جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ارتجاع در انقلاب


نهضتی که پیامبر اسلام پایه گذار و رهبر آن بود به مانند هرنهضت انقلابی دیگری با یک جنبش و انقلاب ارتجاعی مواجه شد نهضتهای انقلابی سایر پیامبران هم از این جنبش های ارتجاعی در امان نمانده اند,قرآن و تاریخ بسیاری از این نمونه ها را بیان می کند

نهضتی که پیامبر اسلام پایه گذار و رهبر آن بود به مانند هرنهضت انقلابی دیگری با یک جنبش و انقلاب ارتجاعی مواجه شد.نهضتهای انقلابی سایر پیامبران هم از این جنبش های ارتجاعی در امان نمانده اند،قرآن و تاریخ بسیاری از این نمونه ها را بیان می کند.همانند رجعت قوم موسی در بازگشت به گوساله پرستی به هنگام غیاب چهل روزه موسی و یا اشاره حضرت عیسی در بیان لزوم بعثت خود به رجعت قوم یهوداز تعالیم موسی و یکتا پرستی.همچنین خداوند در آیه شریفه ۲۵۳سوره بقره می فرماید:

"....ولوشاءالله مااقتتل الذین من بعدهم من بعد ما جاءتهم البینات و لکن اختلفوا فمنهم من امن ومنهم من کفر و لوشاءالله مااقتتلوا ولکن الله یفعل ما یرید"

"....واگر خدا می خواست پس از فرستادن پیمبران و معجزات آشکار مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی آمدند لیکن بعد از آن برخلاف و دشمنی باهم برخاستند که برخی ایمان آورده و بعضی کافر شدند و اگر خدا می خواست باهم بر سر جنگ و نزاع نبودند و لیکن خدا به مصلحتی که داند هر چه مشیتش تعلق گیرد خواهد کرد".

در این آیه شریفه ارتجاع در بالاترین حد خود یعنی جنگ و کشتار میان مومنین بیان شده است.

همچنین جنبشهای ارتجاعی درانقلابهای اخیر نیز به وضوح قابل مشاهده است ،همانند جنبش ارتجاعی که پس از انقلاب فرانسه رخ داد و به بازگشت استبدادطلبان و رجعت جامعه فرانسه به وضعیت قبل از انقلاب انجامید.

البته باید در نظر داشت انقلابهای ارتجاعی با توجه به وسعت و ابعاد هر انقلاب با انقلابهای دیگر متفاوت است.عمق هرجنبش ارتجاعی به ابعاد و عمق انقلاب تکاملی آن جامعه بستگی دارد .بعنوان مثال در انقلابی همانند انقلاب فرانسه که جنبه سیاسی و آزادیخواهانه داشت جنبش ارتجاعی محدودتر از جنبش ارتجاعی است که در انقلابی که پیامبر اسلام پایه گذار آن بودکه تحول ژرفی در کلیه ابعاد جامعه بر جای نهاد می باشد .

ما همواره در تاریخ شاهد این فراز و نشیبها می باشیم .وباید توجه داشته باشیم که از ثمره این سنت تاریخ است که جوهره انسانیت نمایان می شود.این شکست ها و رجعتها جزو طبیعت تاریخ است زیرا اگر خط تکاملی تاریخ بدون فراز و نشیب تداوم داشته باشد ،عنصر انتخاب و کوشش جهت رسیدن به آن از بین خواهد رفت. و این امر به این معنی است که در تاریخ اصالت به کار انسانهااست و اگر خط تکاملی تاریخ همواره باقی باشد ،آن وقت دیگر کار انسانی و تلاش و زحمت و رنج انسانها دیگر بی معنا می شود.

پس وجود اصل رجعت در تاریخ برای ما انسانها پیام دارد و آن اینست که :"این انسانها هستند که با کار خود تاریخ را می سازند".

در این مقاله سعی می کنیم به جنبه ها و گوشه هایی از ماهیت و دلایل و ابعاد رجعت در تاریخ اسلام بپردازیم و در مقاله های بعدی با الگو گرفتن از تجربه جنبش ارتجاعی که در" انقلاب اسلامی پیامبراکرم" صورت پذیرفته است به مکانیزم های رجعت در انقلاب اسلامی ایران که در حقیقت با الگو برداشتن از انقلاب پیامبر اسلام به پیروزی رسیده است می پردازیم.

۱) معنی و ماهیت ارتجاع و مراحل عملی شدن آن :

ارتجاع،گریز از رویه و نظام اسلامی و رجعت به رویه و نظام جاهلی است.رویه اسلامی از قرآن و سنت گرفته می شود.قرآن رویه مکتوب و سنت رویه معمول است . گاه از ارتجاع به تخطی از احکام الهی و سنت پیامبر نیز یاد شده است.

در زمان پیامبر رجعت نمی توانسته است به صورت یک جریان اجتماعی نیرومند و مقتدر در دستگاه و حکومت وجود داشته باشد ،بلکه در شکل رجعت فردی پدیدار می گشت.

رجعت در فرد با بازگشت به اعمال و عادات و پندارهای جاهلی صورت می پذیرد.

"ان الذین امنوا ثم کفروا ثم امنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم سبیلا/ بشرالمنافقین بان لهم عذابا الیما" ( سوره نساء آیه ۱۳۷و۱۳۸)

"آنان که ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس ایمان آورده و باز کافر شدند و آنگاه بر کفر خویش افزودند خداوند نه می آمرزدشان ونه راه می نمایدشان. منافقان را مژده ده که برایشان عذابی دردناک است."

اما فرد مرتجع در بحث ما بیشتر بر مرتجعی اطلاق می شود که می کوشد اجتماع را به جاهلیت باز گرداند یا عملا باز می گرداند،کسی که علاوه بر گرایش شخصی به سنن و عادات و رسوم جاهلی در رجعت سایرین و در نتیجه رجعت جامعه موثر و سهیم است.

اینان برای تسریع و توفیق بیشتر در تبهکاری نخست بر مقامات عالیه دست انداخته و پس از چیرگی بر مردم و بدست آوردن قدرت نظامی و نفوذ و آمریت سیاسی شروع به دگرگونسازی سیاست و اقتصاد و قضا، بتدریج نظامات جامعه را دستخوش تحول انحطاطی می گردانند.

رجعت سیاسی نقطه عطفی در جنبش ارتجاعی محسوب می شود،زیرا تسلط رجعت طلبان برقدرت سیاسی و حکومت ،عوامل چندی را بخدمت جریان رجعت می گمارد و جریان آن را به طرز وحشتناکی تشدید می کند:

الزام موسسات اجرایی،تهدیدو اعدام،تطمیع بوسیله پول و جاه و مقام و شهرت،اغوای ناشی از رفتار مقامات برجسته و...عواملی هستند که رفته رفته کردار و خوی اشخاص را دگرگون می سازد و مایه تثبیت متقابل اعتقاد و رفتار اجتماعی ،معتقدات و جهان بینی مردم با رفتار جاهلانه حاکمان تجانس و توافق می یابد.

در تاریخ اسلام نیز همان گونه که بعدا اشاره خواهیم کرد ،امویان که پیش قدم وگرداننده وعامل جنبش وانقلاب ارتجاعی بودند،ابتدا دست به رجعت سیاسی زدند و سپس رجعت اقتصادی را به اتمام رساندند و کار رجعت اقتصادی را به بعد از تحقق این دو موکول کردند.این کار بسیار هوشمندانه بود.زیرا هر گاه با عقاید اسلامی به ستیزه بر می خواستند مشتشان واشده و پرده نفاق از چهره شان دریده می شد و باعکس العمل مسلمانان مواجه می شدند و نه تنها نمی توانستند جنبش ارتجاعی را به پیروزی برسانند بلکه در رسیدن به سلطنت و مقام هم ناکام می ماندند.در صورتی که دگرگونی اعتقادی پس از قبضه کردن حکومت و شریان های اقتصادی کشور ناممکن وناشدنی نبود.

در حدیثی هم که از پیغمبر بیان شده است مراحل جنبش ارتجاعی کاملا بیان شده است:

"اذا بلغ بنوالعاص ثلاثین رجلا اتخذوا مالالله دولاو عبادالله خولا و دین الله دغلا"

"هنگامی که پسران عاص به ۳۰تن برسند اموال عمومی را که متعلق به خدااست به ثروت شخصی تبدیل کرده دست به دست خواهند گردانید،و بندگان خدا را برده خویش خواهند ساخت و دین خدا را مایه فریب و خیانت خواهند کرد."

در این حدیث ۳مرحله مهم اقتصادی،سیاسی و عقیدتی بیان شده است.دررجعت اقتصادی رابطه حکام و مردم با ثروت عمومی تغییر یافته و بشکل جاهلی در می آید.تعبیر "اتخذوا عبادالله خولا" بیان رجعت سیاسی و تغییر رابطه حکام با مردم از همسانی به عبودیت مردم و حاکمیت مطلقه است.رجعت اعتقادی نیز با تعبیر "اتخذوا دین الله دغلا"بیان گشته است و آن تغییر نقش دین در معتقدات مردم از عامل سعادت و رستگاری به ابزار تحمیق و بدبختی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 9 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.