جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

برتری اقتصاد اتریشی


برتری اقتصاد اتریشی

راه های بسیاری برای توضیح تفاوت های موجود بین رویکرد معمول به اقتصاد و رویکرد اتریشی وجود دارد

راه‌های بسیاری برای توضیح تفاوت‌های موجود بین رویکرد معمول به اقتصاد و رویکرد اتریشی وجود دارد. در سال‌های اخیر، مقالات بسیاری در این زمینه نوشته شده است که از میان آنها می‌توان به نظریه اتریشی درباره دورهای تجاری و به طور خاص تفاوت‌های آن با کینزینیزم اشاره کرد.

در یکی از مقالات قبلی‌ام، مقادیر کلی آقای کینز (که دوشنبه گذشته در همین صفحه منتشر شد.م)، به تعدادی از این تفاوت‌ها اشاره کردم؛ ولی آنها تنها تعداد کمی از تفاوت‌هایی است که بین اقتصاد اتریشی و اقتصاد جریان اصلی وجود دارد. آیا تفاوت عمده‌تری وجود دارد که بتواند ما را در فهم تفاوت‌های جزئی‌تر یاری کند؟

به نظر من چنین است. این تفاوت به بهترین شکل می‌تواند در رویکرد اقتصاد جریان اصلی در تعریف مساله بنیادی اقتصاد به عنوان «تخصیص بهینه منابع» مشاهده شود. اقتصاد سعی در توضیح این مساله دارد که چگونه منابع می‌توانند – یا نمی‌توانند – به صورت بهینه در میان استفاده‌های متعدد خود توزیع شوند. در دنیایی که منابع محدود و خواسته‌ها نامحدود هستند، چگونه می‌توان اطمینان پیدا کرد که منابع به مبرم‌ترین خواسته‌های افراد اختصاص یافته‌اند؟

استانداردترین مدل‌های اقتصاد به دنبال آن هستند که نشان دهند چگونه تحت یک سری شرایط مشخص منابع توسط بازار آزاد به صورت بهینه تخصیص خواهند یافت. این مدل‌ها همچنین می‌توانند نشان دهند که اگر آن شرایط مشخص برقرار نباشند، منابع به صورتی غیر از حالت بهینه تخصیص خواهند یافت. از این مساله معمولا با عنوان «شکست بازار» یاد می‌شود؛ چرا که در این شرایط بازار از تخصیص بهینه منابع باز می‌ماند. بسیاری از اقتصاددانان جریان اصلی این بحث را مطرح می‌کنند که دولت می‌تواند با وارد شدن به اقتصاد یا شرایطی را بازار تحت آنها عمل می‌کند تغییر دهد یا مستقیما به تخصیص منابع بپردازد تا جامعه بتواند به تخصیص بهینه دست یابد.توجه کنید که در اینجا هدف تخصیص بهینه است. به عبارت دیگر، ارزش بازار به میزانی است که می‌تواند تخصص بهینه را تحقق بخشد. دخالت دولت توسط افرادی توجیه پذیر تلقی می‌شود که عقیده دارند در برخی موارد دولت می‌تواند بهتر از بازار به تخصیص منابع بپردازد.

● تفاوت بنیادی

برای اتریشی‌ها، مساله بنیادی این نیست که آیا بازار می‌تواند منابع را به صورت بهینه تخصیص دهد یا نه. این را نیز قبول می‌کنم که اتریشی‌ها فکر می‌کنند بازار خیلی بهتر از دولت می‌تواند این کار را انجام دهد و با اینکه اتریشی‌ها مسائل اقتصادی را متفاوت از اقتصاد جریان اصلی توضیح می‌دهند، اقتصاددانانی نیز در میان اقتصاددانان جریان اصلی وجود دارند که با این نتیجه کلی موافق اند. با این حال توجه کنید که مساله آنها همچنان تخصیص بهینه منابع است.جایی که تفاوت رویکرد اتریشی‌ها مشخص می‌شود، به نظر من، فهم این مساله است که بازار همچنین به خوبی می‌تواند به افراد کمک کند که «دریابند چه زمانی منابع بهینه تخصیص نیافته‌اند و سیگنال‌ها و انگیزه‌های لازم را برای تصحیح خطاهای به وجود آمده فراهم کند.» کارآیی در تخصیص بهینه در یک نقطه داده شده چیز خوبی است؛ ولی آنچه مهم‌تر به نظر می‌رسد – با توجه به اینکه ما معمولا نخواهیم توانست که این تخصیص را به بهترین حالت انجام دهیم – این است که بتوانیم بفهمیم چه وقتی دچار اشتباه شده‌ایم و انگیزه بهتر عمل کردن را داشته باشیم.

● شکست دولت

این رویکرد می‌تواند مشکلاتی را که دولت در تخصیص منابع با آنها روبه‌رو است، نشان دهد: مساله تنها این نیست که دولت در نقاط متعددی دچار اشتباه خواهد شد، بلکه مساله این است که فرآیندهای سیاسی توانایی‌های همتای بازار را در تشخیص و تصحیح خطاها دارا نیستند. «خیلی کمتر ممکن است که فعالان سیاسی اشتباهات خود را تشخیص دهند و انگیزه لازم را برای تصحیح آنها داشته باشند.» نه تنها دولت در تخصیص بهینه منابع، بلکه در تشخیص ایرادهای آن نیز ناتوان‌تر است. حال می‌توان مساله «شکست بازار» را با این رویکرد جدید بررسی کرد. بر اساس رویکرد جامع‌تر اتریشی، بازارها معمولا با عدم تخصیص بهینه در یک زمان خاص دچار «شکست» می‌شوند؛ ولی اشاره تنها به این شکست، نادیده گرفتن این مساله است که آنچه بازارها به طور خاص در آن خوب اند، منتقل کردن اطلاعات مربوط به این عدم تخصیص بهینه و تامین انگیزه‌های لازم برای تصحیح آنها است. از دیدگاه اتریشی، «شکست» نباید معادل با یک تخصیص نابهینه در یک مقطع خاص زمانی باشد، بلکه باید به عدم توانایی در تشخیص و تصحیح آن بازگردد. اگر ما به این نکته پی ببریم که مساله اساسی این است که فرآیند‌های جایگزین تا چه حد قادر به انجام این امور هستند، این نکته را نیز خواهیم فهمید که آنچه «شکست» بازار خوانده می‌شود، بهتر است به عنوان فرصتی برای موفقیت بازار تلقی شود.

استیون هورویتز

مترجم: حسن افروزی