چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

عبادت , بندگی عاشقانه خداست


عبادت , بندگی عاشقانه خداست

وقتی که خداوند انسان را آفرید , او را از برای خود برگزید, آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند
یابن آدم, خلقتک لاجلی و انت تفرمنی

عبادت ، بندگی عاشقانه خداست

وقتی که خداوند انسان را آفرید ، او را از برای خود برگزید ،

آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند :

" یابن آدم ......... خلقتک لاجلی و انت تفرمنی " ۱

ای فرزند آدم ! ...... تو را برای خودم آفریدم، در حالی که تو از من می گریزی ؟

و این ، فقط به آن خاطر بود که گنجینه عالی و گوهر گرانسنگ خدایی اش ، که از دیگر مخلوقات غیر انسانی مخفی مانده بود ، به عرفان و کشف این انسان درآمده و آنگاه ، خداوند ، خود را در آئینه معرفت او بیند ،

آنجا که در حدیث قدسی دیگر می فرمایند :

" کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف " ۲

" من گنج پنهان بودم . دوست داشتم که آشکار شوم . پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم "

و این مهم ، میسر نخواهد شد ، جز آنکه ، انسان ، تنها به عبادت عاشقانه او جلوه گر شود ،

آنجا که می فرمایند :

" و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون " ۳

" من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند ! "

و این عبادت ، مفهوم و بروندادی جز متخلق و متصف شدن به اخلاق خداوندی ندارد ،

آنجا که در کلام رسول مکرم (ص) داریم :

" تخلقوا باخلاق الله " ۴

" به اخلاق الهی متصف و به شاکله او درآیید . "

حال ، سوال اینجاست که :

آیا تخلق به اخلاق خداوندی و متصف شدن به اوصاف حضرتش و به شاکله او در آمدن ، از کدام منظر در عبادت ، محقق می شود ؟

۱- عبادت تجارت مابانه ؟

۲- عبادت از ترس و بیم؟

۳- یا عبادت آزاد از هر دو قید ؟

آنچه که از سیره و صراحت کلام معصومین (س) و اولیا الهی ، فهمیده می شود ، آنها رابطه خود و خداوند را نه در یک معامله می دیدند که پیوند شان بمعنای حضور در بر یار بود و رابطه شان در حد عشق بازی ،

آنجا که امام حسین(ع) به خداوند عرض می کند:

" اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک " ۵

" خدایا مرا آن چنان به خشیت در مقابل بزرگیت متصف گردان که گویی تو را می بینم ."

و یا امام علی (ع) می فرمایند :

" ما کنت اعبد ربا لم اره " ۶

" من خدایی را که ندیدم ، نپرستیدم . "

و به همین دلیل است که وقتی به عبادت انسانها می نگریستند ، آنها را از سه حالت فوق الذکر خارج نمی دیدند ،

آنجا که در کلام امام علی (ع) داریم :

" ِانَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ- وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ- وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ " ۷

" همانا عدّه ای خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوی بهشت عبادت می کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود .

و عدّه ای دیگر از روی ترس ، خداوند را عبادت و ستایش می کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد .

و طائفه ای هم به عنوان شکر و سپاس از روی معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش می نمایند; و این نوع ، عبادت آزادگان است ."

حال سوالی که همگان باید به جواب درست آن برسند و ما نیز قصد بازگفت آنرا داریم ، اینست که :

آیا در اخلاق خداوندی ، رفتار معامله گرانه و یا ترس از دست دادن چیزی هست که ما نیز باید چنان کنیم ؟

• وقتی خداوند ، جهان خلقت را به تمام و کمال ، برای بنی آدم خلق کرده ، بدون هیچ منت و یا انتظار ،

آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند :

" یابن آدم : خلقت الاشیاء کلها لاجلک " ۸

ای فرزند آدم ! همه چیز را از برای تو و بخاطر تو آفریدم .

• و یا همه چیز را در تسخیر او درآورده بدون طلبی از او ،

آنجا که می فرمایند :

" ا لم تروا ان الله سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض و اسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة" ۹

" آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخّر شما کرده، و نعمتهای آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است؟! "

• و یا وقتی که رحمت عامش ، شامل همه کس از کافر و مسلم می شود ، بدون اخم و ناراحتی ،

آنجا که صدها بار فرموده است :

" هوالرحیم "

" و او بر همگان رحیم و مهربان است "

• و یا بندگانش را علیرغم تخلفاتشان ، به بخشش ، بشارت می دهد ،

آنجا که می فرمایند :

" و ان ربک لذو مغفرة للناس علی ظلمهم . " ۱۰

" و پروردگار تو نسبت به مردم -با اینکه ظلم می‏کنند- دارای مغفرت است؛ "

و ...

پس متصف شدن به اوصاف حضرتش و جلوه حق شدن با تخلق به اخلاق الهی ، چگونه با امر معامله گری با او جمع می شود ، وقتی که :

** بسیار ما مسلمانها ، در اعمال خود ، دائم به امید پاداش بهشت و لذات آن بسر می بریم و خدای را به فراموشی سپرده ایم .

** هر عمل که قصد انجامش داریم ، و یا توصیه ای برای آن می کنیم ، اول و آخر کلاممان ، جمله " ثواب دارد " را بر زبان می آوریم ، و وقتی او را می خوانیم ، از او بهشت و حورالعین می خواهیم نه خودش را ،

آنجا که در دعاهایمان عاجزانه می خوانیم :

" رَبّاهُ یا اَللهُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَ نَجِّنا مِنَ النّارِ بِعَفْوِکَ، وَ اَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ زَوِّجْنا مِنَ الْحُورِ الْعِینِ . " ۱۱

" پروردگارا ای خدا درود فرست بر محمّد وآل محمّد و انجام ده درباره ما آنچه را تو شایسته آنی و ما را با عفو خود از آتش نجات ده و به رحمت خویش ما را داخل بهشت گردان و با جود خود ما را به حورالعین تزویج فرما "

** و یا بسیار دیگرمان ، نه در طلب بهشت ، که از ترس عذاب و جهنم ، خلافی را انجام نمی دهیم ، بی آنکه بدانیم در محضر بزرگ و عزیزی بنام حضرت دوست قرار داریم و خلاف و حرام ، جایی در میدان جاذبه کبریائیش ندارد .

و از آنجا که انسان در انجام اعمال خود ، نتیجه گراست و در معاملات خود ، بدنبال نتیجه و سود سریع و در دسترس می باشد ، باعث می شود که : این هر دو تلقی از محرکه اعمالمان ( معامله با شراب و حور بهشت و یا ترس از شعله های سرکش عذاب جهنم ) ، بدلیل امکان سالیان سال زنده ماندنمان قبل از مرگ و زود نبودن دست یافتن به بهشت و یا افتادن در جهنم ، ما را به خلافهایی می کشاند که ذره ای با هدف عبادت گونه خداوند از هستی همخوانی ندارد .

• اگر به نماز می ایستیم ، فقط به ظاهر چند رکعت نشست و برخاست اکتفا می کنیم ، چرا که شنیده ایم ، نحوه نشست و برخاست تکلیف گونه مان در نماز ، چگونه جبران شک کردن ، کجا بلند و آهسته خواندن و... بطلان و صحت نماز را معلوم می کند . و این در حالیست که خداوند ، در نماز ، توجه ما را می خواهد و هشیاری را ، چرا که هر چه هست ، کلام گویی با حضرت اوست و این با بیقراری دنیوی و یا نعشه جسمانی ، سازگاری ندارد ،

آنجا که می فرمایند :

" یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون . " ۱۲

" ای کسانی که ایمان آورده‏اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می‏گویید! "

او ، نماز را نمی خواهد ، مگر با هشیاری و توجه ، و الا حفظ ظاهر آن ، ارزشی جز انجام یک تکلیف نداشته و نه تنها جلوه ای از عشق بهمراه ندارد که اخطار و توبیخ خداوند را نیز یدک خواهد کشید ،

آنجا که می گوید :

" فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یراؤن و یمنعون الماعون . " ۱۳

" پس وای بر نمازگزارانی که... در نماز خود سهل‏انگاری می‏کنند، همان کسانی که ریا می‏کنند، و دیگران را از وسایل ضروری زندگی منع می‏نمایند! "

• و اگر به روزه می پردازیم ، فقط هم و غممان آنست که چیزی نخوریم و یا عمل لذت گونه ای انجام ندهیم ، چرا که هر چه شنیده ایم ، ثواب تشنگی در آفتاب بمنزله جهاد در راه خدا و یا .. بوده است و یا خوابمان هم با ارزش .

• و یا وقتی قصد حج می کنیم ، باید اموالمان را به محاسبه بگذاریم تا خمس آنرا بگیرند و حلال شود ، حال در رفتارهای فردی و اجتماعی خود از چه کسی باید حلالیت بطلبیم و کجا جبران چه چیز را بنماییم و کدام قهر را باید به آشتی مبدل کنیم ، و یا دستگیری کدام نیازمند را باید انجام دهیم و ... دیگر مهم نیست ، چرا که با پرداخت سهم خمس ، سفرت مجاز می شود و حجت مقبول .

• و یا آنگاه که به تکلیف امر بمعروف و نهی از منکر می پردازیم ، جز خشونت و نادانی ، به چیز دیگری فکر نمی کنیم ، و این در حالیست که ، خودمان غرق در ریا و تظاهر بوده و از انجام مثلا وظیفه مان ، هم کرامت انسانی را زیر سوال برده ایم و هم نفرت عمومی را به ارمغان آورده ایم .

• و هم چنین دیگر اعمال عبادی فروع دین ، که انتقال و تعلیم آنها از منظر فقهی ، همگی از دو چهره تجارت مابانه منتج به بهشت و یا از ترس و بیم از جهنم برخوردار بوده و جایی برای عبادت عاشقانه خداوند نگذاشته اند .

و اینها همه منتج به آن شده اند که جامعه اسلامی ما که متشکل از فرد فرد ما مسلمانهاست ، علیرغم انجام همه آن عبادات ، غرق در رذایل اخلاقی دروغ ، ریا ، رشوه ، ربا ، توهین و غیبت ، تهمت ، خودخواهی و تکبر ، خشونت ، تجاوز به حقوق دیگران و ... بوده ، آنچنان که زشت ترین چهره ها را از معصومین به دنیا عرضه کرده ایم ، بگونه ایکه مصداق فریاد امام صادق شده ایم ،

آنجا که می فرماید :

" معاشر الشیعه کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا قولوا للناس حسنا احفظوا السنتک . " ۱۴

" ای گروه شیعه! برای ما زینت باشید نه ننگ و عار، با مردم خوش گفتار بوده و از سخنان بیهوده و زشت برحذر باشید . "

و این یعنی ، نه تنها آئینه تجلی اخلاق خداوندی نشده ایم ، که نمایشگر بسیار کریه و زشتی از حضرات معصومین گشته ایم .

و خود به قضاوت بنشینیم ، آیا هدف خداوند را از خلقت ما ، که به آن مباهات کرده است ، به انجام رسانده ایم .؟

آنجا که می فرماید :

" فتبارک الله احسن الخالقین . " ۱۵

" پس مبارک باد بر خدایی که نیکوترین خلق را آفرید . "

هر چند اگر هم معامله می کنیم ، باید بدانیم خریدار کسی است که همه چیز را شاهد است و ترازوی قضاوت هم بدست اوست ،

آنجا که در کلام امام علی (ع) داریم :

" فان الشاهد هو الحاکم " ۱۶

" پس همان کس که شاهد اعمالست ، خود نیز به داوری خواهد بود . "

پس بیائیم و اگر معامله ای هم می کنیم در آن خیانت نکرده و کم فروشی نکنیم که ،

خداوند می فرماید :

" ویل للمطففین . " ۱۷

" وای بر کم فروشان "

جز آنکه یاد بگیریم ، فقط عبادت عاشقانه که عبادت احرار و آزادگان از قید و بند بهشت و جهنم است ، ما را به سر منزل مقصود می رساند و لایق بهشت خداوندی که همنشین آن خود خداوند می باشد و رضوان بنده و معبود ، نه باغ انگور و حور وشراب .

آنجا که می فرماید :

" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی –" ۱۸

" تو ای روح آرام‏یافته ! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآی ، و در بهشت من وارد شو ! ."

چرا که در عشق ، نه معامله با معشوق جایی دارد ، که از او در و دیوار و باغ و بوریای او را بخواهد و نه ترس از اخم و عذاب معشوق .

که در عشق ، هر چه هست ، معاشقه است و همبازی و همراهی است .

آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند :

" یا داود بلغ اهل الارض انی حبیب من احبنی و جلیس من جالسنی و مونس لمن انس بذکری و صاحب لمن صاحبنی و مختار لمن اختارنی و مطیع لمن اطاعنی و ما احبنی احد من خلقی عرفت ذلک من قلبه الا احببته حبا لایتقدمه احد من خلقی . من طلبنی بالحق وجدنی و من طلبه غیری لم یجدنی . فارفضوا یا اهل الارض ما انتم علیه من غرورها و هلموا الی کرامتی و مصاحبتی و مجالستی و مؤانستی و آنسوا بی أو انسکم و اسارع الی محبتکم؛۱۹ "

" خداوند به حضرت داود می فرماید: ای داود من دوست کسی هستم که مرا دوست بدارد، همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، مونس کسی هستم که با ذکر من مأنوس باشد، همراه کسی هستم که با من همراهی کند، برگزیده کسی هستم که مرا برگزیند، مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند و دوست نمی دارد مرا هیچ کس از بندگانم که من این دوستی را از قلب او بدانم ، مگر این که او را دوست می دارم دوست داشتنی که هیچ کس از خلق من قبلا او را دوست نداشته . هر کس به راستی مرا طلب کند خواهد یافت و هر کس غیر مرا جستجو کند مرا نخواهد یافت . پس ای اهل زمین دور بیندازید از خودتان آنچه را بر آن هستید از غرور دنیایی و بشتابید به سوی کرامت من و همراهی و همنشینی و انس با من و با من مأنوس شوید تا با شما انس بگیرم و بشتابم به سوی محبت شما "

• دیگر کسی نماز به جماعت نمی خواند تا ثواب ۷۰ سال نماز فرادی را طلبکار شود .

• دیگر کسی به زیارت نمی رود تا ثواب حج را به طلب بستاند .

• دیگر کسی حج نمی کند تا ثواب بهشت را طلب کند و نام حاجی را ( به ریا ) از مردمان طلبکار شود .

• دیگر کسی روزه نمی گیرد تا ثواب جهاد را طلبکار شود .

و ...

چرا که می داند ، دین ، جز محبت و عشق بین بنده و معبود و جلوه آن بین مردمان نیست ،

آنجا که امام صادق (ع) می فرماید :

" هَلِ الدّینُ اِلّا الحُبُّ . " ۲۰

" آیا دین غیر از دوستی و محبت است؟ "

و نیز می داند ، برای تخلق به اخلاق الهی ، باید هر آنچه نفس اماره می خواهد و به غیر خدا می خواند ، همه را به فنا بسپارد و آرام آرام وجود خود را به شکل رحیم و علیم و حکیم و غفور و کریم و شاکر و محب و ... آذین کند و آنگاه در جوار حضرت حق در بارگاه ملکوتیش ، به بقا و جاودانگی برسد ،

آنجا که می فرماید :

" فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر . " ۲۱

" در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! "

و این مهم میسر نخواهد شد ، جز آنکه بر نفس اماره و اعمال خود مراقبه کند و لحظه لحظه های خود را به یاد حضرتش ، به عبادات بسپارد ، چه آنجا که حلاوت گفتمان با خدایش را در نماز می چشد و چه آنجا که لذت نه گفتن به خواهشهای نفسانی در سختی روزه را با وجود خود عجین می کند و چه آنجا که شوق دیدار حضرتش او را به صحنه دفاع از مظلوم در جهاد می کشاند و یا ...

و این همه که گفته شد ، فقط مسئولیت راهبران دینی را بلندتر می کند ، چرا که دیگر ، نه آن زمانست که مردمان را با وعده های بهشت و حوری و ثواب های جانبی خداوندی ، آنهم معامله گرانه ، به انجام عبادات رساله ای فراخوانیم ، بلکه به یاد آوریم که این احکام و عبادات ، برای مراقبه نفس و تزکیه آن بوده ، تا زمینه شکل گیری اخلاق خداوندی در وجود ما انسانها فراهم شده و آنگاه ، عبادت ، عبادت عاشقانه خداوند خواهد شد .

از طرف دیگر ، ما نیز باید بفهمیم ، در این دنیا ی زمینی ، نیامده ایم تا بهشت آخرت را معامله کنیم ، بلکه خداوند ما را برای جلوه گری خود ، خلق کرده و زندگی چندساله دنیای زمینی را بستر شکل گیری آن جلوه گری قرار داده است ،

آنجا که در کلام زیبای امام علی (ع) داریم :

" ان الدنیا دار صدق لمن صدقها- و دار عافیة لمن فهم عنها- و دار غنی لمن تزود منها- و دار موعظة لمن اتعظ بها- مسجد احباء الله و مصلی ملائکة الله- و مهبط وحی الله و متجر اولیاء الله- اکتسبوا فیها الرحمة و ربحوا فیها الجنة . " ۲۲

" همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان، و خانه تندرستی برای دنیا شناسان، و خانه بی‏نیازی برای توشه‏گیران، و خانه پند، برای پندآموزان است. دنیا سجده‏گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهی، فرودگاه وحی خدا، و جایگاه تجارت دوستان خداست، که در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. "

پس بیائیم ، فقط به رضایت حق که منجر به رضایت باطنی خودمان خواهد شد ، و نهایتا دخول در جنت خداوند و همنشینی با او ، بیندیشیم ، و اعمالمان نه برای دیگرانی از جنس خودمان و نه برای باغهای بهشتی که تمام دارائیش ، شراب و حور است و خدا نیست ، تباه نکنیم .

آنجا که در ظزیفه ای از حضرت عارف بالله کل احمد آقا شنیده ایم که می گفت :

" من یک زمانی یکی از زهاد را در خواب دیدم که در بهشت ، سلطنتی برای خودش داشت و از همه نعمات بهشتی برخوردار بود ،

اما در عین حال ، خیلی ناراحت و افسرده به نظر می رسید .

نزدیک او رفته و از احوال و اوضاع وی سوال کردم و گفتم : چرا در میان این همه نعمات بهشتی افسرده و دلگیری ؟

او سری تکان داد و گفت :

فلانی ! من در اینجا همه چیز دارم ، ولی افسوس که خدا را ندارم ! چون من در دنیا در گروه کسانی بودم که همه اعمالشان را تنها برای ثواب و پاداش انجام می دهند ، و به همین خاطر ، در اینجا نیز به من آنچه را که می خواستم دادند و نتیجه اش هم این شد ، ولی الان خوب که نگاه می کنم ، می بینم فر یب خورده ام و اصل کاری را از دست داده ام . " ۲۳

و اگر اینگونه عمل کردیم ، آنچه در آخرت ، عایدمان خواهد شد ، فقط حسرت است و حسرت ، که بهشت و شراب و حور داریم ، اما آنچه نداریم ، خداوند است و همنشینی با او در بهشت خداوندیش ، و التماس که به دنیای زمینی برگردیم و راه بدرستی بپیمائیم ،

آنجا که می فرماید :

" حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت . " ۲۴

" (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‏دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‏گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم! "

اما رفع یک ابهام :

آیات و روایاتی که احکام و اعمال را از منظر ثواب بهشت و ترس از جهنم به مخاطب القا می کنند ، چه می شوند ؟

پاسخ :

اولا : آیات احکام و عبادات قرآن کمتر از ۱۰% آیات آن می باشد و نوعا دستور به انجام و یا نحوه آنهاست ، اما عمده تکیه قرآن ، مبانی خداشناسی ، جهان بینی الهی و سوق انسان بسوی جایگاه حقیقی اش از مسیر تخلق به اخلاقیات و فضایل می باشد . و اگر در سطح ثواب و عقاب نیز سخنهایی دارد ، در بیان نتیجه اعمال انسان است و به مخاطبینی می اندیشد که در ابتدای راه بوده و از اعراب بادیه نشینی هستند که به شوق رسیدن به لذاتی که هرگز نداشته اند ، در عوض کارهایی که می کنند ، مسلمان شده اند ،

آنجا که می فرماید :

" قالت الاعراب امنا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم و ان تطیعوا الله و رسوله لا یلتکم من اعمالکم شیئا ان الله غفور رحیم ." ۲۵

" عربهای بادیه‏نشین گفتند: «ایمان آورده‏ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‏اید، ولی بگویید اسلام آورده‏ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‏کند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» "

اما وقتی سخن خداوند با مومنان حقیقی است ،

• تنها از کرامت انسانی سخن می گوید ،

آنجا که می فرماید :

" و لقد کرمنا بنی ادم . " ۲۶

" و محققا که بنی آدم در تکریم خداوند است "

• و دنیا را محل رشد و تعالی و خداگونه شدن او می داند ،

آنجا که حضرتش در حدیث قدسی می فرمایند :

" عبدی اطعنی اجعلک مثلی ؛ انا حیّ لا اموت اجعلک حیّ لا تموت ؛ انا غنی لا افتقر اجعلک غنیاً لا تفتقر ؛ أنا مهما أشاء یکون اجعلک مهما تشاء یکون " ۲۷

" بنده من ، مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم . من زنده ای هستم که مرگ ندارم ، پس به تو نیز حیاتی جاودانه می دهم . من بی نیازی هستم که فقر ندارم ، تو را چنان غنا بخشم که محتاج نگردی . من هر چه اراده کنم هستی می یابد ، تو را مقامی می دهم که هر چه اراده کنی پدید آید . "

• و مقصد را بارگاه ملکوتی خود معرفی می کند ،

آنجا که می فرماید :

" فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر . " ۲۸

" در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! "

• و همنشینی با خود را اوج لذتی می خواند که انسان می یابد ،

آنجا که می فرماید :

" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی –" ۲۹

" تو ای روح آرام‏یافته ! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآی ، و در بهشت من وارد شو ! ."

و همه اینها ، نتیجه شدت محبت و عشق به خدا ست ،

آنجا که می فرماید :

" و الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ . " ۳۰

" کسانی که ایمان آورده اند، در دوستی و محبت خدا سخت تر و شیداترند . "

و عشق نه با ترس می سازد و نه به امید ثواب معامله .

بلکه هرچه هست لذت است و شور و شیدایی ،

آنجا که می فرماید :

" انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوکلون ." ۳۱

" مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان به وجد و شور آید؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‏شود، ایمانشان فزونتر می‏گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. "

ثانیا : وقتی که انسان عصر ظهور اسلام ، در سرزمینی زندگی می کرد که حتی در امور بهداشتی اولیه اش ، حضرات معصومین (س) برای ترغیب آنها ، مجبور به استفاده از عبارات مستحب و مکروه و شیطانی بودن و .. بوده اند ،

آنجا که امام علی (ع)می فرمایند :

" الشیطان مولع بالغمر، و اذا اوی احدکم الی فراشه ، فلیغسل یدیه من ریح الغمر " ۳۲

" شیطان علاقه زیادی به بوی چربی (غذا) دارد، پس ‍ هرگاه یکی از شما خواست به بستر خواب برود باید، دستانش را از مانده چربی غذا بشوید ."

آیا در امور عبادات واجب چه می توانستند بگویند ؟

هرچند خیل عظیم روایات و ادعیه از معصومین (س) در دست داریم که وقتی با خواص و نخبگان جامعه صحبت می کنند ، دیگر هر چه هست ، سخن از عشق الهی است و جذبه و شور و یگانگی با معبود ،

آنجا که امام علی (ع) در دعای کمیل چنین مناجات می کنند :

" َاللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا . اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِذِکْرِکَ وَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلَی نَفْسِکَ ‏وَ أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنِی مِنْ قُرْبِکَ وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُکْرَکَ وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِکْرَکَ .... إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ .... إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی بِنَارِکَ بَعْدَ تَوْحِیدِکَ‏ وَ بَعْدَ مَا انْطَوَی عَلَیْهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِکَ‏ وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِکْرِکَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّکَ ‏وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ ‏هَیْهَات َ أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ أَوْ تُبَعِّدَ مَنْ أَدْنَیْتَهُ ‏أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَی الْبَلاَءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ ‏وَ لَیْتَ شِعْرِی یَا سَیِّدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلاَیَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَی وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ سَاجِدَةً وَ عَلَی أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِکَ صَادِقَةً وَ بِشُکْرِکَ مَادِحَةًوَ عَلَی قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً وَ عَلَی ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتَّی صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَی جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَی أَوْطَانِ تَعَبُّدِکَ طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِکَ مُذْعِنَةً مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ وَ لاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِکَ عَنْکَ یَا کَرِیمُ یَا رَبِ " ۳۳

" خدایا هر گناهی که مرتکب شده‏ام و هر خطایی از من سر زده همه را ببخش . ای خدا ، من به یاد تو بسوی تو تقرب می‏جویم و تو را سوی تو شفیع می‏آورم و از درگاه جود و کرمت مسئلت می‏کنم که مرا به مقام قرب خود نزدیک سازی و شکر و سپاست را به من بیاموزی و ذکر و توجه حضرتت را بر من الهام کنی ..... خدایم و پروردگارم ، چه کسی جز تو را دارم ؟ ... ای خدای من ای سید و مولای من آیا باور کنم که مرا در آتش می‏سوزانی با وجود آنکه به توحید و یکتائیت گرویدم و با آنکه دلم به نور معرفتت روشن گردید و زبانم به ذکرت گویا شد و در باطنم عقد محبت استوار گردید و بعد از آنکه از روی صدق و خضوع و مسکنت به مقام ربوبیتت اعتراف کردم . بسیار دور است که تو کریمتری از اینکه از نظر بیاندازی کسی را که پرورش داده‏ای آن را ، یا آنکه دور کنی کسی را که نزد خود کشیده ، یا برانی آنکه را که به او جا داده‏ای ، یا بسپاری بسوی بلاء آنکه را که به او کفایت کرده‏ای و رحم نموده‏ای . و ای کاش ای خدای من و سید و مولای من بدانستمی که تو آتش قهرت را مسلط می‏کنی بر آن رخسارها که در پیشگاه عظمتت سر به سجده عبودیت نهاده‏اند یا بر آن زبانها که از روی حقیقت و راستی ناطق به توحید تو و گویا به حمد و سپاس تواند یا بر آن دلها که از روی صدق و یقین به خدایی تو معترفند یا بر آن جانها که از علم و معرفت در پیشگاه جلالت خاضع و خاشعند یا بر آن اعضایی که مشتاقانه به مکانهای عبادت و جایگاه طاعتت می‏شتابند و به اعتقاد کامل از درگاه کرمت آمرزش می‏طلبند و هیچکس به تو این گمان نمی‏برد و چنین خبری از تو ای خدای با فضل و کرم به ما بندگان نرسیده " .

اما در عصر امروز ، که بشر در ورای کشف کهکشانها پای گذارده ، شاهد آن هستیم که سیر در درون خود و کشف حقیقت معنوی جهان هستی را نیز به کنکاش در آورده و به این حقیقت معتقد شده که نه تنها خودش ، که تمام جهان هستی از یک پیکره واحد بسوی جایگاهی بس متعالی در حرکت است و امکانات مادی دنیایی برای زندگی در رسیدن به آن مقصود می باشد ، و به همین دلیل است که خودش ، هر روز در پی ایجاد و فراخوانی به یک مکتب و مشرب عرفانی جدید ، جهت تعیین مسیر و نحوه حرکت در آن می باشد .

او دیگر بدنبال عاقبتی که لذات مادی ، شاخصه آن باشد نیست ، چرا که آن را همین جا و سریعتر یافته است ،

آنجا که حکیم عمر خیام می سراید :

" گویند : بهشت و حور عین خواهد بود

و آنجا می و حور و انگبین خواهد بود

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک

چون عاقبت کار چنین خواهد بود "

و یا حافظ شیرازی نیز می سراید :

" من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود

وعده فردای زاهد را چرا باور کنم "

و بلکه ، او بدنبال مقصدی است که روحش را به لذت آرامش ابدی در جایگاه اصلی که از آن آمده است ، برگرداند ،

آنجا که حضرت مولانا می فرماید :

هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست

ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست

ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم

باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

خود ز فلک برتریم و ز ملک افزونتریم

زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست

گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا

بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست

پس وقتی در تربیت فرزندان ، صراحت بزرگان دینی ، ما را به توجه به شرایط ، اقتضائات و نیازهای آینده جامعه فرامی خواند و از روشها و گفتمانهای گذشته ، در برخورد با آنها حذر می دارد ،

آنجا که امام علی (ع)می فرمایند :

" لاتقسرو اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛" ۳۴

" فرزندانتان را برآداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای [آینده و] زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند."

بنابراین ، در این جهان پرغوغا ، که انسان بدنبال معنویت ، در مسیری پرشتاب می باشد ، و علاوه بر ادیان ابراهیمی موجود و مکاتب فلسفی تاریخی ، صدها مشرب عرفانی و مسلکهای معنوی ، طرح ریزی شده و هر کدام نیز حرفهایی برای گفتن دارند ، و هزاران راهرو را جلب خود کرده اند ،

بر راهبران دینی ماست که :

از لاک دفاعی بیرون آمده و از همان شیوه خداوند و پیامبر الگو گرفته که عقل جمعی جهانی را با عنوان " یا ایها الناس " ، مخاطب قرار داده و به شیوه های استدلالی قابل فهم با آنها سخن گویند ، تا بتوانند ذهن کاوشگر آنها را قانع و نگاهشان را به اینسو برگردانند .

و از سنگر هجوم به شعور نسل جوان و تحصیلکرده امروزی خارج شده و هر روزه با همان شیوه های مخاطب نگری دیروزی ، او را از دایره ایمان شعاری خود خارج ندانسته و دائم فریاد و انگ بی دینی و بی خدایی به آنها نزنند .

و اگر چنین تحول و رنسانسی در فهم خود از دین و روشهای بیان آن و نحوه خطاب های خود بوجود نیاورند ، مطمئن باشند ، فردا در پیشگاه حضرت ربوبی ، هیچ عذر و بهانه ای از آنها پذیرفته نخواهد شد .

محمد صالحی

زیرنویسها :

۱- المواعظ العددیه ، الباب الثانی عشر ، الفصل الثانی ص ۲۵۵ به نقل از کتاب گنج حکمت

۲- بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۱۹۸

۳- سوره ذاریات – آیه ۵۶

۴- بحارالانوار- ج ۵۸- ص ۱۲۹

۵- فرازی از دعاهای عرفه

۶- اصول کافی جلد ۱ ص :۱۳۱ روایة: ۶

۷- نهج البلاغه ، آیه ۲۳۷

۸- المواعظ العددیه ، الباب الثانی عشر ، الفصل الثانی ص ۲۵۵ به نقل از کتاب گنج حکمت

۹- سوره لقمان ، آیه ۲۰

۱۰- سوره رعد ، آیه ۶

۱۱- بلدالامین، صفحه ۳۳۲

۱۲- سوره نسا ، آیه ۴۳

۱۳- سوره ماعون ، آیه های ۴ تا ۷

۱۴- امالی صدوق / ۳۲۷

۱۵- سوره مومنون ، آیه ۱۴

۱۶- نهج البلاغه – حکمت ۳۲۴

۱۷- سوره مطففین ، آیه ۱

۱۸- سوره فجر - آیه ۲۷ تا ۳۰

۱۹- الجواهر السنیه، ص ۹۴ - بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۵

۲۰- تفسیر صافی، ص ۸۷.

۲۱- سوره قمر – آیه ۵۵

۲۲- نهج البلاغه ، حکمت ۱۳۱

۲۳- کتاب تندیس عشق – خاطراتی از عارف فرزانه کل احمد آقا – ص ۷۲

۲۴- سوره مومنون ، آیات ۹۹ و ۱۰۰

۲۵- سوره حجرات ، آیه ۱۴

۲۶- سوره اسرا ، آیه ۷۰

۲۷- جواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، محمد بن حسن بن علی بن حسین حرّعاملی، ص ۲۸۴.

۲۸- سوره قمر – آیه ۵۵

۲۹- سوره فجر - آیه ۲۷ تا ۳۰

۳۰- سوره بقره ، آیه ۱۶۵

۳۱- سوره انفال ، آیه ۲

۳۲- موسوعه احادیث طبیه حدیث ۱۲۹۴

۳۳- دعای کمیل

۳۴- ابن ابی الحدید، معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۶۷

تحقیق : محمد صالحی – ۱ / ۵ / ۹۱ مصادف با اول ماه مبارک رمضان – http://mahsan.parsiblog.com