جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

وداع با رمضان به امید دیدار


وداع با رمضان به امید دیدار

کـم کـم غروب ماه خـدا دیده می شود صد حیف از این بساط که برچیده می شود

کم‌کم غروب رمضان را همراه با غوغایی که در دلم می‌افکند می‌بینم. این غروب بوی غربت و جدایی به مشامم می‌رساند. چه لحظات شیرینی را پشت سر گذاشتم. فرشتگان مدام درحال رفت و آمد بودند تا ببینند کجا ثوابی هست تا آن را بالا ببرند، کجا توبه کننده‌ای هست تا مژده رهایی از دوزخ را به گوشش برسانند. اشک حسرت می‌ریزم بر تمامی لحظاتی که پشت سر گذاشتم و آه می‌گویم برعزیزی که بزودی از دستش می‌دهم. آری وجود رمضان همچون پاره جگرم، مایه آرامش است.چقدر زود روزهای او سپری شد و من همچنان ازسرعت روزگار بهت‌زده مانده‌ام. براستی خوان الهی برچیده شد؟ آری رمضان چون باد گذشت. وبرخورداین نسیم با صورتم تلنگری شد تا رفتنش را باورکنم. تازه به خود آمدم. خدایا آیا من دراین ماه مبارک مطابق تدبیرت رفتارکردم؟ آیا کوله‌بارم سرشار از بندگی معبودم شد؟ می‌دانم که راه طولانی است ومن توشه بسیارلازم دارم.

آیا به قدرکافی خودم را مجهز کرده‌ام؟ آیا اصلاً تغییری در خودم حس می‌کنم؟ آیا پیراهنم عطر رمضان به خود گرفته است؟ مبادا که در غفلت به سر برده باشم. آیا شب تنها در انتظار خوردن سحری بودم و روز برای وقت افطار شماره معکوس می‌شمردم؟ آیا دیگر وقت آن نبود که به عمق این اعمال فرو می‌رفتم تا حکمت وحقیقت آن برجانم نفوذ کند؟ آخرماه است باید ازخودم حساب بکشم زیرا ازطرف قادروغنی مطلق، خدای کریم سرمایه هنگفتی را به‌عنوان امانت به نفس خود سپرده بودم وجای آن بود که این روحی که آفرینشش مایه مباهات خدا به فرشتگان شد، ازخود شایستگی نشان می‌داد وسودومنفعت فراوان به بارمی آورد.

در روایات فراوان به محاسبه نفس وخود‌سازی اشاره شده است. ازجمله آمده است: علمی که‌طلب آن بر هر مرد و زن مسلمان واجب است، علم نفس است و همچنین آورده شده است ایمان انسان کامل نمی‌شود مگر این‌که از نفس خود حساب بکشد، سخت‌تر از حساب کشیدن شریک از شریکش و ارباب از برده‌اش. بنابراین گرچه محاسبه نفس اختصاص به زمان خاصی ندارد لیکن به خاطر اهمیتش بخصوص درماه رمضان که زمان خودسازی هرچه بیشتر است، بر آن تأکید بسیار شده است و حال که صحبت از سرمایه عظیم در میان است، حساب و کتاب بیشتر معنا پیدا می‌کند. آری وقت چرتکه انداختن است که ببینم تا چه اندازه به سبب گناهانم متضرر شده‌ام. به چه میزان ازخدا و پیامبرش اطاعت کردم؟ آیا حسابم آنقدر صاف شده است که آمادگی همراهی و همسفر شدن با ملک‌الموت را داشته باشم. آن هنگام که در آستانه ورود به ماه مبارک مساجد را غبارروبی می‌کردند، من نیز قلب آلوده‌ام را تطهیر کردم؟ و آیا در حین پاکسازی، غیر خدا را از خانه معشوق بیرون راندم؟ من دراین راه چه قدم‌هایی برداشتم؟ آیا اصلاً در مسیر کمال همان شاهراهی که به مقصد ختم می‌شود قرار گرفته بودم و اگر شکر خدا اینگونه بوده است، من تا کجای جاده را پیموده‌ام؟ مبادا که همچون آب راکد، ساکن و بی‌تحرک و بدون تغییر بوده باشم. نکند بی‌نصیب مانده باشم. خدای مهربانم! ای خدای رمضان پناه می‌برم به تو از اینکه در زمره افرادی باشم که به قصد رهایی از روزه و سختی‌های آن با رمضان خداحافظی می‌کنند؛ زیرا چنین کسی به‌طور حتم طعم شیرین نفحات این ضیافت را نچشیده است. درست است که هنگامه وداع سررسیده، اما من در این فراق بی‌تقصیرم و اختیاری در این جدایی ندارم. تنها کاری که از دستم برمی‌آید این است که اگر با روزهای رمضان وداع می‌کنم با یاد رمضان وداع نکنم و اینک بانگ خداحافظی را اینگونه سرمی دهم: افسوس بر از دست رفتن اوقات خوشت ای رمضان. آه و وای از غم دوریت ای رمضان. به خدا سپردمت ای ماه مبارک.

از خدا می‌خواهم که دوباره این یار دیرین را ملاقات کنم. یکباره ترس بر وجودم غلبه می‌کند مبادا که سال بعد در شمار العفو گویان نباشم. ای رمضان بر عزای از دست رفتن فرصت‌های طلایی‌ات زانوی غم بغل کرده‌ام و این است معنای وداع.

نباید تصور کرد وداع رمضان تنها حالت نمادین دارد بلکه رمضان در عالم حقیقت دارای شعور و آگاهی است و نه تنها این ماه پربرکت بلکه آیات ارزشمند کتاب جاودانمان گویای این مطلب است که جمادات نیز از آگاهی برخوردارند تا آنجا که خدای سبحان را تسبیح می‌گویند و به همین منظور است که خداوند حکیم می‌فرماید «یسبح لله ما فی السموات و ما فی الأرض» و نفرمود یسبح لله من فی السموات و من فی الأرض زیرا در ادبیات عرب «من» اشاره به انسان دارد و «ما» علاوه بر انسان به حیوان و اشیا نیز دلالت دارد. بنابراین معنای آیه این است که از جمادات گرفته تا انسانها همه و همه به تسبیح خدا مشغولند. دانستن این مطلب هنگام مخاطب قراردادن رمضان دردعای وداع، رنگ و بوی خاصی به دعا می‌بخشد. البته وقتی این وداع می‌تواند درما حقیقتاً مؤثر واقع شود که ما در ابراز ناراحتی از دوری آن صادق باشیم و نکته اینجاست که این راستگویی یک شبه به‌دست نمی‌آید و تنها در صورتی حاصل می‌شود که در طی این سی روز با یاد خدا و رمضان انس گرفته باشیم و این وابستگی است که جدایی را سخت مشکل می‌سازد و اما باز این دو شب آخر فرصتی است برای غافلان و خواب‌رفتگان.

فرصتی است برای جبران مافات که باید آن راغنیمت شمرد تا ان‌شاءالله حداقل جزو کسانی باشیم که درآخرماه بخشیده می‌شوند.

در احادیث آمده است که حضرت سجاد علیه‌السلام در طول ماه مبارک بر خطاهای برده‌هایشان خرده نمی‌گرفتند بلکه این موارد را یادداشت می‌فرمودند و سپس درآخرین شب یا در شب عید فطر آنها را فراخوانده، خطاهایشان را قرائت می‌کردند و می‌فرمودند خدایا من از این همه کوتاهی می‌گذرم تو نیز از من درگذر و در نهایت از بردگان نیز حلالیت می‌گرفتند. آری از جمله اعمال شب آخر توبه می‌باشد.

از ابتدای طلوع خورشید رمضان خود را آماده برای تطهیر لباس چرکین گناهانم ساخته‌ام. بندگی غیرخدا تمام جامه‌هایم را سیاه کرده. قرار است چند شب دیگر به میهمانی ویژه‌ای دعوت شوم. این میهمانی خیلی طولانی است می‌گویند ارزش آن به اندازه هزار ماه است.

بله این موضوعی است که فکر من را به خود مشغول کرده ومن نمی‌دانم در حضور بزرگانی که در آن شب دعوت می‌شوند چگونه باید سرم را بلند کنم. چگونه در مقابل بندگان خوب خدا که شبانگاه با خدای خویش به راز و نیاز می‌پردازند خودنمایی کنم. زیرا که من توشه‌ای، یا عبادت خالصانه‌ای برای زینت دادن خود ندارم، گرچه خالق کریم همه را می‌پذیرد لیکن من بدون آراستگی در بر دوست، پای رفتن ندارم. این بود که تصمیم گرفتم با تلاوت آیات قرآن و بخصوص تدبر در معانی آن خود را به همراه لباس تن استحمام کنم. می‌دانم که آفتاب شب قدر و گرمای وجود فرشتگان فرود آمده به زمین که مشغول خوشامدگویی به بندگان هستند، جامه‌ام را خشک می‌کند. در ضمن به این ترتیب در روز عید برای دریافت عیدی نیز آماده‌تر خواهم بود.

پس با تلاوت سی جزء قرآن و عهد گرفتن از خدا برای طلب مغفرت و وسیله قراردادن قرآن درشب قدر،‌ جامه چرکین و غبار گرفته‌ام را تطهیر می‌سازم تا شاید به خود این جرأت را بدهم که در روز عید مسلمین در روز عید فطر، ‌دستم را برای طلب عیدی در قنوت نماز دراز کنم. گرچه می‌دانم که عنایات خدا در ازای عمل ناچیز من نبوده و نخواهد بود بلکه چون خدای است و خدایی می‌کند؛ در معاملاتش با بندگان فقط مخلوق است که سود می‌بیند. و ما هستیم که همیشه به پروردگار بدهکاریم و اما من می‌خواهم که با بهانه قرار دادن عمل اندک خود دست گدایی‌ام را بیشتر بالا بیاورم. امیدوارم، تدبر در آیات قرآن مرا به آن مرحله‌ای که خدا برایم می‌پسندد برساند و مقام محمود نصیبم شود.

«پروردگارا بر محمد و آل پاکش درود بفرست و بردار بوسیله قرآن بار سنگین گناهان را ازدوش ما و عطا نما به ما حسن شمایل نیکوکاران را و مقرر فرما ما را پیرو اعمال آنان که قیام کردند برای رضای تو در ساعات شب و اطراف روز تا آن‌که مطهر گردانی ما را از ناپاکی و ببری ما را در پی کسانی که روشنی جسته‌اند به نور قرآن و غافل نساخته است آرزو او را ازعمل که به فریب نیرنگهایش آنها را از بین ببرد.»

هشتمین فراز از باب چهل و دوم (دعای امام سجاد علیه‌السلام در هنگام ختم قرآن) ازصحیفه سجادیه.