چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
روح بذله گویی ایرلندی ها
شون اوکیسی درامنویس ایرلندی در ٣٠ مارس ١٨٨٠ با نام جان۱ از پدری به نام Micheal casey و مادری به نام سوزان آرچر۲ از زنان ویکلو۳ زاده شد. پیش از آنکه جان به دنیا آید هشت فرزند این خانواده مرده بودند و وقتی جان به شش سالگی رسید، پدرش نیز بدرود زندگی گفت و خانوادهاش را در محلهای پست و فقیرانه بر جای گذاشت.
اوکیسی جوان بر اثر یک بیماری مزمن انقباض، بینایی خود را از دست داد که به روی چشم راست او نیز تأثیر گذاشت و در نتیجه نتوانست بیش از سه سال در مدرسه بماند. در چهارده سالگی از خانوادهاش جز یک فرهنگ لغات و چند جلد کتاب چیز دیگری برایش نماند. از این رو نزد خود خواندن و نوشتن را آموخت. نخستین شغل او انبارداری بود که پول به دست آمده از این راه به مصرف خرید چند کتاب دست دوم رسید.
اوکیسی برای آنکه مادرش و ادوارد مارتین گریفین۴ کشیش کلیسای سن بارناباس۵ را خشنود کند، در هفده سالگی وارد کلیسای ایرلندی شد و در گروه خوانندگان کلیسا به خوانندگی پرداخت و توانست کتاب مقدس و دعاهای کلیسا را فرا گیرد. در هجده سالگی به حرفه کارگری پرداخت و چند سالی در میان کارگران بارانداز و معماران روزگار گذرانید. در بیست سالگی از مذهب کاتولیک و از پیوریتانیسم۶ روی برگردانید و برای آنکه زندگی بهتری برای خود دست و پا کند در باشگاه سنت لاورنس اتول۷ که به امور موسیقی و فعالیتهای نمایشی میپرداخت به کار مشغول شد و در همین ایام نامش را از جان کیسی به شون اوکیسی تغییر داد و به میتولوژی و زبان سلتی گرایش پیدا کرد.
اوکیسی در ١٩١٦ به میهنپرستان ایرلندی که علیه استعمار و استعمارگرایی انگلستان مبارزه میکردند پیوست و در ١٩١٨ مادر محبوب خود را در گورستان گدایان به خاک سپرد.
اوکیسی در ١٩١٩ پس از نوشتن چند مقاله که عمدتاً درباره نهضت کارگری بود نخستین کتاب خود را به نام «داستان همشهری ایرلندی سپاهی» به رشته تحریر درآورد که برایش پانزده لیره به ارمغان آورد. بعد به طور جدی اوقاتش را وقف نویسندگی کرد و برای تئاتر ابی۸ نمایشنامههایی نوشت. اگر چه سه نمایشنامه نخستین او مردود شناخته شد، کارگردانان تئاتر اُبی چون ویلیام باتلر ییتز۹ و لیدی اوگوستا گریگوری۱۰ برایش نامههای تشویقآمیز نوشتند و در ١٩٢٢ نخستین نمایشنامه بلند او را به نام «سایه یک تفنگدار»۱۱ پذیرفتند و سه شب آن را به نمایش گذاشتند و دستمزدی برابر با چهار لیره به او دادند.
تراژدی «سایه یک تفنگدار» (١٩٣٠) از درگیری عمدی میان یک شاعر و دستفروشی در دوبلین (١٩٢٠) به هنگامی که پارتیزانها و سربازان جمهوریخواهان ایرلندی با قوای انگلیسی میجنگیدند سخن به میان میآورد.
دستفروش که نامش سیوماس سیگدز است با دونالد داورن۱۲ هم اتاقیاند. بیهیچ دلیل به خصوص ساکنان آپارتمان دونالد داوُرِن را تفنگداری میپندارند که در خدمت حزب جمهوریخواه ایرلند است اما او صرفاَ شاعری رویایی است که از رمز و راز از دور و بر خود لذت میبرد. یکی از جمهوریخواهان به ملاقات این دو میآید و کیف محتوی بمبی را نزد آنان میگذارد. مقامات مربوطه خانه را در محاصره میگیرند. مینی پاول۱۳ دختر جوانی که شیفته شعر و شاعری دونالد است کیف محتوی بمب را به اتاق خود میبرد، به این گمان که مقامات و مأموران انگلیسی برای جستوجو به اتاق او نخواهند آمد. اما ماجرا برملا میشود و در این میان دختر به قتل میرسد در اینجاست که دونالد داورن درمییابد با مرگ مینیپاول، مردی بزدل و خودفریب یا به عبارتی تنها سایهای از یک تفنگدار بوده است.
اوکیسی در ١٩٣٤ به نیویورک رفت تا «سایهای از تفنگدار» را در ١٩٥٥ به معرض نمایش بگذارد. در ١٩٣٩ خانوادهاش را که دو پسر و یک دختر بودند از لندن به تاتنس۱۴ در دیون۱۵ میبرد تا در آنجا زندگی کنند. بعد در ١٩٥٥ در انگلستان جنوب غربی اتوبیوگرافی خود را (بیش از نیم میلیون کلمه) نوشت که در آن از خودش به گونه سوم شخص حرف میزند و گاه گفتوگویی در میان میآورد.
اوکیسی در کتابهای من بر در میکوبم۱۶ (١٩٣٣) و تصاویر در راهرو۱۷ (١٩٤٢) درباره دوران کودکی و جوانی خود حرف میزند.
اوکیسی در کتاب طبلها در زیر پنجره۱۸ (١٩٤٦) به شرح فعالیتهای خود از ١٩٠٥ تا ١٩١٦ میپردازد و در کتاب اینیشفالن، خدا نگهدارت۱۹ (١٩٤٩) مرگ مادر و در خود فرو رفتن و انزوایش را باز میگوید.
گل سرخ و تاج۲۰ (١٩٥٢) سالهای زندگی او را برملا میکند و در کتاب غروب آفتاب و ستاره شب۲۱ (١٩٥٤) به شرح زندگی خود تا ١٩٥٣ میپردازد.
کتاب ثروتهای بادآورده۲۲ (١٩٣٤) اشعار، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای تکپرده او را در برمیگیرد.
زنبور بالدار۲۳ (١٩٣٧) مجموعه مقالاتی است در انتقاد از نمایشنامههای ١٩٣٠ و کلاغ سبز۲۴ (١٩٥٦) شرح کوتاهی است که نویسنده از زندگی خود به دست میدهد.
در ١٩٥٧ نمایشنامه طبلهای پدر ند۲۵ او را به عنوان یکی از برنامههای فستیوال توستال در دوبلین برگزیدند تا به روی صحنه آید.
در ژانویه همان سال این برنامه مورد اعتراضات اسقف دوبلین قرار گرفت و در فوریه نمایشنامههای اوکیسی و جیمز جویس از برنامه حذف شد. پس از این واقعه ساموئل بکت در پاریس اعلام کرد که او هم نمایشنامههایش را در این فستیوال به معرض نمایش نخواهد گذاشت. اما پس از اتمام این فستیوال اوکیسی رخصت داد تا نمایشنامههایش در ایرلند به اجرا درآید.
عظمت اوکیسی، که به عنوان پیشرو رنسانس ادبیات ایرلند شناخته شده است، در خدمت و توانایی او برای استفاده از عناصر تراژدی و کمدی به دست میآید.
رئالیسم و اکسپرسیونیسم، شعر و نثر، ایدهآلیسم و طنز در آثار اوکیسی در هم گره میخورند.
اوکیسی پس از آنکه چهل و پنج سال از زندگی خود را در محله فقیرنشینان و در میان کارگران ایرلندی گذرانید، شخصیتهایی را برای نمایشنامههای خود برگزید که نماینده این گروه از آدمیان دوبلینی بودند. ملیگرایان، رهبران اتحادیه اصناف شاعران، وطنپرستان، تفنگداران، دزدان مسلح، شخصیتهای شاخص آثار اوکیسی به شمار میآیند. شرکت خود اوکیسی در منازعات سیاسی ایرلندی به خاطر دست یافتن به استقلال و جدا شدن از انگلستان به آثار او قدرت زندهدلی و شکلی از واقعیت میبخشد.
اوکیسی آشکارا بیعدالتی موجود در سیستم اقتصادی و سیاسی را حس میکرد، اما بر این باور بود که حتی در دنیای آشفته و پر هرج و مرج آدمی میتواند «فردیت» خود را از دست ندهد. از این رو بسیاری از نمایشنامههای او معترضانه با خمیرمایهای از بازتابهای تراژیک و کمیک شخصیتهایش همراهاند. در حقیقت، فشار هدفهای خصومتآمیز او با سرمایهداری، جنگ، اصول مذهب کارتولیک، پیورتیانیسم و حکومت انگلیس فشار بر ایرلند وارد میآید.
اوکیسی ضد تزویر «دروغ» فریب و نادرستی سر به طغیان میگذارد. پس از طعنه و سخریه و هجو کمدی، آواز و ملودرام را به دنبال داریم. سلاحهای او در نوشتن است. کمدی تراژدی دیدگاهش بود و انسان گرایی درونمایه او.
نمایشنامههای رئالیستی اوکیسی بنا به گفته منتقدان از بهترین آثار او به شمار آمدهاند که ستیزههای مردم ایرلند را برای به دست آوردن استقلال و همین طور نفرت آن را از خشونت و زور به تصویر میکشند. این خشونت از زبان شخصیتهای زن او در دنیایی که آن را چیزی کراهتانگیز میدانند و تحملش میکنند بازگو میشود.
جونو و طاووس۲۶ (١٩٢٤) درامی است که زندگی در دوبلین را نشان میدهد و خصوصاَ وحشت زنان را از جنگ برملا میکند. این اثر نیز حاصل پیشآمدهایی است که با کمدی درمیآمیزد. جونو همسر و مادری است با شخصیتی که قادر است خانوادهاش را با روزهای پس از جنگ ١٩٢٢ آشنا کند.
جونو و طاووس که یکی از مشهورترین نمایشنامههای اوکیسی به شمار آمده است که داستانی از یک زندگی مدرن در یک شهر ایرلندی را به تصویر میکشد. در حقیقت مطالعهای است درباره یک خانوادة ایرلندی به هنگام کشمکش میان دولتهای آزادیخواه و جمهوری بود، جونو در حقیقت زن فهمیده و میانسالی است اما شوهرش کاپیتان جک بویل۲۷ مرد لافزن و خوشگذرانی است که هرگاه مشکلی پیش میآید در پاهایش احساس درد میکند.
بیشتر اوقاتش را با دوست صمیمی خود جاکسر۲۸ در میخانهها میگذراند. جانی۲۹ تنها پسرشان یکی از دستهایش را در جنگ از دست داده است و در نتیجه آدمی عصبی و زودرنج شده است. مری۳۰ خواهرش که دختر زیبا و جذابی است نامزد کارگر جوانی به نام جری دیواین۳۱ شده است. اما او را به خاطر چارلی بنتام۳۲ که آموزگار روشنفکری است رها کرده است. چارلی به کاپیتان بویل میگوید که پول قابل توجهی از پسر عمویش به او به ارث رسیده است که در وصیتنامهاش نوشته شده است.
خانواده بویل از این خبر شادمان میشوند. از دوستان خود با اتکا به این ارث پول قرض میکنند. مبل و اثاثه و اشیای مجللی میخرند و همسایگان را به خانه خود دعوت میکنند و جشن میگیرند. در این میان رابی تنکرد۳۳ که در طبقه بالای آپارتمان زندگی میکند وارد میشود و میگوید پسرش در جنگ میان دولتهای آزاد و جمهوریخواهان کشته شده است.
جانی زمانی دوست او بوده است و در همان گردانی که پسر خانم تنکرد در آن بوده خدمت میکرده است. خانواده بویل که در به دست آوردن ارثیه مأیوس گشتهاند عمیقاً مقروض میشوند و نمیتوانند قسط اشیاء خریدهشده را بپردازند. همسایگان از اینکه بویل پولهایشان را خرج کرده است خشمگین میشوند. در این زمان چارلی به انگلستان رفته است. جونو که مری را ناراحت و پریشانخاطر و بدحال میبیند، او را به نزد دکتری میبرد و درمییابد که او حامله است. وقتی جونو این خبر را به کاپیتان بویل میدهد. پدر به خشم میآید. در این میان دو غریبه وارد میشوند و جانی را با خود میبرند چرا که تنکرد را به دولتهای آزاد لو داده است. خانم بویل میشنود که پسرش در بیمارستان جان سپرده است.
طلبکاران میآیند تا اثاث خانه را با خود ببرند. دو ماه از این ماجرا میگذرد و وقتی خبری از چارلی به مری نمیرسد، او به جری دیواین روی میآورد، ولی جری با آنکه مری را دوست دارد، از او روی بر میگرداند. در اینجاست که کاپیتان بویل به دوستش میگوید: «تمام دنیا جز یک کالبد متزلزل و مهیب چیز دیگری نیست. اوکیسی در درام خیش و ستارهها۳۴ (١٩٢٦) داستانی را بیان میکند که از آغاز تا انتها بر خواننده تأثیر عمیقی میگذارد. ماجرای نمایشنامه در دوبلین در اواخر ١٩١٥، به هنگام شورش عید پاک رخ میدهد که شرکتکنندههای آن در زیر لوای ایرلندی مستقل «خیش و ستاره» میجنگند. نورا کلیترو۳۵ عروس جوان صلحطلبی است که کودکی در شکم دارد و میکوشد تا جک۳۶ شوهرش را از فرماندهی در ارتش آزادیبخش ایرلند باز دارد.
همسایگان و شاگردان شبانهروزی آنان عبارتاند از پیترفلین۳۷ یک وطنپرست ایرلندی کاوی۳۸ یک کمونیسیت بیمصرف فلوتر گود۳۹ یک کاتولیک آسانگیر و بیقید، بسی بورگس۴۰ خواننده وفادار به شاه و رزی رد موند۴۱ زنی هرزه. جک میرود تا فرماندهی سربازان خود را بر عهده بگیرد و بسی بورگس که حال و هوای جنگ را زیر نظر دارد، گزارش میدهد که شهر مملو از غارتگران شده است. وقتی تمام همسایگان در این غارتگری سهیم میشوند. به نظر میآید که وفاداری به استقلالطلبی ایرلندی از میان رفته است. در این اثنا نورا خشمگین و از کوره در رفته به دنبال شوهرش میگردد. جک باز میگردد تا فقط نورا به همقطارش که در حال مرگ است یاری دهد. وقتی آتش جنگ در دوبلین زبانه میکشد، خبر مرگ قهرمانانه جک به گوش مردم میرسد. اما نورا از ماجرا بیاطلاع میماند و تمامی آنانی که نمیجنگند، در کلیساها گرد میآیند تا زنده بمانند. نورا که طفل به دنیا نیامده خود را از دست داده است، از اضطراب و غصه دیوانه میشود و وقتی میکوشد خود را از گلولههایی که شلیک میشوند برهاند. بسی بورگس که همراه اوست تیر میخورد و کشته میشود و نورا دیگر قادر نیست حرکتی از خود نشان بدهد با فریاد جک را به یاری میطلبد. در حالی که نمیداند شوهرش هم کشته شده است.
نمایشنامة خیش و ستارهها عیبجویی و گلایه دیگری از جنگ است. شخصیتهای این اثر کمدی انسانی، طیفی از دیدگاههای مختلف را در برابر تم اصلی وحشیگری جنگ در معرض دید میگذارند.
سالها بعد اوکیسی در نمایشنامه گل سرخهایی برای من۴۲ (١٩٤٣) که یک فانتزی شاعرانه و یا نمایشنامهای است اخلاقی، در قالب یک اتوبیوگرافی، ما را با یک کارگر جوان پروتستان و شاعرمنش به نام آیامون بریدون۴۳ آشنا میکند که در راه آهن دوبلین کار میکند و یکی از رهبران اتحادیه کارگری است که میکوشد یک شیلینگ بر دستمزد کارگران بیفزاید. کارگران از این هراس دارند که مبادا تقاضاهایشان مورد قبول قرار نگیرد. از این رو دست به اعتصاب میزنند چون شیلا۴۴ محبوبه کاتولیک آیامون مخالف اعتصاب کارگران است، از آیامون تقاضا میکند که دست از سرودن اشعار ابلهانه و رویاهایش برای پدید آوردن یک ایرلند برتر بردارد. آیامون ناگریز است یا شیلا را برگزیند و یا آرمانهای مذهبی، ملتپرستی و کار خود را ترجیح دهد. از این رو تصمیم میگیرد به خاطر رویاهای خود در بهتر کردن دنیای برتر مبارزه کند. اعتصاب آغاز میشود و در آشوبی که از پی آن پدید میآید. آیامون با شلیک گلولههای پلیس از پای در میآید.
شیلا دردآلوده درمییابد که مرگ آیامون الهامی است برای دیگران تا به خاطر یک زندگی برتر مبارزه کنند.
گل سرخهایی برای من نخستین نمایشنامه جدید اوکیسی است که اتکینسن۴۵ در نیویورک تایمز آن را نمایشنامهای بسیار زیبا خوانده است. میگوید آیامون کارگری است که پولهایش را برای خرید کتاب خرج میکند و میکوشد واقعیت تمامی گیتی را درک کند اما هیچگاه ایمن خود را در زندگی از دست نمیدهد.
اوکیسی در نمایشنامه اکسپرسیونیستی تجربی جام سیمین۴۶ (١٩٣٩) نفرت خود را از جنگ آشکار میکند و تکنیکهای نمایشنامهنویسانی چون استریند برگ و تالر۴۷ را به کار میبرد.
اگر چه نخستین و سومین پرده این نمایشنامه رئالیستی است و با مردانی منفرد سر و کار دارد، پرده دوم ژرفنگری و بینش اثر را وسعت میدهد. در حقیقت نمایشنامه جام سیمین که کیفر خواستی است درباره جنگ جهانی اول، از رنگها و صداهای نمادین مایه میگیرد. تراژدی یا فاجعه یک قهرمان تراژدی یا فاجعه تمام مردان میشود هری هیگان۴۸ قهرمان فوتبال که برنده جام سیمین شده است و این جام را نمادی از جوانی ظفرآمیز میداند. دلباخته جسی تیت۴۹ زیبا میشود. پرده اکسپرسیونیستی دوم وحشت میدان جنگ را نشان میدهد و دو پرده دیگر پیشامدهای رئالیستی این وحشت را جنگ به افراد بسیاری که برای هری گرامی و عزیزند آسیب میرساند. هری معلول که پاهایش را در جنگ از دست داده است با صندلی چرخدار بازمیگردد. هری در جشنی که از سوی باشگاه فوتبال آوندیل برپا میشود،۵۰ مدالهایش را بر سینه میزند. در حقیقت هری نمادی از تمام سربازان است از سرنوشت خود نفرت دارد.
از نمایشنامه ستاره قرمز میشود۵۱ (١٩٤٠) اثری است، ضد فاشیست و درامی تبلیغاتی از یک خانواده ایرلندی در شب است. کریسمس که به عنوان بخشی از میکروکاسم۵۲ یا عالم کوچک سخن به میان میآورد. پیرمرد خانواده به هر چیز اندکی قانع و خرسند است و پیرزن همسرش به خاطر مذهبی که دارد زندگی میکند. جک۵۳ یکی از پسرانشان کمونیست است و کیان۵۴ پسر دیگرشان یک فاشیست.
وقتی جک با توفانی از سوی سربازان رو در رو میشود و مورد تهدید قرار میگیرد. نامزدش جولیا۵۵ با رهبر و فرمانده آنان گلاویز میشود و در نتیجه فرمانه دستور میدهد او را تازیانه بزنند. پدر جولیا که میکوشد دخترش را نجات بدهد.
با شلیک گلوله کیان به قتل میرسد و جک را وا میگذارد تا به خاطر اهداف کمونیستی خود بجنگد. در این اثنا کشیشان و رهبر اتحادیه کارگران در اعتصابی قریبالوقوع دست به خرابکاری میزنند. ناگزیر جنگی میان فاشیستها و کمونیستها پدید میآید. جک در این گیرودار کشته میشود و ستاره شهر بتلهم۵۶ وقتی کارگران مشغول خواندن سرود میشوند، به گونهای نمادین قرمز میشود.
غبار ارغوانی۵۷ (١٩٤٤) از ماجرای دو دلقک انگلیسی به نامهای سیریل پوگس۵۸ مردی ثروتمند و خودساخته و بیلز استوکر۵۹یک مرد میانسال که تحصیلاتش را در آکسفورد به اتمام رسانیده است سخن به میان میآورد. این دو نامزدان خود سوهون۶۰ و آوریل۶۱ را به عمارت ویرانه تودور۶۲ (خانواده سلطنتی در انگلیس) میآورند و در این اندیشهاند که این عمارت را تعمیر و مرمت کنند و از یک زندگی شهری ایرلندی لذت ببرند.
اُکیلیگان۶۳ مباشر و اُدمپسی۶۴ کارگری شاعرمنش از وجود این دو دختر لذت میبرند. اما دختران که میخواهند استقلال مالی داشته باشند، دو مرد انگلیسی خود را که در حقیقت «غبار ارغوانی» تو دورند، ترک میکنند و میروند تا مردانی ایرلندی برای خود برگزینند.
اگر چه ماجرای این نمایشنامه در ایرلند رخ میدهد، اما اوکیسی راه و روشهای زندگی مردم انگلیس را هجو میکند و از روح بذلهگویی ایرلندی تجلیل به عمل میآورد. نمایشنامه برگهای بلوط و اسطوخودوس۶۵ (١٩٤٧) درامی است درباره وطنپرستی که روح سرکش مردم انگلیس را در روزهای نخستین جنگ جهانی دوم به تصویر میکشد. در این اثر اوکیسی به گونهای آزاد از موسیقی فانتزی و رئالیسم سود میجوید. شخصیتهای او در این نمایشنامه نماینده تیپهای گونه گونی چون پیرمردان، محکومان به غم و اندوه، دختران جوان غمزده، بزدلان، و مردانی معمولیاند که دلیرانه با آینده رو در رو میشوند و همین طور مردان جوانی که سرنوشتی مرگبار در انتظارشان است.
در خانه بزرگ هاترلی۶۶ ادگار۶۷ تنها پسرشان و دریشوگ۶۸ تنها پسر پیشخدمت ایرلندی آنان، خلبانان هواپیماهای جنگی با انتظاراتی اندک در زندگی، به خلاف میل والدین خود در خاموشی چراغها و آژیرهای هوایی به نامزدهای خود عشق میورزند. سرانجام مردان جوان را با تابوتهای پوشیده از پرچم به خانه بازمیگردانند، اما آزادی و زندگی نو بر جای میماند. در نمایشنامه خروس دلربا۶۹ (١٩٤٩) فانتزی و واقعیت با انتقادی گزنده درباره پیوریتانیسم و روحانیت ایرلندی در هم میآمیزد. در این اثر کمیک فانتزی خروس دلربا برای اوکیسی نمادی از عشق به زندگی و نیروی زندگی است. خروس دلربا با پرندهای که میتواند برقصد، در یک شهر کوچک و بینشاط ایرلندی رها میشود. در این شهر کشیش به مردم هشدار میدهد که خروس یک شمایل خارجی و یا تجسمی از شیطان است. پرسش اصلی در این است که آیا این خروس نیروهای خوب و یا نیروهای شیطانی را به نمایش میگذارد یا نه. زنان در زندگی مایکل مارتون۷۰ یعنی دخترش، لورنا ۷۱زن دوم جوانش و ماریون۷۲ پیشخدمت از این خروس باکی به دل راه نمیدهند. اما عاقبت بر اثر نیروهای بیم، وحشت و خرافات جلای وطن میکنند و مایکل بر جای میماند تا یکه و تنها با پیری تلخ خود رویارو شود.
نمایشنامه آتشبازی اسقف۷۳ (١٩٠٠) کمدی اعتراضآمیری است با پایانی ملودراماتیک که از ملاقات یک اسقف از دهکده بومی خود در بالیونا۷۴ سخن میگوید.
تدارک این ملاقات در خانه ریلیگان۷۵ عضو انجمن شهر که مرد بسیار ثروتمندی است و اخیراَ به سمت پاپی برگزیده شده است، انجام میشود. اما کارگران با این تدارک آیین مخالفاند. پارسایی ریلیگان در بچههایش انعکاس پیدا میکند و کلین۷۶ دخترش را وامیدارد تا نامزدش را که از طبقات پایین است رها کند چرا که همسر پیر و ثروتمندی را برای او در نظر گرفته است. Fooraun دختر دیگرش را به رغم آنکه مانوس مونرو۷۷ را دوست دارد به عفت و پاکدامنی فرا میخواند و به او میگوید که باید به اخلاق خوب پایبند باشد. معاون کشیش بخش که جوان غمخواری است فوران را وامیدارد که عهد خود را بشکند و با مانوس مونرو ازدواج کند. بعد مانوس مونرو میخواهد به خانه ریلیگان برود و وجوه کلیسا را به سرقت ببرد.
وقتی فوران میکوشد تا او را از این کار بازدارد مانوس دختر را میکشد. دختر در حال مرگ در یادداشتی مینویسد که خودکشی کرده است. تا مانوس مونرو را از مجازات این تبهکاری برهاند. در پایان نمایش آتش بازی اسقف یا حسن استقبال شهر را میبینیم که تا بناکانه در حال سوختن است و این خود نشانه و نمادی از اخلاقیات دروغین است. اوکیسی در نمایشنامه داستان وقت خواب۷۸ توجه خود را به جوان مجردی که در آپارتمانی در دوبلین زندگی میکند معطوف میدارد این جوان که نسبتاً آدم قابل احترامی است، به سوی گمراهی سوق داده میشود. در این میان زنی به نام آنجلا نایتینگل۷۹ وجود دارد که جوان به او عشق میورزد.
نمایش داستان وقت خواب بر احساس گناهکارانه تکیه دارد که اوکیسی با لحن هجوآمیز خود آن را به تصویر میکشد. این احساس گناه برای او از یکسو به مذهب مربوط میشود و از سوی دیگر به سالوس و ریاکاری گره میخورد.
وقتی آنجلا شروع به رقص «کن کن» میکند. شعر معروف یینر۸۰ به نام innistree که به یاد جوان آمده است به روی لبهایش خشک میشود. در این هنگام با ورود دوستی به آپارتمان کار مرد جوان زار میشود. صاحبخانه پلیس را خبر میکند و دختر (آنجلا) با کیف پول جوان میگریزد.
در نمایشنامه وقت رفتن۸۱ بول۸۲ و فلنگانس۸۳ دارند درباره صنایع بدیهی که به بحثی شاعرانه منتهی میشود حرف میزنند. در این میان از کِلی۸۴ از اهالی جزیره مانانون۸۵ با هم سخن میگویند. کلی، بول، و فلنگانس و دیگر شخصیتها میکوشند تا پیام اوکیسی را به خواننده انتقال دهند. همگی با هم تقاضا و ناسازگاریهای موجود در جامعه و اشکال گونهگون ریا و سالوس که تیرهکننده واقعیتاند، برمیشمارند. اوکیسی این عناصر را با لحنی شاعرانه که شور و هیجان اوست باز میگوید.
در نمایشنامه تکپردهای تمثیلی کاتلین گوش میدهد۸۶ با زنی روبهرو میشویم به نام کاتلین که عشاق فراوانی دارد و هر یک به نحوی میکوشد نظر او را به خود جلب کند.
نمایشنامه شفاخانه۸۷ صحنه اتاق انتظار داروخانهای را در یکی از نواحی دوبلین برای آدمهای تهیدست و بیماران مسکین نشان میدهد. آنها معمولاً برای گرفتن دارو به این محل میآیند که برایشان خوشایند نیست، اما با حرف زدن با یکدیگر درد دلهایشان را برملا میکنند.
در نمایشنامه تکپردهای پایان آغاز۸۸ با مرد پنجاه و پنج ساله طاسی رو در رو میشویم که نشاط و شوق و شعفی دارد. او و همسایهاش که مرد نزدیکبینی است، میکوشند گذشته را به فراموشی بسپارند و زندگی بهتری برای خود دست و پا کنند. اما وقتی یکی از آنان میکوشد در کارخانه به همسرش کمک کند و وقتی زن مرد نزدیکبین را میبیند که شوهرش دارد چمنهای بلند و دراز را میزند و صاف میکند، دهانش از تعجب باز میماند و در اینجا نمایشنامه به اوج کمدی خود میرسد. در پس پردههای سبز، در زیر کلاه رنگین، پرهای کلاغ سبز، ماه در کایلنو میدرخشد، ماجرای نیمه شب، طبلها در زیر پنجره زیبا به روی کاغذ دیواری، از دیگر آثار خوب شون اوکیسی به شمار آمدهاند.
شون اوکیسی مترجم همایون نوراحمر
Endnotes:
۱ .John
۲ .susan Archer
۳ .Wicklow
۴. E.M. Grifin
۵. St. Barnabas
۶. Puritanis
۷ . lawrenceo, tool
۸ .Abbey
۹ .W.B.yeats
۱۰ .Lady August Gregor
۱۱ .The shadow of a Gunman
۱۲ .Donald Davoren
۱۳ . Minnie Powell
۱۴ .Tothnes
۱۵ .Devon .
۱۶ .I Knock at the door
۱۷ . Pictures in the Hallway
۱۸ . Drumsunder the window
۱۹ .inishfallen for thee wall
۲۰ . Crown and Rose
۲۱ .Sunsetand Eviningstar
۲۲ .Wind falls
۲۳ . theflying wasp
۲۴ . the green crow
۲۵ . the Drums of father ned
۲۶ . Juno and the Paycook
۲۷ .Jack Boyle
۲۸ .Joxer
۲۹ . Johny
۳۰ .Mary
۳۱ . Jerry Devine
۳۲ . Charlie Bentham
۳۳ .Rabbie Tancred
۳۴. The Plough and the star
۳۵ . Nora Clitheroe
۳۶ . Jack
۳۷ . Peter Flynn
۳۸ . covey
۳۹ . Fluther Good
۴۰ . Bessie Burgess
۴۱ . Rosie Redmond
۴۲ . Rooesfor me Red
۴۳ . Ayamonn Bredon
۴۴ . Sheila
۴۵ . At Kinson
۴۶ . the silver tassis
۴۷ . toller
۴۸ . Harry Heegan
۴۹. Jessie taite
۵۰ . Avondale
۵۱ . The star turns red
۵۲ . microcosm
۵۳ . Jack
۵۴ . Kian
۵۵ .Julia
۵۶. Bethelehem
۵۷ .Purpedust
۵۸ .Cyrilpoges
۵۹. Bails stoker
۶۰. Souhaun
۶۱ . Avril
۶۲. Tudor
۶۳. O,killigan
۶۴. O,Dempsey
۶۵. the Oakloaves, and lavender
۶۶ .Hather leigh
۶۷ .Edgar
۶۸. Drishogue
۶۹ .Cocka Doolde Dandy
۷۰ .M.Marthaun
۷۱. Lorna
۷۲. Marion
۷۳. the Bishop,s Bonfire
۷۴ .Balyoonnagh
۷۵. Reilligan
۷۶. keelin
۷۷ .Manus Moanroe
۷۸. Bedtime story
۷۹ .A.Nighthingale
۸۰ .yeats
۸۱ .Timeto go
۸۲. Bull
۸۳. flangans
۸۴ .Kelly
۸۵ .Mannanaun
۸۶ .Cathleen Listens
۸۷ .Hall of Healing
۸۸. the End of the Beginning
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست