌های این سریال خوب هستند. آنقدر شرایط این کار خوب و انسانی بود روح‌انگیز که اگر نقش هم نمی‌شد من می‌رفتم و شیرین را بازی می‌کردم.

چه ویژگی‌هایی روح‌انگیز را برای شما جذاب کرده بود؟ استقلال روح‌انگیز در زندگی یا...

ـ روح‌انگیز شخصیت مستقلی در زندگی داشت. او توانسته بود به یک استقلال دست پیدا کند درحالیکه شوهری ندارد و... او تنها برای امرار معاش سر کار نمی‌رود، کار او امروز برایش دغدغه شده است، تنها به دنبال این نیست که برای گذران زندگی برود و یک استارتی به کامیون بزند. او رفته گواهینامه پایه یک گرفته، تلاش کرده و اموال شوهرش را تبدیل به احسن کرده است. حالا او به یک باربری درست حسابی رسید و آن را مدیریت می‌کند. این برای من خیلی جذاب بود. این شرایط و ایده را خیلی دوست داشتم.

روح‌انگیز در لحظاتی که در گاراژ است به لحاظ لحن، استایل حرکتی و حتی برخورد به تیپ نزدیک می‌شود اما مشخصا به خاطر دغدغه‌های مادر بودن شخصیت و البته روح‌انگیز خانه، مراقب بودید او از خصوصیات کاراکتر فاصله نگیرد؟

ـ خیلی مراقب این قضیه بودم. فکر می‌کنم این نقش آنقدر خطری بود که اگر من و خانم سام مراقب نبودیم روح‌انگیز حتماً تیپ می‌شد، اما شما درست می‌گویید روح‌انگیز بیش از هر چیز مادر است و دغدغه دخترش را دارد. من فکر می‌کنم آدمی که کارش متمرکز است درجائیکه با راننده ماشین سنگین بار و... طرف است خود به خود یک تغییر لحن می‌دهد، شاید یک تغییر رفتار، مثلاً در گاراژ باربری شما نمی‌توانی بگویی «لطف کنید این بار را سوار ماشین‌تان کنید خیلی ممنون می‌شوم» باور کن کسی برای آدمی که در باربری با این ادبیات صحبت می‌کند تره‌ هم خورد نمی‌کند.

اگرچه مراقب است اما این رفتار روح‌انگیز به رفتارهای درون منزلش هم رسوخ کرده و گاهی لحن غیرمتعارف از او می‌شنویم.

ـ بله... یک مقدار ریز ریز این رفتار وارد برخوردهای او در منزل هم شده است.

چند درصد از خصوصیات روح‌انگیز از دل فیلمنامه بیرون آمده و چقدر از آن را می‌توان به بازیگرش منصوب دانست؟

ـ‌ به نظرم فیلمنامه خیلی خوب و کامل بود. اینکه یک نویسنده خودش کارگردان کار است از یک سو خوب است و از یک سو نه، برای بازیگر بد است، وقتی خوب است، که تو به عنوان بازیگر به نقش و کار شکل می‌دهی، چون نوشته یک نوشته خام است و همه گروه دست به دست هم می‌دهند تا کار پیش برود. شما در آثار کلاسیک بزرگ دنیا نیز می‌بینی که یک فیلمنامه معروف و زیبا مثل «هملت» و... در چند ورژن کار می‌شود. همین الان هم «هملت» در حال اجراست و هر بازیگری و آن نقش را از فیلتر خودش عبور می‌دهد و اجرا می‌کند از سوی دیگر وقتی کارگردان خودش نویسنده باشد به کلیت کار اشراف دارد و می‌داند چه می‌خواهد. من با خانم سام در این کار در اکثر لحظات هم فکر بودیم.

به عنوان بازیگری که خودش سابقه کارگردانی دارد بگویید اصولاً کار کردن با یک کارگردان خانم چه ویژگی‌هایی دارد؟

ـ صداقت باید داشت راستش را بخواهی من از کار کردن با کارگردان‌های خانم واقعاً لذت می‌برم. اصولاً راحت‌تر هستم. من سال‌ها با خانم برومند کار کردم و منهای دوستی من با خانم برومند، حرف هم را سر کار هم می‌فهمیم.

در مورد مرضیه برومند که خط فکری و سلیقه‌ای‌تان هم شبیه است؟

ـ‌ببینید همین که من حرفش را می‌فهمم کار را راحتر می‌کند. یعنی خیلی وقت نمی‌برد وقتی ما با هم همکاری می‌کنیم.

در مورد فلورا سام و سریال «باغ سرهنگ» ؟

ـ من از کار با ایشان هم لذت بردم. من دوست دارم در مورد ریزه‌کاری‌های بازیگری بگویم به طور مثال (این یک مثال است فقط همین) فکر می‌کنم وقتی یکی مثل من وارد یک مهمانی می‌شود اگر چند شخصیت پیر و جوان در آنجا حضور داشته باشند همه باید از جا برخیزند. این در زندگی عادی هم وجود دارد که اگر خانمی مثل من وارد جمع می‌شود مرد ریش‌سفید هم به احترام یک خانم از جایش بلند می‌شود. من وقتی با فلان کارگردان مرد کار می‌کنم این تذکر را می‌دهم نمی‌پذیرد، درحالیکه من فقط برای بهتر شدن کار نظرم را می‌گویم. یعنی اصلاً قصد دخالت ندارم. آن کارگردان آقا می‌گوید نه زشت است آن مرد ریش سفید پدر شوهر توست!نه! هیچ وقت بلند نمی‌شود! حالا شما برو بعداً جای دیگر یک کاری می‌کنیم که... این توهین به آدم است. باور کنید من یک بار این تذکر را می‌دهم و فقط برای صحنه‌ای که خودم هستم، اما وقتی با یک خانم کار می‌کنی اصلاً نیاز نیست مطرح کنی، خودش می‌فهمد. کار کردن برای من با خانم‌ها یک توفیق است چون حرف هم را می‌فهمیم.

از «کنسرت حشرات» چه خبر؟

ـ هنوز هم متقاضیان آن کار زیاد است. همین اخیراً «کنسرت حشرات» را ما در عسلویه اجرا کردیم.

بازخورد مخاطب را از سریال «باغ سرهنگ» تا به حال چگونه دیدید؟

ـ من فکر نمی‌کردم شبکه تهران در همه جای کشور مخاطب داشته باشد. ما برای همین «کنسرت حشرات» که به عسلویه رفته بودیم کلی راجع به روح‌انگیز و قصه می‌شنیدیم. می‌گفتند تو را به خدا بگو شادی با فلانی ازدواج کند و... گاهی خودم متوجه نبودم چه می‌گویند. می‌خواستند ادامه داستان را برایشان بگویم و... من سریال «باغ سرهنگ» را اصلاً یک کار طنز نمی‌دانم، نمی‌دانم چرا برخی اینگونه فکر می‌کنند!

بله شما سریال «بدون شرح» را به عنوان یک کمدی تلویزیونی در کارنامه دارید؟

ـ بله، سریال «باغ سرهنگ» یک سریال شاد است که دارای فضای مفرح است.

نظر خودتان در مورد سریال.

ـ من سر صحنه احساس می‌کردم که بازی‌ها یک جنس نیست، یک بازیگر خیلی درشت بازی می‌کند و یکی خیلی ریز و یکی زندگی می‌کند، یکی اصلاً قبول نمی‌کند این سریال یک کار شاد است و... من این مسئله را در پخش هم گاهی حس می‌کنم، اما در حال حاضر می‌بینم که سریال، مجموعه‌ای شریف و آبرومند شده که توانسته مخاطبش را جلب کند.

از تئاتر چه خبر، تصمیم ندارید کاری روی صحنه ببرید؟

ـ سال گذشته برنامه‌ای نداشتم چون تئاتر یک جیب پر پول می‌خواهد، که من نداشتم. (می‌خندد) آدم وقتی از خانه بیرون می آید و روزی ۷ ـ ۸ ساعت تمرین می‌کند و... کلی خرج دارد، من جیب پر پول نداشتم.

برنامه بعدی‌تان چه خواهد بود؟

ـ دلم برای یک کار تصویری خوب تنگ شده امیدوارم شرایط آن مهیا شود.