دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
«با هم بودن» مدرن راهبرد سوژه ایرانی در جامعه انباشته از ملال ها

یکی از تجربههای مکرر در زندگی روزمره ایرانی با هم بودن است. هر ایرانی همواره در تلاش است تا با دیگری باشد. ما از تنهایی گریزانیم. تنهایی برای انسان ایرانی نوعی توقف زندگی است. ما حتی وقتی که تنها هستیم با دیگرانیم. اجازه بدهید برای نشان دادن باهم بودن به عنوان قسمت مهمی از زندگی روزانه ما و تحلیل و توصیف کارکردهای زیباییشناسانه و انسانشناسانهاش، بحث را از چشماندازی تاریخی و با اشکال گوناگون با هم بودن در فرهنگ ایرانی شروع کنیم. گمان میکنم بیان اینکه از نخستین دورههای پیدایش جامعه و تمدن انسانی، انسان مدنی الطبع بوده و به صورت جمعی یا گروهی زندگی میکرده، نیازی به توصیف و تحلیل ندارد. نه تنها انسان ایرانی بلکه انسان در هر نقطهیی از عالم و درهر دورهیی از تاریخ برای هدفهای مختلف نیازمند «زیست جمعی» بوده است.
انسان به دلیل ویژگیهای فیزیولوژیک و استعدادها و قابلیتهای طبیعیاش لاجرم باید با دیگران و در جمع زندگی خود را سپری کند. کمابیش تمام مهارتها و قابلیتهای انسانی و اجتماعی و ارتباطی انسانی مانند توانایی سخن گفتن و مهارتهای انسانی زیستن مستلزم تعامل و معاشرت با یکدیگر است. بنابراین، انسان ایرانی مانند هر انسان دیگری همواره تاریخ اشکال گوناگونی از آیینها، رسوم، اعتقادات، ارزشها و نگرشها را برای موجهساختن و تقدیسکردن باهم بودن یا معاشرت را آفریده است.
همه ادیان از ادیان باستانی مانند زرتشت تا دین مبین اسلام، معاشرت و تعامل انسانی را ستایش کرده و مشروعیت بخشیدهاند. در چارچوب این نیاز طبیعی و فرهنگی است که معاشرت به مثابه پارهیی از هستی انسانی ما شکل گرفته است. همه فرهنگها از فرهنگهای قبیلهیی درآفریقا تا فرهنگهای آسیایی، امریکای لاتین، امریکایی و خاورمیانه و ایران مجموعه گستردهیی از رسوم و «راهبردهای فرهنگی» برای پیوند و معاشرت انسانها فراهم کردهاند. اگرچه همه فرهنگها و جوامع با توجه به تفاوتهای زبانی، مذهبی، طبیعی و تاریخیشان الگوهای فرهنگی متفاوتی برای معاشرت و تعامل آفریدهاند.
نهتنها از حیث فرهنگی بلکه معاش و اقتصاد انسانی نیز مستلزم اشکال گوناگونی از معاشرت و تعامل است. معامله و مبادله مستلزم شکلهایی از معاشرت است. همچنین نظم و انسجام سیاسی به همین شکل مستلزم شکلهایی از با هم بودن و نیز وابستگی و پیوستگی فردی و جمعی انسانهاست. بسیار سخت است اگر زندگی روزمره انسان ایرانی (و به طور کل انسان را) چیزی جز مجموعهیی از معاشرتها، تعاملات و باهم بودنها تجسم کنیم.
من مایلم نام دیگر زندگی روزمره را همین معاشرتها و با همبودنها بنامم. اما اجازه دهید روی دیگر سکه را باز کنیم. با وجود همه نکاتی که گفتیم و تعامل و باهمبودن را بخش جداییناپذیر هستی انسان ایرانی بدانیم در دنیای مدرن معاصر این با همبودنها با موانعی روبهرو است. بسیاری از تمام آن آیینهای کهن نهادی که ما انسانها را به باهمبودن ملزم و هدایت میکرد در دنیای امروز سست شدهاند؛ چراکه گویی توانایی هدایت به سوی با همبودن را از دست دادهاند. در گذشته نهاد خانواده و مناسبات طایفگی و قبیلگی ساختار نیرومندی برای تراکم معاشرتهای انسان ایرانی بود و بخش حجیمی از آن مناسبات اکنون دیگر امکان بازتولید خود را از دست دادهاند.
در عین حال نظام خویشاوندی در حال محدود شدن به مناسبات خانوادگی در چارچوب خانواده هستهیی است؛ بسیاری از عموزادهها، خالهزادهها و... حتی یکدیگر را به درستی نمیشناسند چه رسد به اینکه در مناسبات روزمره کنار هم باشند. اکنون زندگی مدرن در نتیجه فناوریهایی مانند نیروی الکتریسیته، گاز و فناوریهای ارتباطی و صنعتی، بسیاری از نیازهای انسانی که در نتیجه فعالیت گروهی و با کمک نیروی ماهیچه انسانی انجام میشد از میان رفته است. میتوان فهرست طولانیای از تحولات را نشان داد که موجب فروپاشی فرم و محتوای معاشرتها و تعاملات سنتی شدهاند. اساسا جامعهشناس مطرح، فردینان تونیس براساس همین تحولات از پایان یافتن «اجتماع» و مناسبات گرم و رودرروی آدمها و پیدایش «جامعه» و شکلهای جدید «همبستگی اجتماعی» سخن گفت.
با وجود تمام آنچه گفتیم زندگی روزمره ایرانی همچنان برپایه شکلهای متفاوت، گسترده، پیچیده و تازهیی از با هم بودن استوار است. انسان ایرانی در شرایط جدید زندگی خود همواره در تلاش است تا از تنهایی بگریزد. این تلاش ما برای «رهایی از تنهایی» بخش مهمی از نیرو و زمان در زندگی روزمرهمان را به خود اختصاص میدهد. انسان ایرانی تلاش میکند که از سویی از تمام گنجینه ذخایر فرهنگ سنتی خود برای باهمبودن بهره بگیرد؛ و از سوی دیگر میخواهد همه فناوریها، نمادها، علوم و ارزشهای مدرن را به نوعی بازخوانی کند که او را برای رهایی از تنهایی نجات دهند. گاهی انسان ایرانی تلاش میکند از رخنهها و گسستهای موجود در ساختارهای مدرن به مثابه فرصتی برای باهمبودن وام بگیرد.
گاهی تمام آیینهای دینی و سنتی را در خدمت تمنای خود برای تعامل و با هم بودن به استخدام خود در میآورد. گمان میکنم برای فهم این میل انسان ایرانی برای باهمبودن در بافت جامعه مدرن به بخشی از رفتارهای روزمره خود اگر با تامل و دقت نگاه کنیم این میل باهمبودن را مشاهده میکنیم. برای همه ما اداره مکانی برای باهم بودن است نه انجام کار. بسیاری از معاشرتهای گرم و صمیمانه ما در ادارات شکل میگیرند. گمان میکنم خواننده ایرانی نیازی به توصیفهای غنی و مبسوط از نحوه گذران زندگی ما در سازمان ندارد؛ زیرا همه ما خوب میدانیم که اداره یعنی جایی برای باهمبودن. باهمبودنهایی که در آن گپ میزنیم، غیبت میکنیم، معامله میکنیم، میخندیم و روز را سپری میکنیم.
بنابراین یکی از کارکردهای مهم دیوانسالاری در جامعه مدرن ایران این است که به نوعی جایگزین آیینها و رسوم سنتی شده و اشکال تازهیی از معاشرت را برای انسان ایرانی میسر ساخته است. این چیزی است که نمیتوان آن را در بریتانیا، آلمان، فرانسه و... به شکل ایرانیاش دید. آنجا هم افراد به تناسب کارهای سازمانی با هم حشر و نشر دارند، اما با هم نیستند. با همبودن به مثابه تجربهیی فراغتی، لذتبخش و آزاد چیزی است که اکنون به طور گسترده در سازمانهای خود تجربه و تولید میکنیم.
ممکن است این تجربه کار این سازمان را کاهش دهد اما کیفیت زندگی روزمره را بالا میبرد. یکی دیگر از عرصههای مدرن در زندگی روزمره ایرانی کار با اشکال گوناگون فناوریهای ارتباطیاست. موبایل، اینترنت، تلفن، اتومبیل، ماهوارهها، حتی مطبوعات و روزنامهها فرصتهای بینظیری برای اشکال گوناگون «با همبودن فراغتی» انسان ایرانی فراهم کرده است. من در اینجا آمار و اطلاعات دقیقی از میزان هزینههای موبایل، میزان تماسهای تلفنی و حضور مردم در اتاقهای گفتوگو را ندارم. اما واقعیت مسلم این است که از جمله کشورهایی هستیم که بیشترین استفاده را از این فناوریها میکنند. مطالعهیی که در زمینه وبلاگها انجام دادهام نشان میدهد ایرانیان از وبلاگ کمترین استفاده تجاری و اقتصادی و بیشترین «استفاده فراغتی» را میکنند. وبلاگها بستری برای باهم بودن ما ایرانیان است.
همچنین موبایل و تلفن و اتومبیل و... اشکالی برای باهمبودن فراهم میکنند. کافی است هرکدام از ما به میزان زمانی را که برای ارتباط گرفتن آزاد از طریق این فناوریها در نظر میگیریم توجه کنیم. اگرچه ساختارهای قبیلگی و طایفگی برای تولید الزام و اجبار اجتماعی برای باهمبودن ما از بین رفته است، اما موبایل و تلفن و اتومبیل مانند نیروهای قدرتمند ما را به سوی باهم بودن سوق میدهند، با این تفاوت اساسی که «باهم بودن پسامدرن» آنچه در گذشته تاریخ پیشامدرن ما در قالب همراهیهای ساختیافته الزامآور سنتی انجام میشد و به نوعی مغایر با روح فردیت بود، اکنون مجموعه فناوریهای ارتباطی جدید اشکال تازهیی از باهمبودن را تولید میکنند که همسو با ارزشهای فردگرایانه است. اگر از این زاویه به زندگی روزمره خود نگاه کنیم میبینیم که بخش مهمی از درآمدهای انسان ایرانی برای باهمبودن هزینه میشود.
با یک حساب سرانگشتی احتمالا هزینههای ارتباطی ما که صرف باهم بودن میشود همتراز هزینههایی است که ما برای نیازهای اساسی خود مانند مسکن، بهداشت، سلامت و... میکنیم. همچنین ما برای با همبودن به بازخوانی آیینها و سنتها و تشریفات به جا مانده از تاریخ اقدام میکنیم. برای مثال، آیینهای نوروز و عاشورا که از همان ابتدای پیدایش شان شکلهایی از معاشرت و تعامل و زیست جمعی بودهاند، اکنون در دنیای امروز این امر بخش پررنگتری در آنها پیدا کرده است. بخش مهمی از معنای کانونی تمام آیینها و تشریفات به همین لحظات وتجربیات با هم بودن مربوط است. من همیشه وقتی به مجلس ختم میروم آن لحظات پایانی را که بیرون مجلس با بستگان و آشنایان گفتوگو میکنیم دوست دارم.
گمان میکنم تجربه لذتبخشی است که همه از آن استقبال میکنیم.
میل پنهانی وجود دارد که این لحظات کش پیدا کنند. آن تجربه لحظه ناب باهمبودن، شاید برای برخی همان دلیل اصلی برای رفتن به مجلس ختم باشد. همچنین سازمانهای مدرن مانند مدارس و دانشگاهها و پادگانها نیز در واقع اشکال مدرن سازماندهی انسان ایرانی برای باهمبودن است. در نظر بگیریم محیطهای خوابگاه یا پردیسهای دانشگاه یا حتی میدان مشق پادگانها را. اگر بخواهم صمیمانه و به دور از هر گونه ریاکاری و از منظری پدیدارشناسانه به این سازمانها نگاه کنم باید بگویم چیزی که حضور انسان ایرانی را در این سازمانهای ملالآور شیرین میکند همین تجربههای ناب با هم بودنهای ما است.
در شرایطی که دانشجویان ما تجربههای عمیق چندانی از یادگیری و یاددهی در نظام آموزشی کسب نمیکنند، آیا جز لحظههای ناب با هم بودن دانشجویان ،چیز دیگری آنها را در دانشگاهها و خوابگاهها مستقر میسازد؟ همچنین مردانی که دوران اجباری سربازی را تجربه کردهاند کولهباری از خاطرات شیرین از پادگانها دارند همه شان مربوط به تجربیات ناب با هم بودن است. بگذریم. مقصود این است که انسان ایرانی در زندگی روزمرهاش در دنیای مدرن راهبردی برای تحقق عاملیت فرد و مقابله با ملالت زندگی روزمره ابداع کرده است. باهمبودن مدرن راهبرد سوژه ایرانی در جامعه انباشته از ملالهاست.
نعمتالله فاضلی
انسان شناس و استاد دانشگاه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست