سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

مدیران سالم سلامت مدیران


مدیران سالم سلامت مدیران

روسا و مدیران سطح های مختلفی دارند از مدیر داخلی یک شرکت نه چندان بزرگ گرفته تا رییس شرکت های بین المللی و سرانجام رییس جمهور یک کشور همه آنها هم در سطح خود در سرنوشت و حتی سلامت روان آنان که باید از آنها تبعیت کنند, تاثیر دارند وقتی قرار است مدیری در راس کاری بیاید, به خیلی از ویژگی های او توجه می شود اما معمولا کسی به اینکه چقدر از سلامت روان برخوردار است توجه نمی کند

روسا و مدیران سطح‌های مختلفی دارند؛ از مدیر داخلی یک شرکت نه چندان بزرگ گرفته تا رییس شرکت‌های بین‌المللی و سرانجام رییس‌جمهور یک کشور. همه آنها هم در سطح خود در سرنوشت و حتی سلامت روان آنان که باید از آنها تبعیت کنند، تاثیر دارند. وقتی قرار است مدیری در راس کاری بیاید، به خیلی از ویژگی‌های او توجه می‌شود اما معمولا کسی به اینکه چقدر از سلامت روان برخوردار است توجه نمی‌کند..

حتی بعد از رفتن او هم به تنها چیزی که توجه نمی‌شود، اثری است که عملکرد و حتی رفتار او بر مجموعه تحت امرش گذاشته است.اما اگر قبل از انتخاب چنین مدیرانی و گماردن?شان به این پست‌ها از نظر سلامت روان بررسی می‌شدند، باز هم این اتفاق می‌افتاد؟ در کشور ما چنین بررسی‌هایی انجام می‌شود؟ آیا نداشتن سلامت روان و اخلاق مدیران، مسوولان و سیاست مداران می‌تواند در سلامت روان کارمندان و رده?های پایین تر تاثیر داشته باشد؟

● آیا کسانی که قرار است پست مدیریت بگیرند، باید از لحاظ روانی بررسی شوند؟

خصوصیاتی در همه انسان‌ها وجود دارد که این خصوصیات با شخصیت متفاوت است ولی خیلی از مردم آنها را به عنوان خصوصیات شخصیتی می‌شناسند. همه مردم ویژگی‌هایی دارند که ما آنها را تقسیم‌بندی می‌کنیم؛ برخی افراد کج‌خلق هستند یعنی همیشه عبوس‌اند و با وجود اینکه افسرده نیستند، در هم هستند و غر می‌زنند. برخی افراد خلق ادواری و دوره‌ای دارند یعنی گاهی سرحال‌اند و گاهی ناراحت. برخی هم معمولا خلق?شان بالاست و ما به آنها «هایپرتایمیک» می‌گوییم. آنها معمولا همیشه سرحال هستند. بعضی هم تلفیقی از این ویژگی‌ها را دارند یعنی نمی‌توان گفت دقیقا جزو کدام یک از این ۳ گروه هستند. هر کدام از افراد کج‌خلق، دارای خلق ادواری و خلق بالا، مستعد انتخاب شغلی هستند.

این نیاز به بررسی روان‌شناسی دارد تا ببینیم شخصیت فرد طبیعی است یا نه و خصوصیت اخلاقی ضداجتماعی و خودشیفته و نمایشی در او در حد عادی است یا غیرطبیعی چون این خصوصیات‌ها ممکن است در همه انسان‌ها تا حدی وجود داشته باشد ولی این با هیچ تست و آزمونی مشخص نمی‌شود و به بررسی‌های دقیق روان‌شناسی نیاز دارد.

این کار یک روز و دو روز نیست چون مدیر به پرورش نیاز دارد و هیچ‌کس یک‌شبه نمی‌تواند مدیر شود. یعنی فردی که استعداد دارد، باید آموزش ببیند و در زمانی که آرام‌آرام رشد و مدارجی را طی می‌کند، باید دقیقا در طول ماه‌ها و سال‌ها بررسی‌های دوره‌ای روی او انجام گیرد تا مشخص شود از نظر شخصیتی تعادل لازم را دارد و آیا این طبیعی است تا بتواند مدام به درجه‌های بالاتر ترقی کند؟

چون به هر حال یک مدیر هم باید شخصیت و پرستیژ داشته باشد هم آموزش‌دیده باشد و هم آنقدر انعطاف‌پذیر باشد که به اقتضای اتفاق‌های خاصی که می‌افتد، یک جا با اقتدار برخورد کند و یک جا با انعطاف و گذشت. برای اینکه مطمئن شویم این ویژگی‌ها و خصوصیات در شخص وجود دارد، به بررسی‌های روان‌شناختی نیاز است که کار یک روز و دو روز نیست و نیاز به تست و مصاحبه تخصصی دارد. هر بار باید بررسی و این کار به?صورت کاملا حرفه‌ای انجام شود تا فرد نتواند سیستم ارزشیابی را دور بزند. گاه فرد آنقدر قدرت دارد که بتواند این سیستم را دور بزند و خود را خوب نشان دهد.

● آیا امکان دارد صلاحیت شخصی در بررسی‌ها تایید شود ولی وقتی در پست مدیریت قرار می‌گیرد به دلیل مواجهه با مشکل‌ها یا غرور... دچار مشکل شود؟

معمولا افراد تیپ B، مخصوصا شخصیت‌های نمایشی، خصوصیات تلقین‌پذیری دارند و اگر چند نفر مدام از آنها تعریف کنند، حتما تحت‌تاثیر قرار خواهندگرفت. از سوی دیگر، براساس نتایج پژوهش‌های علمی در بین شخصیت‌ها، شخصیتی که بیش از همه تحت‌تاثیر رفتار و گفته‌های دیگران قرار می‌گیرد و ویژگی‌هایش اکتسابی است، شخصیت خودشیفته است.

حتی وقتی پدر و مادرها از همان دوران کودکی مدام به فرزندشان می‌گویند چه بچه خوبی دارم، چه باهوش است و... بچه هم این تعریف‌ها را می‌شنود و واقعا باور می‌کند کسی است که دیگران نیستند. به همین دلیل می‌گوییم خودشیفتگی‌ بیش از ویژگی‌‌های دیگر اکتسابی است چون ما دوست داریم بالاتر از دیگران باشیم.

حتی در سن بالا هم وقتی دیگران برای نزدیک کردن خود از شخص تعریف‌های نادرست و بی‌جا می‌کنند، تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد و خودشیفتگی به او القا می‌شود. قطعا چنین فردی ممکن است از قدرت اش سوءاستفاده کند، کار غیرقانونی و غیراخلاقی انجام دهد و برای حفظ ریاست و قدرت اش هر کاری انجام دهد. به همین دلیل خیلی وقت‌ها می‌شنویم مردم می‌گویند فلانی قبل از رسیدن به مقام خیلی آدم خوبی بود ولی یک دفعه تغییر کرد و واقعا هم فرد آدم خوبی بوده و نقش بازی نمی‌کرده اما خودش هم نمی‌دانسته چنین خصوصیتی در وجودش نهفته است همان‌طور که خیلی از ما نمی‌دانیم.

● آیا در دنیا برای انتساب افراد به پست مدیریت، آزمون‌های روان‌شناسانه انجام می‌شود؟

در خیلی از شرکت‌های بزرگ دنیا این کار انجام می‌شود. مثلا استیوجابز در پیدا کردن افرادی که بتوانند مدیرهای موفقی باشند، تخصص داشت. خود او برخورد چندان خوشایندی نداشته ولی می‌دانسته کجا به چه کسی اعتبار دهد و کجا تنبیه اش کند. شاید به شکل کاملا سیستماتیک این کار انجام نشود ولی مدیران شرکت‌های مشهور به دلیل استعداد ویژه ای که دارند و توانایی و علمی که پیدا کرده‌اند، می‌توانند مدیران موفق و کارآمد را پیدا کنند.

آنها با سازوکارهایی که دارند، فرد را مدام زیر نظر می‌گیرند و به محض تخطی از اصول، به دلیل اینکه ممکن است اعتبار شرکت زیر سوال برود، او را حذف و عزل می‌کنند چون اعتبار شرکت را مهم‌تر از هر رابطه‌ای می‌دانند.

● کدام‌خلق‌ها برای کدام کارها موفق ترند؟

کسانی که خلق ادواری دارند، در زمینه آفرینش‌های ادبی موفق هستند و دنبال چنین کارهایی می‌روند ولی چه آنها و چه کسانی که خلق پایین دارند، قابلیت تاثیرگذاری روی دیگران را ندارند و نمی‌توانند مدیر رده بالا و موفقی باشند ولی مثلا افراد با خلق پایین اگر در بایگانی به کار گماشته شوند، می‌توانند رییس بایگانی بشوند و در شغل خود به جایی برسند.

کسی که می‌خواهد رهبر بزرگی شود، باید بتواند ارتباط برقرار کند و صحبت کند. افراد با خلق بالا معمولا خودشان در طول سال‌ها به سمت شغل‌های مدیریتی کشیده می‌شوند ولی کسی که خلق اش پایین است، خودش تمایل ندارد شغلی را برگزیند که در جمع باشد و با دیگران مدام سروکار داشته باشد و دنبال شغلی می‌رود که فعالیت فردی داشته باشد و در این زمینه موفق‌تر خواهد بود.

● اگر مدیری سلامت روان نداشته باشد، می‌تواند باعث به خطر افتادن سلامت روان کارمندانش شود؟

قطعا نوع رفتار نادرست مدیر با زیردستان تبعات منفی زیادی دارد. تنبیه‌ها، تحقیرها و حتی تشویق‌ بیش از حد، تبعیض قائل شدن بین افراد و رعایت نکردن عدالت، فردی که در مرتبه پایین است را دچار سرخوردگی و افسردگی می‌کند و سلامت روان او را به خطر می‌اندازد و فرسودگی شغلی ایجاد می‌کند که مهم‌ترین نتیجه‌اش اضطراب، مشکلات قلبی، پرخاشگری و در نهایت کاهش راندمان کاری او است.

● آیا سلامت روان کارمندان هم روی مدیر اثر دارد؟

بله و یکی از وظایف مدیر ارتقای سلامت روان کارمندان است تا بازده و سودهی بیشتری داشته باشند. اگر برای مدیری فقط خودش و حفظ جایگاهش مهم باشد، مسلما بازده خوبی نخواهد داشت.

● شخصیت‌ها به چه شغلی گرایش دارند؟

مثلا کج‌خلق‌ها معمولا شغل‌های ثابت و کارمندی را انتخاب می‌کنند، کسانی که خلق ادواری دارند معمولا هنرمند می‌شوند و هایپرتایمیک‌ها استعداد رهبری و مدیریت دارند، می‌توانند دیگران را تحت‌تاثیر قرار دهند، خوش‌صحبت هستند و توانایی برنامه‌ریزی دارند. آنها کلا خصوصیاتی دارند که به واسطه آنها برای رهبری و مدیریت مناسب‌تر هستند و هم خودشان به سمت این کار کشیده می‌شوند و هم دیگران آنها را برای مدیریت و رهبری انتخاب می‌کنند.

● خودشیفته ها فراموشکارند

یک نکته مهم وجود دارد که باید قبل از انتخاب مدیر به آن توجه شود؛ آیا اگر این فرد که خلق بالایی دارد به پست و مقامی برسد، صلاحیت دارد؟ از قدرتی که دارد سوءاستفاده می‌کند؟ آشناهایش را سرکار می‌آورد؟ به زیردستان ظلم نخواهد کرد؟ به قول‌هایش عمل می‌کند؟ اصلا توانایی گذشت از خطای کسانی که اشتباه می‌کنند دارد یا نه .علاوه بر این، باید در نظر گرفت شخصیت فردی که قرار است مدیر شود، باثبات است یا نه. چون بیشتر افراد با خصوصیات شخصیت هیجانی و افرادی که خلق بالا دارند، برونگرا هستند و افراد برونگرا معمولا در دسته شخصیتی گروه B قرار می‌گیرند که معمولا شخصیت‌های نمایشی، مرزی، ضداجتماعی و خودشیفته‌اند. حالا اگر کسی که قرار است پست و مقامی به او داده شود، خصوصیات خودشیفتگی داشته باشد، وقتی در آن پست و مقام قرار گرفت، قطعا زیردستان و اهداف و قول‌هایش را فراموش می‌کند، خود را بالاتر از دیگران می‌بیند، مغرور می‌شود و فقط زور می‌گوید و ارتباط خود را با زیردستان قطع می‌کند.

اگر هم خصوصیات شخصیت نمایشی داشته باشد، شروع می‌کند به جلب توجه کردن و نمایش دادن با استفاده از قدرت خود و مدام می‌خواهد دیگران را تحت‌تاثیر قدرت خود قرار دهد. چنین کسانی عملا از قدرت برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده می‌کنند.

اگر خصوصیات شخصیت ضداجتماعی داشته باشد، ممکن است در دام کارهای غیرقانونی و سوءاستفاده از قدرت برای انجام کارهای خلاف و اختلاس و هر کار غیراخلاقی بیفتد.

● دوست عزیز؛ شما هم مواظب باشید

همه انسان‌ها به صورت ذاتی خصوصیت خودشیفتگی و نمایشی دارند و از آن خوش?شان می‌آید و واقعا لازمه زندگی است. همه ما برای پیشرفت باید نمایشگر باشیم و خود را به دیگران نشان دهیم و همه دوست داریم از دیگران برتر و بهتر باشیم. اصلا یکی از دلایل پیشرفت همین است؛ ما ورزش می‌کنیم، درس می‌خوانیم، به زیبایی خود و سر و وضع?مان اهمیت می‌دهیم و... که از دیگران برتر باشیم و آن را به دیگران نشان دهیم. این مساله ایرادی ندارد ولی در حد اعتدال. پس ممکن است هر کسی در پست مدیریت قرار بگیرد، دچار این حالت‌ها شده و خصوصیاتی را بروز دهد که خودش هم فکرش را نمی‌کند. ما انسان‌ها در ذات خود خصوصیاتی داریم که یا آنها را مهار می‌کنیم یا مهلت بروزش را پیدا نمی‌کنیم.

دکتر حامد محمدی‌کنگرانی

روان‌پزشک و عضو کمیته روان‌درمانی و رسانه انجمن‌ روان‌پزشکان ایران