سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

توافق دموكراتها و جمهوریخواهان در روند صلح خاورمیانه


مستأجران كاخ سفید از سال۱۹۸۸ تاكنون از میان خانواده های بوش و كلینتون انتخاب شده اند محدود شدن شعاع دایره قدرت در ایالات متحده به این دوخانواده موجب شده است كه همزمان با آغاز دور دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش, عرصه احتمالات در خصوص جانشینی وی, صحنه تقویت حضور بوش یا كلینتونی دیگر در انتخابات سال۲۰۰۸ شود

از خانواده بوش ها، «جب بوش» - برادر رئیس جمهور كنونی - و از خانواده كلینتونها، «هیلاری كلینتون» همسر رئیس جمهوری سابق آمریكا. جورج اچ دبلیو بوش - بوش پدر - كه شاهد پیروزی محدود پسرش در انتخابات نوامبر ۲۰۰۴ بود، در آوریل ۲۰۰۵ در خصوص احتمال جانشینی پسر دیگرش به جای رئیس جمهور فعلی گفت: «اگر از من بپرسید كه جب، رئیس جمهور خوبی برای آمریكا خواهد بود. به شما خواهم گفت بله. من فكر می كنم كه او یك رئیس جمهور فوق العاده خواهد بود. او مسائل را به خوبی می داند و یك رهبر قوی است.» همزمان، بیل كلینتون رئیس جمهوری سابق آمریكا كه در ژاپن به سر می برد، با گفتن این عبارت كه همسرش می تواند یك رئیس جمهور عالی باشد، نامزد كلینتونها را آشكار كرد، اما گفت: نمی داند هیلاری واقعاً قصد نامزد شدن دارد یا خیر. از آن پس، نامی از جب بوش برده نشد، ولی احتمال نامزدی هیلاری كلینتون و اجماع حزب دموكرات بر وی قوت گرفت. این ماجرا تا بدانجا پیش رفت كه بوش پدر اذعان كرد: «من پدر جب هستم و متقاعد شده ام كه او در انتخابات سال۲۰۰۸ آمریكا پیروز نخواهد شد. باور من بر این است كه هیلاری كلینتون در انتخابات آتی ریاست جمهوری پیروز خواهد شد وجب بوش شانسی در این زمینه نخواهد داشت.»در مقابل، بر شماری توانایی های هیلاری توسط بیل كلینتون نشان از عزم كلینتونها برای بازگشت به كاخ سفید داشت. «عملكرد همسرم در پست ریاست جمهوری آمریكا از من بهتر خواهد بود.» این را بیل كلینتون می گوید و می افزاید: «تجربه هیلاری به عنوان زن رئیس جمهور سابق به وی كمك می كند یك پرزیدنت قوی باشد. او در بعضی موارد بهتر از من خواهد بود، چرا كه تجربه حضور در سنا را دارد كه من نداشتم و ثانیاً هشت سال دركاخ سفید بود، پس باتجربه تر از زمانی است كه من پست ریاست جمهوری را در اختیار گرفتم.» گرچه هیلاری سكوت اختیار كرد و رسماً آمادگی خود را برای نامزدی انتخابات سال۲۰۰۸ ابراز داشت، ولی وقوع دوتحول عمده در حزب دموكرات شانس وی برای كسب موافقت هم حزبی هایش با نامزدی خود را بیشتر كرد. یكی از آن تحولات نظرسنجی ای بودكه اواخر ماه فوریه از سوی كالج سنا انجام شد كه نشان می داد تمایل تازه ای میان آمریكایی ها برای حضور یك رئیس جمهور زن بر مسند قدرت ایجاد شده است. از هر ۱۰شركت كننده در این نظرسنجی، ۶نفر گفته بودند كه به نظر آنها، كشور برای ریاست جمهوری یك زن آماده است و ۵۳درصد معتقد بودند كه هیلاری كلینتون باید در انتخابات۲۰۰۸ شركت كند.دومین رخداد، تمایل برخی هم حزبی های هیلاری برای نامزدی او و جهت جانشینی بوش است. سناتور «جوزف بایدن» در این باره گفت كه نامزد حزبش برای انتخابات ۲۰۰۸ به احتمال زیاد همكار سناتورش در نیویورك - هیلاری - است. وی پیش بینی كرد به احتمال زیاد، هیلاری نامزد می شود و شكست دادن او دشوار خواهد بود: «او یك مانع كاملاً دشوار برای دیگر نامزدها است.» پس از آن بود كه سناتور ۵۷ساله آمریكا كه هشت سال لقب «بانوی اول آمریكا» از آن خود داشت، اعلام كرد: فقط برای انتخاب مجدد در سنا برای سال۲۰۰۶ متمركز شده است. روزنامه «نیویورك تایمز» در این باره نوشت: سناتور دموكرات مجلس سنای آمریكا در نظر دارد برای یك دوره چهارساله سناتوری نیویورك را در سال۲۰۰۶ كسب كند و پس از آن، تلاش خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال۲۰۰۸ متمركز نماید. به نوشته این روزنامه، پس از شكست «جان كری» سناتور دموكرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا، توجه بیشتر دموكراتها بر هیلاری كلینتون به عنوان بهترین شانس برای پیروزی در انتخابات ۲۰۰۸ متمركز شد. گرچه در اردوگاه جمهوریخواهان از بوش دیگری برای جانشینی رئیس جمهوری كنونی آمریكا نام برده نمی شود، اما سمت و سوی تحلیل ها، كاندولیزا رایس» وزیر امورخارجه را نشانه رفته است. گویی قرار است برای نخستین بار در تاریخ ایالات متحده، رئیس اتاق بیضی كاخ سفید از میان دو زن انتخاب شود تا آمریكا تجربه زمامداری زنان را در آغازین سالهای هزاره سوم كسب كند. نخستین آوردگاه این دونامزد احتمالی در خاورمیانه و بطن مناقشه دیرینه منطقه ای و در زمین متحد استراتژیك آمریكا بود.

دوحزب در یك زمین بازی

«ریچارد نیكسون»، رئیس جمهوری جمهوریخواه آمریكا برای نخستین بار در تحلیل موقعیت هم پیمانان منطقه ای ایالات متحده از ایران و اسرائیل به عنوان گزینه های قابل اعتماد و اتكا در پیشبرد سیاست خارجی واشنگتن نام برد. در اصل نیكسون آمده است: اسرائیل از موقعیت بهتری نسبت به همسایگان خود نظیر اردن برخوردار است، چرا كه از نظر ژئوپولتیك با دریایی مدیترانه ارتباط داشته و بر شمال دریای سرخ اشراف دارد. از دیدگاه دولتمردان كاخ سفید، رژیم اسرائیل ویژگی های لازم را از جنبه های امنیت و ثبات داخلی دارا بود. بسیار بعید به نظر می رسیدكه حكومت اسرائیل دستخوش تحولات جوهری شده و در نهایت، به دشمن واشنگتن بدل شود و یا به دلیل افزایش مشكلات داخلی، نتواند نقش خود را در خاورمیانه ایفا كند. «جیمی كارتر» دموكرات ضمن اتكا به اصل نیكسون، كوشید گامهایی در راستای روند صلح خاورمیانه بردارد و بر همین اساس، تلاشهای فشرده ای را از سال۱۹۷۷ برای حل و فصل بحران و آغاز مذاكرات صلح میان مصر و اسرائیل سامان داد، به گونه ای كه در نتیجه این تحركات، قرارداد «كمپ دیوید» در ۶سپتامبر۱۹۷۹ به امضای رهبران قاهره و تل آویو رسید. «رونالد ریگان» جمهویخواه با ایجاد مراكز دائمی در خاورمیانه سعی در تحت تأثیر قرار دادن اوضاع سیاسی و نظامی منطقه داشت و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تنها هر پیمان استراتژیكی كه می توانست به این هدف جامه عمل بپوشاند، دولت اسرائیل بود. در اصول سیاست خارجی دولت ریگان، اسرائیل جایگاهی به مراتب بالاتر از هم پیمان دایمی در منطقه یافت. جورج اچ دبلیوبوش جمهوریخواه - بوش پدر - مذاكرات صلح اعراب و اسرائیل را در «مادرید» در كارنامه خود ثبت كرد. بیل كلینتون دموكرات كه در مبارزات انتخاباتی خود استقرار صلح دائمی در خاورمیانه را مورد تأكید قرار داده بود، تلاش وسیعی برای دیدار و مذاكره طرفین فلسطینی و اسرائیلی به انجام رساند كه در نهایت، با شعله ور شدن آتش خشونت در سپتامبر۲۰۰۰ با بن بست مواجه شد. دولت كلینتون كوشید با پیگیری سیاست شكست تحریم اسرائیل، تل آویو را از انزوای سیاسی و اقتصادی رها كند و نقش فعال تر در منطقه به آن ببخشد. بر این اساس، «وارن كریستوفر» وزیر امورخارجه دولت نخست كلینتون تحریم اقتصادی كشورهای عربی علیه اسرائیل را ظالمانه و توجیه ناپذیر دانست و «ال گور» معاون رئیس جمهور در كنفرانس مراكش (۱۵آوریل۱۹۹۴) خواستار لغو تحریم كالاهای اسرائیلی از سوی كشورهای منطقه شد. جورج دبلیو بوش جمهوریخواه به موازات اعطای كمكهای مالی هنگفت به اسرائیل - از جمله ۱۰میلیارددلار برای كمك به اقتصاد و ۲۰۰میلیون دلار به صندوق اضطراری امنیت اسرائیل - روند صلح خاورمیانه را تحرك بخشد. گرچه گسترش موج انتفاضه دوم و نیز تغییر قدرت در اسرائیل از «ایهود باراك» مصالحه جو به «آریل شارون» تندرو، روند مذاكرات را دچار وقفه های مقطعی و فشارهای بیرونی كرد.بوش، اولین رئیس جمهور آمریكاست كه بر پایه اعتقادات راست مسیحی استقرار ثبات و امنیت در اسرائیل را یك وظیفه دینی و وعده الهی می داند و از منظری مذهبی به اسرائیل می نگرد. «دولت اسرائیل، ایالت پنجاه و یكم آمریكاست.» خبرنگار سی.ان.ان وقتی درباره این گفته بوش خواستار توضیح بیشتر وی با توجه به موقعیت جغرافیایی اسرائیل و بعد مسافت آن با آمریكا شد، با این پاسخ رئیس جمهور ایالات متحده مواجه شد: «مگر فراموش كرده اید كه هاوایی به سرزمین ما نچسبیده و آلاسكا نیز به كانادا چسبیده است، نه امریكا.» در دوره بوش، طرح تشكیل كشور مستقل فلسطینی (نقشه راه) به تصویب رسید كه شامل سه مرحله است:

مرحله نخست: پایان خشونت، عادی شدن زندگی فلسطینیان و اصلاح ساختار سیاسی آنها، عقب نشینی اسرائیل و پایان شهرك سازی و برگزاری انتخابات فلسطین.مرحله دوم: تشكیل دولت مستقل فلسطینی با برگزاری یك كنفرانس بین المللی برای ایجاد نظارت بر اجرای طرح صلح نقشه راه.مرحله سوم: برگزاری دومین كنفرانس بین المللی، امضای توافق نامه دائمی میان دوطرف و پایان درگیری، توافق بر سر مرزهای نهایی، بیت المقدس، پناهندگان و شهركها و در نهایت، موافقت دولتهای عرب برای صلح با اسرائیل.

اشتراك نظر رؤسای جمهور دموكرات و جمهوریخواه ایالات متحده در مقوله روند صلح خاورمیانه و حفظ امنیت اسرائیل زمین بازی واحد دوحزب قدرتمند سیاسی در بعد داخلی و دیپلماتیك است. از منظر داخلی، یهودیان آمریكا با بیش از ۵میلیون نفر جمعیت، كمتر از ۳درصد جامعه ایالات متحده را تشكیل می دهند. آرای آنها به صورت یكپارچه و سازمانی است و تمركز آنها در چند نقطه حساس اهمیت آرای آنان را بسیار بالا برده است. حدود ۸۵درصد یهودیان فقط در ۲۰شهر بزرگ آمریكا زندگی می كنند و این امر در رقابتهای انتخاباتی و كسب آرای الكترال ایالت های سرنوشت ساز در انتخابات حائز اهمیت است. علاوه بر آن، نقش لابی های بزرگ یهودیان همچون كمیته مشترك آمریكا - اسرائیل (آیپك) را نباید از نظر دور داشت كه در سطح قانونگذاری و اجرایی آمریكا در نقش كانون قدرت ظاهر شده است. در بعد دیپلماتیك، پیشبرد مراحل استقرار صلح و برقراری ثبات دائمی در منطقه در زمره موفقیت های بین المللی آمریكا در حوزه كنترل بحران و مهار كانونهای طغیان سیاسی - نظامی جلوه گر می شود. با لحاظ این متغیرهای اثربخش بر معادله سیاسی آمریكاست كه حضور تقریباً همزمان هیلاری كلینتون و كاندولیزا رایس در سرزمین های اشغالی و جهت گیریهای هر یك در چگونگی اعمال طرح نقشه راه علاوه بر تأیید همسویی دو حزب در مقوله صلح خاورمیانه، نشانگر تفاوت دیدگاهها در بعد عملیاتی این روند در حوزه هایی محدود است؛ مواضعی كه در حیطه استقرار صلح خاورمیانه و برقراری امنیت اسرائیل دارای همپوشانی استراتژیك است و در حوزه بهره گیری از مانورهای سیاسی واجد ویژگی سرمایه گذاری انتخاباتی خواهد بود. حضور دو نامزد احتمالی انتخابات ریاست جمهوری سال۲۰۰۸ در فلسطین اشغالی و اعلام مواضع خاورمیانه ای آنها با لحاظ اینكه هر یك نمایندگان دوحزب دموكرات و جمهوریخواه در پهنه سیاسی آمریكا هستند، علاوه بر بازخوانی مواضع دوجناح قدرت در ایالات متحده، بررسی سطوح همپوشانی دیدگاههای هر یك از جانشینان احتمالی بوش را مهیا كرده و تأكیدات متفاوت آنها بر برخی حوزه های خاص را به عنوان ترسیم خط مشی آینده حزب در مقوله صلح خاورمیانه امكانپذیر كند.

همپوشانی استراتژی ها

«مسؤولیت فلسطینیان» موضع مشترك كاندولیزا رایس و هیلاری كلینتون در سفر اخیرشان به سرزمین های اشغالی بود. كلینتون كه همراه همسر خود پیش از ورود رایس به فلسطین اشغالی، آنجا را ترك كرده بود از دولت خودگردان فلسطینی خواست تا به مسؤولیت خود در مقابل آنچه مهار گروههای مبارز ضداسرائیلی خواند، عمل كند. به باور سناتور دموكرات نیویورك، اكنون نوبت فلسطینی هاست تا به مبارزه با تروریسم بپردازند. بیل كلینتون نیز با تقدیر از شارون به دلیل اجرای طرح خروج از غزه از مسؤولان دولت خودگردان فلسطینی به دلیل عدم توانایی مبارزه با گروههای مسلح انتقادكرد و گفت: هم اكنون زمان آن رسیده است كه فلسطین نیز به ایجاد صلح كمك كند. ضرورت مقابله با گروههای مبارز از سوی دولت خودگردان فلسطینی ازمحورهای مذاكرات كاندولیزا رایس با مقامات اسرائیلی و فلسطینی بود. رایس، مسؤولیت های دوطرف را مورد تأكید قرار دارد و از فلسطینی ها خواستار مبارزه با خشونت ها، بی نظمی ها و تروریسم و توسعه اصلاحات دموكراتیك و از اسرائیلی ها خواهان عدم مانع تراشی در انتخابات پارلمانی ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ فلسطین و اجتناب از دخالت در مشاركت حماس در این انتخابات شد. این خواسته مشترك كلینتون و رایس مؤید اتفاق نظر بر اجرای مرحله به مرحله نقشه راه و فشارهای هماهنگ و گام های همگرا برای اعمال اصول سیاست صلح در خاورمیانه است.

سرگه بارسقیان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.