چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وقتی برای او سینما پر می شود


وقتی برای او سینما پر می شود

رضا عطاران موفق ترین چهره سال ۹۱ است

تقریبا ناگفته مانده؛ اینکه نام گروه موسیقی‌ای که رضا عطاران، از اعضایش بوده، «دمپایی» است...

این ناآشنایی از آنجایی می‌آید که گروه موسیقی عطاران، با این نام عجیب و خنده‌دارش، تقریبا هیچ کار معروفی نداشته و خیلی وقت است که از هم‌پاشیده اما به آن توجه می‌کنیم، چون می‌خواهیم از مردی حرف بزنیم که موفق‌ترین مرد سینمای سال ۹۱ است؛ مردی که در سرزمین سینمایی‌ها، تنها آدمی‌است که سوپراستار واقعی است و تماشاگر دوستش دارد، اما با همه این محبوبیت، می‌تواند سرش را پایین بیندازد و کار خودش را بکند و در گروهی عضو شود به اسم «دمپایی» و اصلا هم کاری به این نداشته باشد که این اسم چقدر عجیب است و چه تاثیری روی محبوبیت و معروفیتش دارد. رضا عطاران، در سال ۹۱، بعد از سال‌ها کارگردانی سریال‌های پرطرفدار، اولین فیلم سینمایی‌اش، «خوابم می‌آد» را اکران کرد؛ فیلمی‌که موفق شد بعد از «کلاه‌قرمزی و بچه‌ننه»، دومین فیلم پرفروش سال باشد و بعد از آن ‌هم فیلمی ‌با بازی عطاران، فیلم «بی‌خود و بی‌جهت» بنشیند. برای تمام اینهاست که عطاران را در روزهایی که چهره‌ها هم نمی‌توانند تماشاگر را به سالن بکشانند، موفق‌ترین چهره مرد سینمایی سال می‌شود.

روایت اصلی همه آدم‌ها از رضا عطاران، از همان زمانی شروع می‌شود که با مهران مدیری و بقیه در «ساعت خوش» دیده شد اما خودش تعریف می‌کند پشت آن حضور، ۱۳ سال سابقه تئاتری است. عطاران ۴۴ ساله این روزها، از دوران نوجوانی، به تئاتر علاقه‌مند می‌شود. از روزهایی که همکلاسی‌هایش توی مشهد طرح هواپیماربایی می‌ریزند و در دقیقه‌های آخر توسط پلیس دستگیر می‌شوند. عطاران می‌گوید توی مدرسه‌ای درس خوانده که هر کسی یک خلاف سنگینی بلد بوده و او از تمام این خلاف‌ها چیزی نمی‌دانسته و ساکت و سنگین، درسش را می‌خوانده. «شانس آوردم» این دقیقا همان جمله‌ای است که خودش درباره آن روزها می‌گوید و دیدن اتفاق‌هایی مثل هواپیماربایی، قمه‌زنی، دزدی. اصلا شاید به خاطر همین‌روزهاست که در یک مصاحبه وقتی از او می‌پرسند اگر بازیگر نمی‌شدی، سراغ چه شغلی می‌رفتی، به شوخی می‌گوید: «دزدی». خودش خیلی خوب می‌داند که سرنوشت و علاقه به بازیگری، چطور مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و به این روزهایی رساند که دیدن هر فیلمی ‌با نام او ارزش دارد.

«چه خوبه برگشتی»، نام تازه‌ترین فیلمی‌ است که عطاران در آن بازی کرده؛ فیلمی ‌با کارگردانی داریوش مهرجویی. به بهانه این فیلم که در جشنواره امسال نمایش داده شد، عطاران هم در مراسم اختتامیه جشنواره بود. یک جایی وسط برنامه، خیلی آرام و بی‌صدا روی سن رفت و یکی از سیمرغ‌ها را برداشت. مجری داشت حرف می‌زد و اهالی سالن به عطاران می‌خندیدند. به مردی که ثابت کرده در تمام این سال‌ها طنز را خیلی خوب می‌شناسد و حالا به مرحله‌ای رسیده که دوست دارد در پایان یک فیلم کمدی، قهرمانش را بکشد و کمدی را به تراژدی تبدیل کند. اینکه در یک مراسم جدی روی سن بروی و این‌طور شوخی کنی، فقط از بازیگر و کارگردانی برمی‌آید که در تمام این سال‌ها مهم‌ترین هنرش، خنداندن تماشاگر بوده و حالا فیلمی ‌دارد که به اعتقاد خیلی‌ها کمدی نیست و بیشتر یک روایت پست مدرن امروزی است.

فیلمی‌ که «خوابم می‌آد» نام دارد و عطاران درباره آن می‌گوید: «فکر نمی‌کردم همین اندازه هم تماشاگر داشته باشد. می‌دانستم، تغییر ریتم آن فیلم را متفاوت می‌کند و برای همین خیلی‌ها دوستش نخواهند داشت». اما فیلم او در روزهایی که سینما تماشاگر ندارد، دومین فیلم پرفروش سال شده. این یعنی تمام آن‌ بازی‌های نرم و بامزه، آن سریال‌های کمدی دوست‌داشتنی و آن زیر آواز زدن‌های ناگهانی به مذاق تماشاگر خوش آمده و برای دیدن اولین فیلم به سینما آمده‌اند؛ اتفاقی که خیلی‌ وقت است، برای هیچ کارگردانی نیفتاده و از همین روزها، داریوش مهرجویی به نام عطاران در فهرست بازیگرانش امیدوار است تا در اکران «چه خوبه برگشتی» رکورد تازه‌ای در فهرستش ثبت شود؛ اتفاقی که چندان دور از ذهن نیست و در سال ۹۲ باید منتظرش ماند.

زهرا گل‌پرور