سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

از خلع سلاح تا کنترل تسلیحات


از خلع سلاح تا کنترل تسلیحات

اگر بخواهیم نظریات و مسائل استراتژیکی را در قرن بیستم, به منظور قابل درک کردن طبقه بندی کنیم می توانیم سه محور اساسی در این رابطه ارائه دهیم نخست بازدارندگی در دوران پس از جنگ سرد

اگر بخواهیم نظریات و مسائل استراتژیکی را در قرن بیستم، به منظور قابل درک کردن طبقه بندی کنیم می توانیم سه محور اساسی در این رابطه ارائه دهیم. نخست بازدارندگی در دوران پس از جنگ سرد. سپس خلع سلاح و کنترل تسلیحات و در نهایت تروریسم و جنگ های نامنظم. این مقاله در صدد نیست که نقش کنترل تسلیحات و خلع سلاح را در پیشبرد امنیت بین المللی بررسی نماید. بلکه در صدد است تا مرز بین خلع سلاح و کنترل تسلیحات را بررسی و نقد نماید.

پیشینه دیپلماسی در جهت خلع سلاح و کنترل تسلیحات معاصر –منظور در دوران پس از جنگ سرد- بسیار مغشوش و پیچیده است. با پایان جنگ سرد تمایل زیادی به انعقاد موافقتنامه های کاهش تسلیحات بوجود آمد.

چنانچه پیداست، میان کنترل تسلیحات و خلع سلاح تفاوت های عمده ای وجود دارد اما اغلب به مرزها و تقاوت های میان این دو توجهی نمی گردد.

● مرزبندی در تعاریف خلع سلاح و کنترل تسلیحات

جان اسپایز و جوزف نوژی در کتاب خود تحت عنوان سیاست های خلع سلاح که در ۱۹۶۲ منتشر شد خلع سلاح را به معنای امحاء کامل و یا کاهش بخشی از منابع انسانی و مادی جنگ تلقی کرده اند و کنترل تسلیحات را ایجاد موانعی بر سر استفاده از سلاح های هسته ای عنوان نموده اند. هدلی بال در کتاب خود در سال ۱۹۶۱ خلع سلاح را به معنای کاهش و یا از بین بردن تسلیحات عنوان می کند. از نظر وی کنترل تسلیحات ایجاد موانعی بین المللی در خصوص سیاست تسلیحاتی است که سطح تسلیحات، ویژگی آنان و به کارگیری یا استفاده از آنان را در بر می گیرد.

● جدایی در دکترین طرفداران نظریه خلع سلاح با طرفداران نظریه کنترل تسلیحات

به منظور تدقیق در مرزبندی میان این دو دکترین، در اینجا از روش استدلال قیاسی استفاده می کنیم که تفوت های میان این دو به شرح ذیل است:

۱) آنچنان که پیداست میان «کاهش» و «محدود کردن» تفاوت هایی عمده وجود دارد. در حالی که کنترل تسلیحات بر «محدودیت» ها تاکید می نماید، در شرایطی که افزایش توانایی نظامی طرفین متخاصم محدودیت ها را کارآمد تر می کند، طرفین می توانند به افزایش توانایی های خود بپردازند اما در خلع سلاح بر امحاء یا کاهش منابع گوناگون نظامی تاکید می گردد.

۲) نظریات خلع سلاح مبتنی بر این عقیده اند که جنگ افزارها عامل جنگ هستند در حالی که نظریه های کنترل تسلیحات مبتنی بر این عقیده است که جنگ افزارها نقش مهمی را در بالا بردن تنش میان دولت ها بازی می کنند. آنچنان که طرفداران این نظریه معتقدند که سلاح و جنگ افزار در صورت مدیریت می تواند برای ثبات و امنیت موثر باشند.

۳) هدف نهایی خلع سلاح از بین بردن کامل تسلیحات است و این کار را از طریق تحول در روابط بین الملل انجام می دهد. به نوعی می توان گفت طرفداران خلع سلاح خواهان تغییر در وضع موجود روابط بین الملل هستند. این تغییر و تحول طلبی به گونه ای انقلابی است. در مقابل طرفداران کنترل تسلیحات معتقدند که هیچ گاه سلاح ها را به کلی از بین برد و یا جهان را متحول نمود. بلکه تمام آنچه را می توان انجام داد، کاهش جنگ و اثرات نامطلوب آن و همکاری برای تحولات صلح آمیز است.

رضا رضایی (مصدق)