شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شاعر شدن روی نیمکت مدرسه


شاعر شدن روی نیمکت مدرسه

بسیاری از شاعران امروز, در برنامه های دانش آموزی ۲۰ سال پیش رشد پیدا کرده اند

وضعیت شعر در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ خورشیدی را شاید بسیاری از خوانندگان صفحه شعر جوان به درستی به خاطر نداشته باشند. بگذارید برای روشن شدن ذهنتان به آن روزها برگردیم؛ به زمانی که نسل تازه‌ای در شعر سعی می‌کرد صدایش را به گوش دیگران برساند.

در آن زمان، اگرچه فرهنگسراها در تهران، در حال پاگرفتن بودند و برای نوجوانان علاقه‌مند به شعر برنامه‌های متنوعی را تدارک می‌دیدند، اما در شهرستان‌ها تنها برخی جلسات پراکنده ادبی که اغلب هم در تیول استادان باقیمانده از شب‌نشینی‌های انجمن‌های ادبی بودند، مجالی برای حضور شاعران جوان فراهم می‌کرد. با این حال در اغلب این جلسات با صداهای تازه و تجربه‌های نوین مخالفت می‌شد و شاعران جوان اجازه نداشتند در برابر رهنمودهای استادانی که هیچ نسبتی با جریان‌های روز شعری نداشتند، دم برآورند.

آن دوره، رسانه‌ها نیز بسیار محدود به شعر می‌پرداختند. از میان مجله‌ها،‌ اطلاعات هفتگی، صفحه شعری به کوشش محمدرضا مهدیزاده و مجله جوانان امروز صفحه‌ای با مدیریت سهیل محمودی درمی‌آورد و روزنامه اطلاعات هم صفحه بشنو از نی را به کوشش علیرضا قزوه منتشر می‌کرد. البته بسیاری از شاعران جوان و نوجوان آن روزگار به یک مجله که به صدای آنها توجه می‌کرد و برایشان از ادبیات می‌گفت، دلبستگی زیادی داشتند و آن هم سروش نوجوان بود که البته این یک نقطه امید هم چندی بعد برای همیشه خاموش شد. علاوه بر رسانه‌های مکتوب، یک برنامه هفتگی یک ساعته در رادیو هم بود که ساعد باقری در آن آثار و نامه‌های شاعران جوان را می‌خواند و نقد می‌کرد. این تمام رسانه‌هایی بود که برای شاعران جوان و شعر در حال رشد این مقطع سنی وجود داشت، نه وبلاگی بود و نه فضای مجازی و نه هیچ امکان رسانه‌ای دیگر.

آن موقع، دفتر شعر جوان تازه پا گرفته بود و امکانات اندک و مشکلات مالی، اجازه فعالیت چندانی به آن نمی‌داد و تنها کنگره‌های سالانه‌اش محلی برای جمع شدن شاعران نوخاسته بود.

در آن شرایط و وضعیت بود که بیشترین فعالیت شاعرانه نوجوانان در آموزش و پروش و مراکز تربیتی و مدارس انجام می‌شد. همت مسوولان آن زمان امور تربیتی (نهاد پرورشی) در ایجاد کانون‌های شاعران و نویسندگان در استان‌ها و برپایی منظم مسابقات شعر و قصه دانش‌آموزی باعث شد که آموزش و پرورش نقش برجسته‌ای در ایجاد فضای تنفس و تجربه برای شاعران جوان و نوجوان بخصوص شهرستانی‌ها ایفا کند.

اگر فرصت و مجالی برای نام بردن از یکایک شاعرانی که در آن سال‌ها در اردوهای دانش‌آموزی حضور داشتند و به تبادل تجربه و دیدگاه‌های خود در عرصه شعر می‌پرداختند، فراهم بود می‌توانستیم به نقش برجسته و پررنگ آموزش و پرورش در جهت‌دهی و تربیت نسلی از شاعران که سال‌های بعد به چهره‌های شاخص شعر و داستان کشور بدل شدند پی ببریم.

تنها برای نمونه و براساس یادآوری، گوشه‌ای از فعالیت‌های آن سال‌های آموزش و پرورش، چند نام را مرور می‌کنیم: محمد رمضانی فرخانی، عباس چشامی، حسین لعل بذری، علیرضا سپاهی لائین، قاسم رفیعا، شهریار وقفی‌پور، سعید آرمات، فاطمه سالاروند، محمدضیا قاسمی، محمدسعید میرزایی، سیدعبدالجواد و سیدعبدالرضا موسوی، نیره‌السادات هاشمی، مریم رزاقی، محسن عمادی، سهیلا میرشکاک، فرشید فرهمندنیا، علیرضا دهرویه، حمید هنرجو، سیدرضا محمدی، محسن وطنی و... اینها تنها نام چند نفر از شاعران و داستان‌نویسانی است که در آن سال‌ها در جشنواره‌های دانش‌آموزی حضوری شاخص داشتند. در واقع سال‌های پایانی دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰، شاعران زیادی پشت نیمکت‌های مدارس قد کشیدند که امروز هر کدام چهره‌ای شناخته شده در فضای ادبی کشور شده‌اند.

این که بعد از آن سال‌ها، نقش و اهمیت آموزش و پرورش در این مسیر کمرنگ و کمرنگ‌تر شد، نکته‌ای تاسفبار است که باید در جای خود مورد تحلیل قرار بگیرد. بخشی از این مساله به بی‌همتی متولیان این وزارتخانه برمی‌گردد و البته بخش مهم دیگر گشایش در رسانه‌ها و تعدد مراکز و جلسات شعر و داستان بود که خلأ‌ها را پر کرد و باعث شد تا شاعران جوان بتوانند راحت‌تر صدای خود را به گوش دیگران برسانند.

با این حال اگر مسوولان آموزش و پرورش دوباره آستین‌ها را بالا بزنند و در کانون‌های تربیتی و سازمان دانش‌آموزی توجهی دوباره به شعر و شاعری نشان دهند، می‌توانند در جریان ادبی دهه ۹۰ تاثیرگذار باشند.

آرش شفاعی



همچنین مشاهده کنید